معرکه گیری که هنوز هم مرکب فراخوانش برای گرم کردن تنور انتخابات دور دوم ریاست جمهوری روحانی خشک نشده است، ظاهرا با تغییردادن قبله قدرت، به آموزش راه و رسم حکمرانی به رضاپهلوی پرداخته و باو نشان میدهد که چگونه میتوان چاشنی انتقادی هنرمندان متعهد و مستقل را بیرون کشید. خیلی راحت و ارزان!: با دعوت به یک دیدار (بخوانید شرفیابی) ناقابل و نمک گیرکردن میتوان آنها را براه آورد. بله! به زعم ایشان به همین سادگی میتوان زبان انتقاد را - البته فعلا با پنبه- برید. بدیهی است که در فلسفه قدرت، تطمیع و تهدید دو روی یک سکه هستند و هردو هدف واحدی را دنبال میکنند. بویژه وقتی هنوزاسباب قدرت فراهم نشده باشد باید از اولی سودجست و ف.م. سخن با وقوف به این نوع شگردها، بسهم خود چراغ اول را برای «قبله عالم» روشن کرده است. البته هدف او تنها خوش خدمتی به «قبله عالم آینده» نیست، بلکه علاوه بر آن و مهم تر از آن ُکند و بی اثرکردن حربه تیز و برنده انتقاد و مشخصا خاموش و الکن کردن زبان یک کاریکاتوریست منتقدی است که خطوط هنریش را در مقابله با قدرت و فعال کردن حافظه تاریخی مردمانی بکارگرفته است که سوداگران قدرت همواره خواهان راکدنگهداشتن آن هستند. به یک تعبیر کاریک هنرمندمستقل و ضداصحاب قدرت همانا به میان آوردن حلقههای مهم مغفول و راکندمانده حافظه تاریخی و پرکردن نقطه چینها، تسلسلها و گسستهای بین نسلی و فعال کردن آن هاست. چرا که به حرکت در آوردن چنین حلقات فراموش شده و ایجاد یک خط پیوسته و ممتدی از آگاهی زیسته تاریخی، یک فاکتورمهم در ایجادتوانائی برای برپاکردن جنبشی است که آنها را قادر میسازد از جبرسیکل باطل سلطه مردگان و زمان پریشان بر زندگان، اعم از آسمان و ژنهای دودمانی برسرنوشت خوبش برون آیند و مشخصا از وادی شیخ و شاه، گذر کنند و با تکیه بر خرد و توانائی خویش پا برجهان امروز به نهند.
شاید در وهله اول بنطر برسد که اگر رضا پهلوی رسما ف.م. سخن را مشاور خود کند، با برخورداری از توصیههای او به عنوان یک قلم زن بهتر بتواند از گزندها و آسیبهای این نوع منتقدینی که احتمالا هم کم نیستند در امان بماند و از کیان تاج و تخت خود دفاع نماید. اما «معرکه گیری» که خود را نویسنده و منتقد هم میداند و بفکر آموزش راه و رسم و سلوک حکمرانی و بیرون کشیدن چاشنی انتقاد به رضاپهلوی افتاده است، هنوز هم نفهمیده است که نخست، یک هنرمند منتقد مثل توکا بخواهد در ازاء انتقادش به چنین دیداری شرفیاب شود، اصلا چرا باید انتقاد کند. دوم آن که، او هم چنین نمیداند که وقتی رضا پهلوی تاکنون حاضر نشده است انتقادی به کودتای ۲۸ مرداد و نظام استبدادی روا دارد که پدر و پدر بزرگش برپاکردند و حکومت اسلامی هم محصول خروجی آن بود؛ چگونه میتواند با چشم فروبستن به کاریکاتورشعبان بی مخ تاج بخش و برسمیت شناختن نقش اوباشان داخلی و سازمان سیا و انتلیجنت سرویس در بروی کارآوردنش، سرمایه دودمانی خود را که هست و نیستش را تشکیل میدهد، دود کند و به هوا بفرستد!. وسوم هم، نادیده گرفتن توئیتها و حمایت هائی است که او از همین جماعت مهاجم به توکا به عمل آورده است. او البته حق دارد و میتوانست و میتواند مدافع سلطنت باشد. اما نه به بهای شکستن حرمت قلم و خطوط نقاد. او میتوانست به رضاپهلوی بیاموزد که از همین حالا باید تحمل انتقاد را تمرین کند؛ نه آن که برای رفع سوء تفاهم توکا، خواهان دیداری با وی شود!
بنظر میرسد ف.م. سخن بیش از اینها باید در باره رمزورسوم مملکت داری بیاموزد تا به یک مشاورحرفهای و کارچاق کن واقعی تبدیل شود!
تقی روزبه
گویانیوز: یک توصیه به رضا پهلوی در موردپیامدهای ناخوشایند کاریکاتور توکا نیستانی؛ ف.م. سخن
*- این نئوسلطنت طلبان که از هم اکنون که هنوز نه بدار است و نه ببار، برای مخالفان خود خط و نشان میکشند و تهدید به شکست قلم پای دیگران میکنند، اگر آبی برای شناکردن کردن پیداکنند چه خواهند کرد؟ (نگاه کنید به تهدید ده جریان فدرال دموکراتیک توسط همین معرکه گیر گویانیوز).