علی رنجیپور - ایران وایر
شورای شهر تهران در آستانه انتخاب سومین شهردار تهران است. اگر مشکل خاصی پیش نیاید، تا فردا (سهشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷) یکی از این دو نفر شهردار تهران خواهد شد؛ عباس آخوندی یا پیروز حناچی؛ یکی روی صندلی لق شهرداری تهران خواهد نشست؛ اگرچه فرق چندانی نمیکند.
***
شهردار تازه تهران شهری را تحویل میگیرد که شیره جانش مکیده شده و ظرفیت تولید و بازتولید خود را هم در اقتصاد، هم محیط زیست از دست داده است. تهران شهری است که بحران اجتماعی و سیاسی در آن به حد اشباع رسیده و از بد ماجرا پیمانه آن لبریز شده است.
ورشکستگی اجتماعی و سیاسی
در زمینه اجتماعی و سیاسی، بحران نارضایتی عمومی مهمترین چالش شهردار جدید پایتخت خواهد بود. بخشی از این نارضایتی ساختاری است که به دلیل بالا گرفتن بحرانهای سیاسی و اقتصادی در کل کشور، در تهران به عنوان پایتخت نمود ویژه دارد. آستانه تحمل جامعه ایران در حال حاضر به شدت پایین است. فشار اقتصادی، نابسامانی سیاسی، تحریمها، اخلال در ارتباطات طبیعی با دنیا، تجاوز به حریم خصوصی و.. باعث شده تا مردم احساس کلافگی کنند و صبر و تحملشان کم باشد. نشانههای آشکار این کمطاقتی و کلافگی را میتوان در در کوچه و خیابان به چشم دید، اگرچه آمارهای رسمی و تحلیلهای جامعهشناسی هم آن را تایید میکنند.
علاوه بر اینها که در سطح کلان کشور جاری است، برخی مشکلات خاص تهران هم هست -از ترافیک و شلوغی و آلودگی گرفته تا شلختگی و درهمریختگی طبقاتی- که این وضعیت را تشدید میکنند.
شواهد و قرائن زیادی هست که نشان میهند اکثریت مطلق مردم پایتخت از زندگی در تهران احساس نارضایتی میکنند.
علی نوذرپور، شهردار منطقه ۲۲ تهران بهمن پارسال گفته بود طبق نظرسنجیها بیش از ٦٠ درصد مردم از زندگی در تهران راضی نیستند و در صورتی که امکان مهاجرت از تهران را داشته باشند از این شهر خواهند رفت.
با در نظر گرفتن دو ملاحظه میتوان مطمئن بود که نسبت نارضایتی عمومی در تهران بیشتر و بزرگتر از این عدد است. این نظرسنجی احتمالا تابستان یا پاییز پارسال و پیش از شروع بحرانهای اقتصادی و سیاسی انجام گرفته است. در آن زمان هم وضعیت اقتصادی مردم و سطح امیدواری عمومی بالاتر از امروز بود.
در نظرسنجی دیگری که در آن از کارشناسان،اساتید دانشگاهی و شهروندان معمولی خواسته شده، مسایل و مشکلات تهران را اولویتبندی کنند. سه مسالهای که حتما راه حل کوتاه مدت ندارد، به عنوان سه چالش اصلی تهران معرفی شدهاند: «ترافیک، آلودگی هوا و بیقاعدگی در ساختوساز که منجر به شهرفروشی شده است». به گفته حجت میرزایی، معاون پیشین شهردار تهران،این مسائل با استفاده از دو ابزار «مشارکت فراگیر و فعال مردم» و «ابزارهای هوشمند و فناوریهای نوین» از طریق برقراری سه سطح دیپلماسی «اجتماعی»، «تعامل با ارکان نظام» و «کلانشهرهای خارجی» قابل حل است. ترجمه این گفته آقای میرزایی در شهری که سطح نارضایتی در آن بالای ۶۰درصد است، این است که برای حل این مشکلات راه حلی وجود ندارد.
در چنین شرایطی حتما شهردار تهران، کار دشواری خواهد داشت. تجربه دو شهردار پیشین که هیچگاه -حتی در زمان افشاگری پر سر و صدای محمدعلی نجفی- از حمایت اجتماعی برخوردارد بودند، نشان میدهد جامعه هم بیتفاوت است و هم نیست. در حالی که حوصله درگیری با مسائل شهری ندارد، در مورد وعدههای فلهای انتخابات حساس است و از شهردار تهران و شورای شهر توقع دارد برای چالشهای بنیادین پیش رو چارهای بیندیشد.
مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
نتیجه این نوع ارتباط میان جامعه و شهرداری، یک سال و نیم بلاتکلیفی، دو شهرداری شکستخورده و یک شورای مستاصل در آستانه سیاستزدگی و یک جامعه ناامید است که خودش را برای رایی که صندوق انداخته سرزنش میکند.
واقعا شهردار آینده تهران، برای درست کردن این وضعیت چه میتواند بکند؟
شهرداری تهران به شدت از نظر مالی و اقتصادی دچار بحران است. اعداد و ارقام متفاوتی درباره بدهی شهرداری تهران اعلام شده است، آنچه مسلم است بدهیهای شهرداری بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان است که چشمآنداز امیدوارکنندهای برای تسویه آن وجود ندارد.
گفته میشود داراییهای شهرداری تهران بالغ بر ۷۵ هزار میلیارد تومان است، اما نکته اینجا است که بخش نقد شونده این داراییها در سالهای اخیر محل تامین منابع مالی شهرداری برای اجرای طرحهای پرهزینه بوده و است. بخشی از این دارایی املاکی است که از سوی شهرداری در اختیار افراد حقیقی و حقوقی بانفوذی گذاشته شده که پس گرفتن این املاک و نقد کردن آنها کار چندان آسانی نیست.
