Friday, Dec 28, 2018

صفحه نخست » کتاب «خاطرات ناصر ملک‌مطیعی»؛ نثری روان با لحنی صمیمی

nasser_122718.jpgایران اینترنشنال - کتاب «خاطرات ناصر ملک‌مطیعی» چند ماهی بعد از درگذشتش منتشر شد. خاطرات ملک‌مطیعی از آن جهت اهمیت دارد که او یکی از برجسته‌ترین چهره‌های بازیگری سینمای ایران به شمار می‌رود و می‌توان از زاویه نگاه او به رخدادها، نکاتی مهم از تاریخ سینمای ایران را مورد تدقیق قرار داد، اگر‌چه او در این خاطرات سعی کرده است کمتر وارد جزییات مسایل شود.

ملک‌‌مطیعی مقدمه‌ کوتاهی بر کتاب نوشته و امضای خود را نیز پای آن به‌تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۷ گذاشته است، اما در این مقدمه هیچ توضیحی نیامده که نگارش این خاطرات از چه تاریخی شروع و چگونه بوده است؟

به‌قاعده باید این کتاب پیش از این آماده شده باشد، اما دست روزگار اجازه نداد تا ملک‌مطیعی در زمان حیات خود شاهد انتشار خاطراتش باشد.

خاطرات آقای ملک‌مطیعی از نثر و بیانی صمیمی و روان و حتی ادیبانه برخوردار است. اگر‌چه او در خاطرات خود آورده است که انشای بسیار خوبی داشته و ادبیاتش هم عالی بود، اما به نظر می‌رسد در تدوین و فصل‌بندی کتاب از مشورت‌هایی نیز بهره‌مند شده است و ویراستاری حرفه‌ای کتاب را سر‌و‌سامان داده باشد.

کتاب بیش از ۶۰ بخش یا فصل دارد که با ترکیب توامان تاریخ و شخصیت‌ها خواننده را با خود همراه می‌کند. خواننده زندگی خاطره‌نویس را از همان کودکی دنبال می‌کند که روز تولدش را دو روز (۱ و ۸ فروردین) و با دو شناسنامه عنوان می‌کند: «من خود هشت فروردین را بیشتر می‌پسندم... چون خودم را می‌شناسم و حساسیت‌هایم را می‌دانم. راستش من آدمی نیستم که اول فروردین وارد بشوم و کاسه‌و‌کوزه عید جماعتی را به هم بزنم» (ص ۴۰) و تا سال‌های بعد از انقلاب و رفتن به آمریکا و بازگشت به ایران و بازی در فیلم «نقش نگار»، تنها فیلمی که بعد از انقلاب بازی کرد، را در بر می‌گیرد.

06.jpg

ملک‌مطیعی ورزشکار و کوهنورد

در خاطرات دوران کودکی و نوجوانی، ورزش نقشی اساسی در زندگی‌اش بازی کرده است. ملک‌مطیعی می‌نویسد در سال‌های دبستان و تا کلاس ششم در درس‌های تاریخ، جغرافیا و ادبیات نمره اول کلاس را می‌گرفت، اما از زمانی‌که پا به دبیرستان گذاشت نتوانست آن‌چنان‌که باید در درس‌های دیگر توفیقی به دست آورد.

«مدرسه علمیه... به من آموخت که، به‌قولی، من این‌کاره نیستم و نخواهم توانست از نمد درس برای خود کلاهی بسازم. برای همین، در مدرسه به‌جای درس و مشق، در تیم‌های فوتبال و والیبال جای خود را باز کردم و صاحب نامی و آوازه‌ای شدم» (ص ۶۲).

همین شوق به ورزش سبب شد تا در سال ۱۳۲۶ نام خود را به‌عنوان یکی از جوان‌ترین صعودکنندگان به قله دماوند در تاریخ این ورزش به ثبت برساند.

آقای ملک‌مطیعی سعی کرده است در هر بخش یا فصل، ضمن بیان گوشه‌ای از تاریخ زندگی‌اش، از توصیه‌های اخلاقی و رفتاری اجتناب نکند و دیگران را به کارهای به‌زعم خود خوب و خداپسندانه راهنمایی می‌کند. در واقع، آن‌چه در شخصیت‌های سینمایی ملک‌مطیعی بروز و ظهور می‌یافت و از او تصویر فردی لوطی‌منش و جوانمرد را در اذهان تداعی می‌کرد، در سرتاسر کتاب جریان دارد و او در جای‌جای کتاب، ضمن بیان خاطرات، نقبی هم به مسائل اخلاقی و رفتاری می‌زند.

