زیتون ـ مهسا محمدی: «بیست و هشت روز کف خیابان ایستادیم، فریاد زدیم، حقمان را خواستیم، بازداشتمان کردند.» این جملات بخشی از سخنان میثم آل مهدی از کارگران گروه ملی فولاد اهواز در جمع کارگران است که امروز بهدست نیروهای امنیتی در مقابل منزلش در اهواز بازداشت شد.
اسماعیل بخشی و علی نجاتی نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه هم هنوز در بازداشت به سر میبرند و امروز اتهامات جدیدی به آنان تفهیم شده است. شب گذشته رضا شهابی و حسین سعیدی دو عضو سندیکای اتوبوسرانی تهران و سه فعال حقوق کارگران نیز بازداشت و صبح امروز آزاد شدند. در طی یک ماه اخیر بیش از ۲۰ نفر از کارگران نیشکر هفت تپه بازداشت و آزاد شدند.
کارگران شوش و اهواز چه میخواهند؟
موج اخیر اعتصابات کارگری در ایران بیش از یک ماه پیش در نیشکر هفت تپه آغاز شده، به گروه ملی فولاد اهواز رسید و با حمایتهای پراکنده و کوچکی در نقاط مختلف کشور همچنان ادامه دارد.
اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه از شانزدهم آبان شروع شد و بعد از یک هفته هم به مقابل فرمانداری شوش کشیده شد. کارگران در ابتدا خواستار دریافت حقوق معوقه خود و بازگرداندان مالکیت کارخانه به دولت بودند. در ادامه با بازداشت نمایندگانشان درخواست آزادی آنان هم به خواستهای این کارگران اضافه شد. حقوق معوقه به گفته مسئولان در حال پرداخت است اما با وجود تاکید قوه قضاییه بر فراری بودن اسدبیگی رییس فعلی کارخانه نیشکر هفت تپه، به نظر میرسد که مسئولان استانی و کشوری بنا ندارند که به خواست کارگران در این باره گردن بنهند، کارخانه را به دولت بازگردانند یا حتی آن را به فرد جدیدی واگذار کنند.
فولاد اهوازیها هم در ابتدا در حمایت از نیشکر هفتتپه و در ادامه برای حقوق معوق خود اعتصاب کردند. گروه ملی صنعت فولاد پیش از این توسط گروه سرمایهگذار امیرمنصور آریا در اهواز اداره میشد. بعد از تشکیل پرونده قضایی برای متهم پرونده که اعدام شد، این واحد صنعتی زیر نظر قوه قضاییه قرار گرفت و بعد به بخش خصوصی منتقل شد، حالا کارگران میگویند که ماههاست حقوقشان پرداخت نمیشود و بعد از یک ماه راهپیمایی و اعتراض مدنی و آرام، دیروز و امروز کفن پوشیدند و به خیابان آمدند.
حرکت مدنی بیپشتوانه
با گسترش استفاده از گوشیهای تلفن همراه و شبکههای اجتماعی هر روز رد خبرهایی از ادامه این اعتصابات در فضای مجازی دیده میشود. سخنرانیهایی تاثیرگذار از نماینده کارگران که در حلقه همقطارانشان درعین پیگیری خواستهها و گلهگذاری از مسئولان بر مدنی و غیرخشونت آمیز بودن حرکت خود تاکید دارند و آن را یکی از مشخصههای اصلی این حرکت میدانند. مشخصهای که علیرغم خشم انباشه ناشی از خلف وعدههای مکرر مسئولان و ماهها حقوق عقبافتاده و دست و پنجه نرم کردن با بیپولی به خوبی مدیریت شده است.
در گزارشی با عنوان «روایت بیواسطه از هفت تپه» که چند روز پیش در روزنامه شرق در باره اعتراضات هفت تپه منتشر شد، یکی از کارگران در گفتگو با این روزنامه درباره چگونگی مدیریت این اعتصابات میگوید: «خودمان، خودمان را کنترل کردیم. هر روز یک گروه ۳۰نفری بهعنوان انتظامات مشخص میشدند ... باور کنید حتی میگفتیم سروصدا نکنیم که دزدگیر یک ماشین هم در خیابان به صدا درنیاید. کسبه بازار وقتی نحوه برخورد ما را دیدند برایشان بسیار جالب بود. اینکه چند هزار نفر در خیابان راهپیمایی کنند و یک طلافروشی یا فروشگاه با اطمینان خاطر از اینکه مال و جانش امن است، در مغازهاش را نبندد معنای زیادی دارد.»