بیش از ۷۵ درصد بودجه شهرداری تهران از منابع ناپایدار تامین میشود و فقط ۲۵ درصد به صورت عوارض و مالیات درآمدهای مستمر و مطمئن محسوب میشوند.
آخرین گزارش سامانه شفافیت شهرداری تهران نشان میدهد از مجموع ۸۲۷۵ میلیارد تمان درآمدهای پیشبینی شده در بودجه سال ۹۷، فقط ۲۴۳۵ میلیارد تومان در نیمه اول سال محقق شده است. میزان تحقق واگذاری داراییهای سرمایهای کمی بهتر بوده، اما هنوز از نیمی از بودجه مصوب کمتر است. این در حالی است که شهرداری تهران در نیمه اول سال ۹۷، دو برابر آنچه برای کل سال پیشبینی شده بود، اموال خود را واگذار کرده است. این در حالی است که ۵۹۵ میلیارد تومان هم از محل واگذاری داراییّای مالی (وام و بدهیهای جدید) به بدهی سالهای آینده اضافه شده است.
بر اساس گزارشهای موجود کل درآمدهای نقدی شهرداری در نیمه اول سال ۹۷، کمتر از ۲۳۵۰ میلیارد تومان (ماهی کمتر ۴۰۰ میلیارد تومان) بوده است. اگر کل پول نقدی حاصل از فروش اموال و وامها را هم اضافه کنیم، عدد نهایی کمتر از ۶۳۰۰ میلیارد تومان (ماهی ۱۰۵۰ میلیارد تومان) میشود، این در حالی است که بررسیهای نگارنده از بودجه سال ۹۷ شهرداری تهران نشان میدهد، بیش از ۷۷۰۰میلیارد تومان پول نقد برای هزینههای ضروری (حقوق کارمندان و پول آب و برق و خدمات اولیه شهری) لازم است. محمدعلی افشانی در میانه تابستان امسال به خبرنگاران گفته بود، شهرداری تهران ۶۵۰ میلیارد تومان درآمد ماهانه دارد که تمام آن صرف پرداخت حقوق کارکنان میشود.
این اعداد و ارقام نشان میدهد که تا چه اندازه وضعیت مالی شهرداری تهران بحرانی است و چقدر اداره شهر با این منابع غیرقابل اطمینان دشوار است.
در چنین شرایطی آیا شهردار تهران نسخهای کوتاه مدت برای حل این بحران در دست دارد؟ آیا راهی ناشناخته برای تامین منابع مالی برای شهرداری میشناسد؟ آیا طرحی برای کاهش هزینهها در دست دارد؟ آیا آن قدر جسور و با اعتماد به نفس است که دست به تعدیل کارکنان مازاد بزند؟ در این صورت واکنش افکار عمومی چه خواهد بود؟ آیا میتواند نهادهای غیرضروری را تعطیل کند؟ در این صورت جواب نهادهای قدرتمند وابسته به حکومت و جناحهای سیاسی را چطور خواهد داد؟
سرمایهگذاری یا خودکشی
عباس آخوندی تازه از وزارت راه و شهرسازی فارغ شده و به نظر میرسد بخت بیشتری به نسبت رقیب خود دارد. او از نظر سیاسی چند قدم جلوتر از پیروز حناچی است. از نظر اقتصادی، سیاسی و فلسفی شاید ایدههای اقتصادی آخوندی جسورانهتر و شفافتر از رقیب خود باشد، اما از نظر تخصص شهرسازی، هر دو با سالها است با ادبیاتی مشترک از مهار نهضت ساخت و ساز و لزوم تقویت زیستپذیری تهران سخن گفته و میگویند.
پیش از دولت دوازدهم هر دو از منتقدان سرسخت مسکن مهر و سیاستهای عمرانی و شهرسازی احمدینژاد بودند و بعد از آن هم در دولت یازدهم، حناچی به سمت معاونت معماری و شهرسازی و دبیری شورای عالی شهرسازی رسید. در فاصله سالهای ۹۲ تا ۹۶، حناچی در دبیرخانه شورای عالی شهرسازی نقش فعال و موثری در مهار نسبی محمدباقر قالیباف داشت، اگرچه ایستادگی در برابر جریان قدرتمند بساز و بفروشی و جلوگیری از تراکمفروشی، کار آسانی نبود و خیلی مواقع به نتیجه نمیرسید، اما تلاشهای آخوندی و حناچی باعث شکل گرفتن جناح قدرتمندی در دولت شد که دستکم هزینه بلندپروازیهای سیاسی قالیباف را افزایش داد.
اما اداره شهرداری حتما دشوارتر از مهار جاهطلبیهای سیاسی قالیباف است؛ به خصوص شهرداری که به معنی واقعی کلمه در در آستانه ورشکستگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارد.
اسب چموش و ناخوشاحوال تهران رام شدنی نیست. در کمتر از یک سال و سه ماه گذشته، دو سوار نسبتا با تجربه، به تکانی افتادهاند و بعید نیست همین سرنوشت در زمانی کوتاهتر در انتظار نفر بعدی باشد.
این روزها برخی از دورخیز آخوندی برای انتخابات ۱۴۰۰ خبر دادهاند. هنوز برای پیشبینی انتخاباتی که هنوز با قطعیت نمیتوان از برگزاری آن سخن گفت، بسیار زود است، اما آنچه مسلم است نشستن روی صندلی شهرداری بحرانزده تهران در شرایط فعلی بیشتر از سرمایهگذاری به خودکشی سیاسی میماند.