🔹نوروزِ دلهرهآور در دو قدمی است و فقر؛ فرصتی استثنایی پیدا میکند تا در خلال دید و بازدیدهای عید امسال، «سیاهی» خود را به خانههای بیشتری ببرد و اسباب شرمساری و تحقیر و خشم شود! آنها که دلهرههای عید را چشیدهاند، میدانند که تلخی آن تا «تمام سال» ادامه پیدا میکند!
🔹کی از دلت خبر دارد؟ از حقوقی که نگرفتهای، از تعدیل نیرو یا کسری حقوقی که به خانوادهات نگفتهای. از ترسی که از حالا نفست را بریده که همسر و فرزندانت در «کارناوال چشم و همچشمی عیدانه!»، چگونه بین زنان و بچههای فامیل «لِه» میشوند. از اینکه این دیدارهای فامیلی، چه اندازه تهوعآور و ترسناک شدهاند. چه کسی میداند چه قدر در این ۱۵ روز عذابآور فرسوده میشوی تا بگذرند؟ تا کسی نفهمد وضع مالی وخیمی داری! به خصوص زن و بچههای خودت که هنوز زیرلب غُر میزنند «آنقدر دیر رفتیم که چیزی توی بازار نبود!» و تو که «انشالله بعد عید بهترشو میخرم!»
🔹رسم مزخرف «خودنمایی و تفاخر» خانمهای فامیل به طلا و لباس و هدیههایی که همسرشان خریده و نگاه سرزنشآمیز همسرت، که یعنی «ببین!»
🔹رقابت نامحسوس مردان فامیل، سر مدل ماشینی که امسال خریدهاند. رقابت آنها در «پول پاشیدن»، در بذل و بخشش اسکناسهای نو و «درشت» به بچههای فامیل! و نگاه معنادار بچههایت که «با این هزار تومنیهات آبرومون رفت!»
🔹این #شکاف_طبقاتی و فقری که حالا به این وضعیت وخیم رسیده، از آن کارناوالها و سالها قبل شروع شده و امسال، عریانتر از همیشه سر سفرهی عید میلیونها ایرانی دیگری مینشیند که «سال ۹۷» افتادهاند زیر #خط_فقر! چه تحقیرها و سرزنشها و «ببین!»ها و دعواهایی که پشت دید و بازدیدهای عید امسال در انتظار بزرگترهاست. پدر یا مادر سرپرست خانوار! فرقی ندارد.
چه خشم و بُغضها که فرو خورده میشوند؛ که: «حالا آبروریزی نکنید! بعد جبران میکنم!» فشارهایی که ۱۵ روز تحمل میکنی و بعد از عید یا از قلب و معدهات بیرون میزنند، یا در دعواهای خیابانی و خانوادگی و طلاق کشی و...!
🔹تا یاد دارم؛ هر سال خیلیها را دیدهام که چطور بغضهایشان روی هم تلنبار شده و بعدتر نابودشان کرده است. از خود نگفتم تا بحث شخصی نشود. وگرنه میتوانید تصوّر کنید چه موتوری سوزاندهام در ۲۸ سالگی! «دیابت ناشی از استرس دائمی». و چند ساعتی کُما!
🔹به خصوص در این یکی دو ساله نشانههای عریان «انهدام اجتماعی» را که در راه است، بیشتر میبینیم: غارت بار کامیونی که چپ کرده و جنازهی رانندهاش روی زمین است! دزدی، کیفقاپی و رد شدن از روی جنازههای همدیگر. «غریبه شدگی» مردم با هم. و این بیحسی جمعی که مثل آنفولانزا همهگیر شده!
🔹کسی انگار «زنگ خطر» را نشنید؛ آن روز که کامیونهای کمکهای مردمی برای زلزلهزدگان در بین راه کرمانشاه غارت شد و به مقصد نرسید! کسی انگار باور نکرده که این جامعه در آستانهی ترکیدن است! و در این عید از «نداری و فقر و باختن در چشم و همچشمی» بیشتر از این هم آمادهی انفجار خواهد شد و تبش به نقطه جوش ۹۸ درجه خواهد رسید! چشمهای سال ۹۸، خماری چشمان یک خوک آبستن را دارد! خدا به خیر کند.
🔹یادداشت «تب ۹۶» را سه ماه قبل از اعتراضات دیماه ۹۶ نوشتم. از آغاز خبرنگاری در روزنامه سلام در سال ۱۳۷۰ که اعتراضات مشهد و اسلامشهر و... را به عنوان اولین خبرهایم نوشتم، با صدای دلهرهآور «بهمنِ بُغص اجتماعی» آشنا هستم. حالا هم دشوار نیست پیشبینی روزهایی که بعد از این عید در راهند.
🔹تب و انفجاری، که فراتر از «شورش گرسنگان و فقرا»ست و این بار شبیه دی ۹۶ نخواهد بود. انفجاری است که این بار «شیرازه و بنیاد جامعه ایرانی» را منهدم میکند!
🔹دیر نیست که پولدارها را در خیابان بکشند، اموالشان را آتش بزنند و کسی جرأت نکند جلوهگری کند! روزهایی در راهند که گوش کسی به «تحول و انقلاب و حکومت بعدی» بدهکار نخواهد بود. روزهایی که خوشههای خشم به آتش کشیده میشوند و همه چیز را میسوزانند! چنان که نه از «تاک» نشان بماند، نه از «تاکنشان»!
🔹چنان خشمی؛ کلیت جامعهی ایرانی را متلاشی میکند و قطعاً برای هر «ایراندوستی» نگران کننده و ترسناک است. حتی معدود افرادی که از فقر و گرانیها خوشحالند و گمان میکنند فشارهای اقتصادی به «انقلاب فقرا» منجر خواهد شد، مطمئناً آن روزهای هولناک را نمیپسندند!
🔹تب تازه، جدیتر از تب ۹۶ خواهد بود، و بسیار ویرانگرتر از آن! در این تردید نکنید!
#بابک_داد ۹۷/۱۲/۲۸
🔹 تلگرام:
http://t.me/BabakDad
🔹اینستاگرام:
http://Instagram.com/BabakDad
📩تماس:
babakdad2@gmail.com
باز آمدنِ تو، باز دیدن دارد، رضا مقصدی
سال همافزایی ملی علیه دیو استبداد! علی کشتگر