احسانمحمدی - عصرایران
صبح آغاز ادامه زندگی آنهاست که هنوز زندهاند. انگار خدا به ما فرصت دیگری برای زیستن میبخشد. ای بسا انسانها که هرگز از خواب بیدار نمیشوند و صبح را نمیبینند و خلایق هم میگویند: خوش به حالش چه مرگ آرامی؛ از خواب به خواب!
اما حکایت ما که هنوز زندهایم متفاوت است. این حق ماست که روز را با امید و لبخند آرزو کنیم. در ایران البته صدها روز و مناسبت جشن میگیرند اما یادم نمیآید در مورد روز جهانی لبخند چیزی خوانده باشم. اولین جمعه ماه اکتبر هر سال را روز لبخند نامگذاری کردهاند. ایده روز جهانی لبخند توسط هاروی بال، هنرمند تجاری اهل ووستر، ابداع و پایهریزی شد. اولین روز جهانی لبخند در ۱۹۹۹ برگزار شد و سالانه برگزار میشود. در ایران چطور؟
یک بار حجتالسلام و المسلمین قرائتی گفت ما همه دکترای گریه داریم اما برای خنده دیپلم هم نداریم. از آن دست جملات ماندگار که کاش مسئولینی که برای به اصطلاح کار فرهنگی بودجههای خوب میگیرند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند و هرگز مشخص نمیشود دقیقا چه عملکردی دارند آن را قاب کنند و پیش چشمشان به دیوار بزنند.
این جامعه عبوس و خشن شدهاست. هر روز صبح به واسطه درگیری شغلی، سری به خبرگزاریها می زنم. اگر اغراق نکنم که هر روز، ولی یک روز در میان پربینندهترین خبر یک سایت پرمخاطب یا قتل است یا تجاوز و خیانت! از فردا شما هم چک کنید. هر روز صبح به محض باز کردن صفحه میبینیم و میخوانیم که چطور یک نفر دستش به خون آلوده شده یا یک خیانت خانوادگی، جنازه تولید کرده است.
چند روز قبل خبری خواندم که در یک جشن عروسی به خاطر مراسم رقص چوب یک نفر به قتل رسیدهاست! خبر را بخوانید! در مراسم عروسی که ذات آن شادی است خون ریختهشده!
در خبر آمده بود که تنش در زمان اجرای «رقص محلی چوببازی» میان مقتول و یکی دیگر از دعوتشدگان در مراسم عروسی آغاز شده و با دخالت اعضای خانواده و بستگان درگیری شدت پیدا میکند. چندین نفر از طرفین درگیری نیز با چاقو مجروح شدهاند و نهایتا مقتول به علت اصابت ضربه چاقو به سینه به قتل رسیدهاست و حالا قصاص و یک اعدام دیگر ... بیش از کشته ها به حال و روز خانواده ها فکر کنید و عروس و داماد نگونبخت ...
این نخستین قتل نیست که بهانهای به این سادگی سبب آن میشود. چندی قبل درگیری یک راننده و مسافر بر سر کرایه بیستوپنج تومانی باعث قتل راننده شد، بعد از بازی پرسپولیس و استقلال درگیری میان یک جوان و چند هوادار استقلال که برایش کُری خوانده بودند منجر به قتل شد. مرد جوان 36 ساله می رود سراغ اسلحه شکاری و کسانی با او گلاویز می شوند که اسلحه را بگیرند، تیر شلیک میشود و یک دختر سه ساله بیپدر میشود! برای چه؟! برای اثبات اینکه پرسپولیس سرور استقلاله یا این یکی سوراخ است و آن یکی ...!
هر روز درگیری و چاقوکشی و قتل، آمار دقیقی ندارم اما همین تعداد که در رسانهها منتشر میشود نشانمان میدهد حال این جامعه خوب نیست. یک جای کار که سهل است، صدجای کار میلنگد! چرا بعد از یک تصادف ساده، یک تنه به تنه شدن، یک صدای بوق، یک سر و صدای بچههای همسایه و مسائل سادهای از این دست این همه سریع به جوش میآییم، دست به خشونت میزنیم و بعد جان میستانیم و دادگاه و کلانتری و زندان و پشیمانی و ...
وقتی مینویسیم که خشونت میان هواداران فوتبال دارد به جاهای حساس میرسد و از فحاشی در صفحات مجازی احتمالاً به درگیریهای خشونت آمیز در ورزشگاه ها میانجامد و اینها همه دماسنجهای جامعه هستند میگویند جدی نگیرید! این کُریخوانی ها معمولی است!
وقتی می نویسیم که فشارهای اقتصادی باعث میشود راننده و مسافر با هم گلاویز شوند، یک تصادف ساده و هزینههای آن عرصه را بر آدم تنگ میکند و از کوره در میرویم و دست به قفل فرمان میشویم و... میگویند جدی نگیرید! این چیزها در همه جای جهان هست!
وقتی مینویسیم خشونت کلامی گسترش پیدا کرده و نشانههایی از ایجاد تفرقه قومی مشاهده میشود که باید پیشگیری کرد نه درمان. میگویند جدی نگیرید! وطنم پاره تن و سالار عقیلی و ما همه ایرانی هستیم و ....
وقتی مینویسیم گرانی و تحریم و سیل خبرهای بد منتشر شده در رسانههای رسمی و تریبون هایی که گمان میکنند با کوبیدن دولت مردم شیفته آنها میشوند، جامعه را متلاطم و کلافه و ناامید و مستعد خشونت میکند، می گویند جدی نگیرید! اینها نمک جامعه است و نشانه نشاط در بین جریان های سیاسی!
وقتی مینویسیم فقدان مدیریت و برخوردهای متفرعانه برخی مسئولین و فساد اداری و ... دارد مثل موریانه اعتماد مردم را میخورد و آنها به نهادهای رسمی بیاعتماد میشوند و جبران این خلا کار دشوار و گاه ناممکنی است میگویند سخت نگیرید! در آسیاب دشمن آب نریزید و سیاه نمایی نکنید و ....
ما میگوییم و شما جدی نمیگیرید! دردناک و آزاردهنده است که همه ما ساکنان یک کشتی هستیم و اگر صدمه ببیند همه غرق میشویم. در عینحالی که درک میکنیم در این کشتی شما بر عرشه نشستهاید و حمام آفتاب می گیرید و ما در موتورخانه عرق میریزیم اما باز بیشتر از شما دل با این کشتی داریم. این نشانه های کوچک را جدی بگیرید. جدی بگیرید پیش از آنکه دیر شود. با بیل جلوی این آبهای باریک را بگیرید پیش از آنکه با پیل هم نشود جلویشان را گرفت.... این نامه هم سلام دارد و هم والسلام.