به گفته این کارگر اعتصابی شعارهای کارگران از این قرار بود: «نه رستمی، نه بیگی، شرکت بشه دولتی. مختلس، دولت، پیوندتان مبارک. کارگر نان ندارد، واویلا».
واکنشها به این حرکت مدنی و مستمر کارگران اما چندان تناسبی با بلوغ این حرکت نداشت. مسئولان محلی مانند شورای تامین شهرستان مانند دفعات پیش سعی در پادرمیانی و حل مسئله کرده بودند اما به گفته کارگران از آنجا که دفعات پیش بعد از این پادرمیانیها کارفرما به تعهدانش عمل نکرد، دیگر شورای تامین هم چندان مورد وثوق کارگران نیست.
فرماندار اقدامی نکرد و نماینده شهر هم فقط بعد از ۲۵ روز حاضر به ملاقات با کارگران شد. پوشش خبری این اعتراضات هم کم و ناقص بود. رسانههای محلی مانند «صدای کرخه» اعتراضات را پوشش دادند اما برد کوتاهی دارند. روزنامههای سراسری هم در همان روزهای ابتدایی یکی دو گزارش از این جریان منتشر کردند که کاملترین آن گزارش مذکور روزنامه شرق بود. کارگران میگویند: «صداوسیما هم آمد و فیلم گرفت اما پخش نکرد»
غایبان اعتراضات کارگران
با این وجود در میان همه غایبین حمایت از این حرکت مدنی، شاید جای خالی احزاب اصلاحطلب از همه بزرگتر باشد و بیشتر احساس شود، از این رو که حرکات اینچنینی به لحاظ فرم و محتوا با تعاریف این احزاب از حرکت اعتراضی آرمانی منطبق است، از سوی دیگر کارگران بخش بزرگی از بدنه اجتماعی و جامعه هدف این احزاب در زمان انتخابات برای کسب رای را تشکیل میدهند. لذا طبیعی به نظر میرسید که کارگران حمایت این احزاب، رسانهها و فعالان آن را در این حرکت مدنی با خود داشته باشند.
به طور سنتی در ایران احزاب اصلاحطلب در مقایسه با تندروهای اصولگرا و خودسرها، نقش واسطه را میان مردم معترض و هسته سخت حاکمیت بازی میکنند. نقشی که گویا بعد از اعتراضات دی ماه ۹۶ وانهاده شده است.
به نظر میرسد اصلاحطلبان ایران این روزها به توصیه محسن رنانی، اقتصاددان، در حال پیشبردن خط «سکوت ملی» برای دفاع از «امید ملی» هستند. سکوتی که رنانی معتقد است با آن «هیچ چیزی از دست نمیرود و هیچ خبری نمیشود».
با وجود اینکه در بیانیههای احزاب اصلاحطلب بر احقاق حقوق کارگران، معلمان و دانشجویان و اقلیتها تاکید میشود اما آنان در عمل پا را از این فراتر نمینهند، حالا هم که دیگر دیوار سکوتشان در برابر اعتراضات صنفی و مدنی کارگران و معلمان بالا رفته است.
در طی روزهای اخیر علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت درباره نسبت مردم با احزاب اصلاحطلب گفت: «از حوادث دی ماه و بعد از آن، ما خیلی لطمه خوردیم اما میدانم که مردم به سمت اصلاحات بر میگردند. مردمی که از اصلاحات سرخورده شدهاند، میروند، جست وجو میکنند، چون راه دیگری پیدا نمیکنند بر میگردند به سمت اصلاحات.»
دو روز است کارگرانی که از یک ماه پیش از غم نان به خیابان آمدند، به شیوه اروپا اعتراض کردهاند و به روال ایران به زندان رفتند، کفنپوش شدهاند. هنوز خشونتی در کار نیست اما بعید است در صورت تند شدن فضا در پی بازداشتهای مکرر و بعد از این میزان از رواداری کارگران، بدون دریافت حمایتی حتی از سوی میانهروها، امیدی برای باقی ماندن آنان بر ریل اعتراضات مدنی وجود داشته باشد یا چنانچه شکوریراد پیشبینی کرد از این راه مسیر بازگشتی به سوی اصلاحطالبان باشد.