گریزان از سیاست

بخشی از خاطرات او نیز به گونه‌ای نوشته شده است که می‌خواهد تصویری اغراق‌آمیز از ملک‌مطیعی‌‌‌ای را در ذهن بیاراید که در همه زمینه‌ها دارای منطق و عقل بوده و از فهم و درکی بیش از زمانه برخوردار. از نمونه‌های این‌گونه برخوردها را می‌توان در روایت او از ۲۸ مرداد یافت:

«من در ۲۸ مرداد ۳۲ تقریبا ۲۲ ساله بودم. ۲۲ سال زندگی در بطن حوادث شاید مرا مقابل رخدادهای تند‌و‌تیز سیاسی واکسینه کرده بود. از این رو بود که در روزهایی که مردم با‌نگرانی در خیابان‌ها بودند و کودتاچی‌ها به فکر یک عروسی داغ در بعد‌از‌ظهر ۲۸ مرداد، من نیز خود به فکر سور‌و‌سات عروسی‌ام بودم و در روزهای ولوله به‌پا کردن شعبان بی‌مخ‌ و بی‌مخ‌ها و با‌مخ‌های دیگر من نیز ولوله‌ای در دل داشتم و به گویش بهتر، همان روزها ازدواج کردم» (ص۱۲۶).

اما در تمامی این سال‌ها، منش و مواجهه او با سیاست نشان می‌دهد سعی کرده است از حاشیه‌ها بپرهیزد و بیشتر به کار و زندگی شخصی‌اش بپردازد.

04.jpgدیدار با شاه

از جمله خاطرات جالب‌توجه او، دیدار با محمدرضا شاه است، که به افتتاح سینمایی در خیابان شاه‌آباد باز‌می‌گردد و نمایش «پرستوها به لانه برمی‌گردند» ساخته مجید محسنی. شاه هنگام مصافحه با هنرمندان وقتی به ملک‌مطیعی می‌رسد، پیش از این‌که او را معرفی کنند، می‌گوید: «بله، ایشان که قدیمی هستند و گاهی هم در خیابان همدیگر را می‌بینیم». نکته جالب‌توجه این بخش از خاطرات اعتراض جمشید شیبانی به رفتار ساواک در جلوگیری از ورود برخی هنرمندان به این محفل بود، که به نوشته ملک‌مطیعی «‌اوضاع و احوال شاه را به هم ریخت و شاه گرفته و ناراحت به طرف سالن نمایش رفت» (ص۱۷۰).

02.jpgرفتن به آمریکا برای کار و بازگشت سریع به وطن

بخش اندکی از کتاب (صفحه ۲۴۹ تا ۲۵۸) به ماجرای رفتنش از ایران در اردیبهشت ۱۹۸۰ اختصاص دارد. ملک‌مطیعی به آمریکا و منطقه لس‌آنجلس و شهر سانتا‌مونیکا می‌آید و آن‌جا مستقر و در سوپر‌مارکتی ایرانی به‌عنوان کارگر سرگرم کار می‌شود و به این باور می‌رسد که «در آمریکا فهمیدم می‌توانم به‌غیر از سینما هم کار دیگری انجام دهم».

«با معرفی دوستان در یک سوپرمارکت مشغول کار شدم، هشت ساعت کار، ساعتی ۴ دلار. با این پول می‌توانستم خودم را اداره کنم، البته بسیار معمولی... اما مطلب مهم این بود که می‌خواستم از خودم کار بکشم، می‌خواستم خودم را امتحان کنم که چند مرده حلاجم» (ص۲۵۵).

با توجه به خاطراتی که آقای ملک‌مطیعی از حمله به سفارت آمریکا و واکنش‌های برخی ایرانی‌ها به این حمله (‌از جمله شکستن شیشه سوپر‌مارکت محل کار او) نقل می‌کند، این سفر باید سال ۱۹۷۹ اتفاق افتاده باشد، نه سال ۱۹۸۰، چرا که سفارت آمریکا ۴ نوامبر ۱۹۷۹ (۱۳ آبان ۱۳۵۸) اشغال شد. اگر سفر آقای ملک‌مطیعی به آمریکا در اردیبهشت ۱۹۸۰ بود، او می‌بایست در هنگام تسخیر سفارت در ایران بوده باشد، نه آمریکا، اما خاطرات به‌گونه‌ای نوشته شده است که انگار او در این زمان در آمریکا بوده است.

«اوضاع خیلی بر وفق مراد نبود... فکر می‌کردم زندگی در کشوری که با ما قطع رابطه کرده و از گوشه‌و‌کنار به ما فشار می‌آورد و از این‌ور دنیا در کارها دخالت می‌کند، جای امنی برای زندگی نیست» (ص ۲۵۶) و بعد از آن است که تصمیم می‌گیرد کار در لس‌آنجلس را رها کند و به ایران بیاید.

