در باره ی قتل های زنجیره ای، و بخصوص کشتن هول انگیز فروهرها بسیار نوشته اند و گفته اند.
پرستو فروهر در سالگرد قتل پدر و مادر ش، گوشه هایی از اسناد این حادثه را همراه با جزییات تا کنون شنیده نشده منتشر کرده که خواندن آن، چهره ی کریه ناانسان های آمر و عامل این قتل ها را هر چه بیشتر به ما می نمایاند.
سید علی خامنه ای، سر دسته ی آمران و عاملان قتل های زنجیره ای ست.
او، یا خود دستور به کشتار مخالفان حکومت اش داده و از آن مطلع بوده، یا رییسی بوده بی خبر از اعمال نوچه هایش که اگر بر فرض محال، مورد دوم واقعیت داشته باشد، باز مسوول بی خبری خود بوده که باید به خاطر آن با سرشکستگی و خفت، از قدرت کنار گذاشته شود.
به عبارتی دست خامنه ای، به خون کسانی که در قتل های زنجیره ای کشته شدند، آغشته است و به هیچ شکلی این خون را نمی توان از دست او پاک کرد.
گزارش جدید پرستو فروهر، از کیفیت قتل پدر و مادرش برای انسان هایی که هرگز مرگ فجیع انسانی را ندیده اند حقیقتا وحشت انگیز است. ما هم که در طول جنگ و حضور در جبهه ها، تکه پاره شدن همرزمان مان را به شکل های گوناگون دیده ایم، برایمان مشاهده ی کشتن انسان ها، به این شکل فجیع، که اسلحه ای در دست نداشته اند و جان مان را به خطر نینداخته اند، غیر قابل قبول است.
در مواردی نادر، داشتیم کسانی را که کنترل اعصاب شان را به خاطر مورد تجاوز قرار گرفتن دختران و زنان خوزستان و کشته شدن یاران، اسرای دست بسته را به گلوله بستند، که در عین شناعت، و ضد اخلاق انسانی و قوانین جنگی بودن این کار، ابدا در این اندازه، وحشیگرانه نبود و عاملان این کار نیز به خاطر عمل غیر انسانی، غیر اخلاقی، و ضد قوانین حاکم بر میدان های جنگ مجازات شدند.
در اینجا قصد ندارم، آن چه را که پرستو در گزارش اش آورده تکرار کنم یا موردِ جدیدی به آن بیفزایم. فقط می خواهم به خامنه ای و نوکران زیر دست اش، نتیجه ی این نوع اعمال رعب انگیز را نشان دهم.
قصد عاملان قتل فروهرها، فقط کشتن و از سر راه برداشتن آن ها نبود. قصد آن ها ایجاد ارعاب و ارهاب اسلامی بود.
آن ها می توانستند با یک ضربه دشنه به قلب، فروهرها را به شکلی سریع بکشند.
آن ها می توانستند تیغه ی خنجرشان در محل تقریبی قرار گرفتن کبد، فرو کنند و آن را بگردانند، تا فروهرها نه به شکل فوری، بلکه به شکل تدریجی و با درد، در طول نیم ساعت، جان بدهند.
آن ها ولی این کارها را نکردند. آن ها ضرباتی با کارد بر فروهرها وارد آوردند که باعث وحشت بیننده و شنونده ی نحوه ی قتل شود. فروهرها بعد از ضربات اولیه ی کارد، شاید ۵ دقیقه بیشتر زنده نبودند، و در همان دقیقه ی اول هم دردی را دیگر حس نکردند، اما تکه پاره کردن شان، آن هم با کارد «مضرس» قطعا به این منظور صورت گرفت، که تئوری مصباح یزدی، مبنی بر «ارهاب» در عمل پیاده شود، و «آیندگان»ی که مخالف حکومت اسلامی هستند حساب کار دست شان بیاید، و دست از مخالفت بر دارند.
اما خامنه ای و اشرارش نه تنها از این جنایت هول ناک بهره ای نبردند، بلکه بعد از مدتی، مخالفان حکومت اسلامی، صریح تر و نترس تر، دوباره بر خاستند، و با شعارهایی کوبنده تر و در هم شکننده تر، در مقابل اوباش آدمکش حکومتی قیام کردند.
از تظاهرات مختلف خیابانی بگیر، تا همین اعتراض کارگران هفت تپه تا سخنان بی پرده ی افراد وابسته به گروه های اپوزیسیون و شخصیت های مستقل سیاسی، باید به خامنه ای بفهماند که اگر با ترس و ارعاب می شد بر مردم حکومت کرد، الان هنوز حکومت های باستانی بر سر کار می بودند.
خون فروهرها، اما حاصلی داشت که خامنه ای هرگز تصور آن را نمی کرد:
مردم با دیدن وحشتناک ترین اَشکال حذف، ترس شان ریخت، و دیگر بالاتر از این شکل جنایت چیزی وجود ندارد که بتوان مردم را با آن ترساند.