اطلاعات و خاطراتی که آقای ملک‌مطیعی از روزهای بعد از انقلاب می‌نویسد بسیار محدود و حجم اندکی از کتاب را به خود اختصاص داده است و تقریبا در برخی بخش‌ها گنگ است، برای نمونه، از پیشنهاد مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم سربازهای جمعه می‌گوید و این که نامه‌ای هم به مدیران (وزارت ارشاد) می‌نویسد برای مجوز،‌ اما توضیح نمی‌دهد پاسخ مسئولان به این درخواست بازیگری مثبت بود یا خیر.

به‌جز این، حسن فتحی نقش بزرگ‌آقا در سریال شهرزاد را به او پیشنهاد می‌کند، که او از پذیرشش سرباز می‌زند و در نهایت، علی نصیریان این نقش را بازی کرد.

در توضیح دلیل پذیرش فیلم «نقش نگار»، تنها فیلمی که بعد از انقلاب بازی کرد، نیز نوعی ابزار پشیمانی می‌توان حس کرد.

«بازی در نقش نگار در هشتاد‌و‌پنج شش سالگی نیز فقط و فقط برای راحت شدن از شر درد‌های خماری بود که داشتم. وگرنه هم خودم می‌دانستم و هم نزدیکانم گفته بودند که آن فیلم چیزی نیست که ارزش توبه چهل ساله شکستن را داشته باشد... اما دلیلش این بود که یک یادگاری از این سال‌های من باقی بماند. پسرم این را می‌خواست و من به خواسته دل او رفتار کردم...» (صص ۷۰-۲۶۹)

01.jpg

کاستی‌های کتاب، نبود نام‌نامه و گاه‌شمار زندگی

کتاب البته کاستی‌هایی هم دارد که شاید مهم‌ترین آن‌ها نبود فهرست اعلام یا نام‌نامه‌ باشد، که می‌توانست به خواننده کمک کند تا بیشتر و دقیق‌تر در جریان جزییات افرادی که در کتاب از آنها نامی برده می‌شود، قرار گیرد. به تعبیر دقیق‌تر، کتاب‌های خاطرات قاعدتا می‌بایست همراه نام‌نامه باشند تا، علاوه بر خوانندگان عادی، برای محققان هم امکان بررسی‌های دقیق‌تر را فراهم کند. در همین کتاب، ملک‌مطیعی از دو جوان نوازنده یاد می‌کند که در سال‌ ۱۳۱۲ هنگام نمایش فیلم در سینما شرق، که با مدیریت پدر ملک‌مطیعی اداره می‌شد، ساز می‌نواختند، افرادی که بعدها از چهره‌‌های معروف موسیقی شدند: جواد معروفی و مجید وفادار (ص ۴۹). در جایی دیگر از همین کتاب عنوان می‌کند «دکتر ناصر کاتوزیان، حقوقدان معروف، و دکتر هوشنگ دولت‌آبادی، پزشک مشهور، هر دو همکلاسی و رفیق ما بودند» (ص۶۲) یا به دیدار با گرگوری پِک در پاریس و تهران اشاره می‌کند (ص ۶۳ و ۶۴)، یا وقتی او در دبیرستان پیش‌پرده‌خوانی می‌کرد، یکی از شاگردان صبا برایش ویولن می‌زد که نامش همایون خرم بود و بعدها موسیقی‌دان نامداری شد.

همچنین، به نظر می‌رسد جای یک گاه‌شمار نیز در این کتاب خالی است تا بتوان سیر زندگی، موفقیت‌ها و فیلم‌هایش را فهرست‌وار دید.

البته، تهیه نام‌نامه و حتی گاه‌شمار برای کتاب را ناشر هم می‌توانست انجام دهد و اگر برای چاپ دوم چنین کاری صورت بگیرد، کتاب شکل و شمایل حرفه‌ای‌تری به خود می‌گیرد.

در بخش تصاویر نیز برخی تصویرها می‌توانست شرح دقیق‌تر و جزیی‌تری را شامل شود و به نوشتن «تصاویری از ناصر ملک‌مطیعی» اکتفا نشود.

خاطرات ناصر ملک‌‌مطیعی/ مولف: ناصر ملک‌مطیعی/ ناشر: انتشارات کتابسرا، چاپ اول ۱۳۹۷/ قطع وزیری، شومیز/ قیمت: ۵۰ هزار تومان، ۲۹۰ صفحه+۳۷ صفحه مصور.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy