اکبر گنجی - رادیو فردا
هر سال آیتالله علی خامنهای مهمترین سخنرانی خود را در روز اول سال نو در مشهد- مرقد امام رضا- ایراد میکند. آیتالله خامنهای در سخنرانی اول فروردین ۱۳۹۸ در مشهد گفت:
«البتّه در داخل متأسّفانه بعضیها غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهرالصّلاح - مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست؛ مثل تقیزاده. در دورهی طاغوت، آدمی مثل تقیزاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم تقیزادههای جدید از این حرفها میزنند؛ البتّه به این صراحت نمیگویند امّا مضمون حرفشان این است. آنهایی که افکار غربی را، سبک زندگی غربی را، روشهای غربی را، لغات غربی را به طور پیوسته در داخل، در ادبیّات ما، در افکار ما، در دانشگاههای ما، در مدارس ما تزریق میکنند، پمپاژ میکنند، اینها همین تقیزادههای جدیدند. آنهایی که پشت سر سند ۲۰۳۰ - سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی- میایستند، همان تقیزادههای امروز هستند؛ البتّه امروز به توفیق الهی جوانهای مؤمن ما و مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقیزادهها حرفشان به کرسی بنشیند».
خامنهای در همین سخنرانی- همانند گذشته- گرایش متعصبانه و تحجرآمیز نسبت به غرب را رد میکند. یعنی آن رویکردی که «مثبتات غرب»- دانش، فناوری، خصوصیات خوب اخلاقی، و...- را نمیبیند یا نفی میکند، را رد کرد و میگوید ما در همه این امور حاضریم نزد غربیان شاگردی کنیم، اما همیشه شاگرد باقی نمانیم. در عین حال، با اقتفای به جلال آل احمد که غربزدگی را در سال ۴۱ و ۴۲ طرح کرد، گرایش غربزدگی از نوع تقی زادهها را رد میکند.
مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
سیدحسن تقیزاده (تولد شهریور ۱۲۵۷ ، وفات ۸ بهمن ۱۳۴۸)- یکی از رهبران مشروطه- نوشته بود:
«ایرانیان خیال میکنند که آنها در گذشته یک تمدن عالی درخشان مانند تمدن یونانیان داشتهاند. وقتی که حقایق علمیه و تاریخیه مثبته در جلوی نظر آنها گذارده شود، خواهند دید که ایران به علم و ترقی دنیا کمک زیادی نکرده و مانند ملل عالم در اغلب آنچه هم که داشته مدیون تمدن و علم یونان بودهاند. امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قوی باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا. این است عقیده نگارندهی این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس». (حسن تقیزاده ، روزنامه کاوه، شماره ۷، ذیالقعده ۱۳۳۸ ، ژوئیه ۱۹۲۰).
تقیزاده بعدها رویکرد تسلیم تمدن فرنگی شدن خود را نقد و رد کرد. در خطابه معروف باشگاه مهرگان گفت: «این جانب در تحریض و تشویق، اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی را در چهل سال قبل بیپروا انداختم». او در عین تجددگرایی، به سنت نیز بازگشت و به نشر نسخ خطی میراث سنت پرداخت.
تمنای خودشکن خامنهای
داوری ما درباره نظر آیتالله خامنهای چیست؟ تا حدی که من میفهمم، ایران در دوران جمهوری اسلامی بیش از دوران پهلوی غربی شده است. به خصوص در سبک زندگی که این اندازه مورد تأکید آیتالله خامنهای است.
یکم- لباس: لباس ایرانیان، لباس غربیان است، نه لباس اسلامی یا ایرانی. نه پیامبر و عربهای زمان او از چنین پوششی استفاده میکردند، نه ایرانیان تا یک قرن پیش. این تغییر از زمان رضا شاه آغاز شد، اما در دوران جمهوری اسلامی سراسر کشور را فرا گرفت و اینک اکثریت مردم از مدهای غربی پیروی میکنند. ایران یکی از بزرگترین مصرفکنندگان لوازم آرایشی است. عمل بینی، به یک سنت تبدیل شده است.
دوم- تغذیه: غذاهای ایرانی، غذاهای پیامبر اسلام و عربهای آن زمان نیست. اما تغذیه غربی- به عنوان مثال غذاهای فستفودی- چنان در ایران گسترش پیدا کرده که هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست.
سوم- روابط زنان و مردان: خانواده گسترده دوران کهن جای خود را در دوران مدرن به خانواده هستهای سپرد. اما در چند دهه اخیر، نهاد خانواده رقبای جدی پیدا کرد و این رقبا روز به روز نهاد خانواده را تضعیف کردهاند. همجنسگرایان (گیها، لزبینها)، خانوادههای تک همسری، روابط آزاد جنسی دختران و پسران، ازدواج سفید و روابط جنسی افراد دارای همسر با دیگران. اتفاقاً هیچکس به اندازه آیتالله خامنهای در این مورد حساس و نگران نبوده و بیش از همه بر نهاد خانواده تأکید کرده و در ۷ اسفند ۱۳۹۷ هم به «ازدواج سفید» تاخت و گفت: «این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید»- که سیاهترین نوع زندگی مزدوج است- همهی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود».
چهارم- محل زندگی: افراد در جایی زندگی میکنند. خانهها و آپارتمانهای ایرانیان نه متعلق به سنت اسلامی است و نه ایرانی. خانه و آپارتمان ۲۰ الی ۳۰ ساله را همه کلنگی به شمار آورده و میکوبند تا چیزی «نو» به جای آن بنشانند. غربگرایی چنان گسترش یافته که همه میکوشند این منازل جدید را با آخرین کالاهای غربی بسازند. همه چیزش باید غربی باشد. در آمریکا، اروپا و کانادا خانهها و آپارتمانها عمر صد ساله و چند صد ساله دارند. اگر نیاز به بازسازی داشته باشند، بیرونِ آن را که اصلاً نمیتوان تغییر داد.
پنجم- شهر: شهرهای ایران، شهرهای اسلامی یا ایرانی نیستند. به کلانشهر تهران بنگرید. همه تلاش این است که از شهرهای غربی هم غربیتر شوند. «مترو» یکی از پدیدههای غربی است که به شهرها اضافه شده و میشود. همه وسایل نقلیه، غربی غربی است. برجها و مراکز بزرگ خرید نیز. با این تفاوت که اصول و ضوابط فنی غربیان را رعایت نمیکنند. اگر خدای نکرده در تهران زلزلهای بیاید، نیروهای امدادی راهی برای نجات افراد ندارند. شهرداران در کوچه پس کوچهها اجازه دادهاند تا برجهای بلند ساخته شود.
ششم- وسایل ارتباطی: در سال ۱۳۵۷ فقط ۸۰۵ هزار خط تلفن در کشور وجود داشت و ضریب نفوذ تلفن (تعداد تلفن به ازای ۱۰۰ نفر جمعیت) برابر ۲.۳۴ درصد بود و این رقم در سال ۱۳۹۷، ۵۹ میلیون خط تلفن ثابت رسیده است. جمهوری اسلامی نه تنها تلفنهای ثابت را دهها برابر زمان شاه کرد، بلکه موبایل که در دوران شاه وجود نداشت، اینک تعدادش بیش از تعداد جمعیت کشور است. این فناوری غربی است. اما فقط این نیست. انقلاب ارتباطات دهه ۱۹۹۰ نیز فقط از طریق لپ تاپها و دسک تاپها همه را اسیر خود نکرده است، بلکه از طریق تلفنهای هوشمند یک لحظه افراد را آزاد نمیگذارد. در بیابان یا خیابان، در حمام یا دستشویی، در اتومبیل یا لحظات عبور عابر پیاده از چراغ قرمز. این پدیده غربی، فقط زندگی غربیان را تغییر نداده، زندگی ایرانیان را هم به کلی دگرگون کرده است. افراد درون خانواده یا مهمانی، به جای گفتوگوی با یکدیگر، با تلفن هوشمندشان کار میکنند. شب و روز هم ندارند. این یک سبک جدید زندگی است.
افراد برای منازلشان دوربینهای امنیتی میگذارند و آن را به تلفنهای هوشمندشان نیز وصل میکنند. خانمی به مسافرت رفته بود، به همسرش تلفن زده که دیشب اینها کی بودند که به منزل آورده بودی؟ میپرسد از کجا میدانی؟ میگوید با تلفن همراهم - از کشور دیگری- دیدم که همه دوستانت را به خانه بردی.
هفتم- دانشگاهها: دانشگاهها هم نهادهای تماماً غربیاند. در دانشگاهها، علوم طبیعی تجربی و علوم انسانی تجربی تدریس میشود که همه را متفکران غربی ساخته و ابداع کردهاند. فلسفه غرب، هنر غرب، و...نیز در دانشگاهها آموخته میشوند.
جمهوری اسلامی با هزینه مالی بسیار سنگین دانشگاهها را افزایش داد. در ایران مطلقا دانشگاه خصوصی وجود ندارد. این پروژهای کاملا دولتی /حکومتی بود. بعد هم افراد را تشویق به علمآموزی کرد. تعداد دانشجویان از ۱۲۷ هزار نفر در سال ۱۳۵۷ به ۴.۵ میلیون نفر افزایش یافت. ۶۰ درصد دانشجویان هم زنان بودند. حکومت با دست خود نسل جوان را غربی کرد.
چرا پس از انقلاب فرهنگی دانشگاهها را باز کرد؟ چرا دانشگاه ساخت؟ چرا همه را تشویق به علمآموزی کرد؟ اگر این کارها را نکرده بود، یک نسل تحصیلکرده غربی ساخته نمیشد. چون دانشگاه خصوصیای وجود نداشت تا دختران به آن بروند و درس بخوانند.
پس چرا زمامداران جمهوری اسلامی دائماً مینالند و گریه میکنند که دانشگاهها و محصولاتشان سکولارند؟ مگر میشود دانشگاه و علم و فلسفه (به عنوان دانش استدلالی)، سکولار نباشد؟ زنان برخلاف برنامه سرکوبگرانه جمهوری اسلامی حجاب اجباری را پس زده و میزنند، اما دانشگاه رفتن این همه زن، نه تنها امکانی بود که جمهوری اسلامی برای آنان فراهم سخت، بلکه یک پروژه حکومتی نیز بود که همه با سواد و تحصیل کرده شوند. سکولاریسم و غربی شدن، نتیجه همین برنامه حکومتی است.
هشتم- اعتقادات: آثار متفکران غربی- لیبرال، محافظه کار، سوسیالیست، باهمادگرا، و...- به نحو شگرف و بینظیری به فارسی ترجمه شده و همه آنها را میخوانند. کدام اثر مارکس و چپها باقی مانده است؟ آثار متفکران برجسته لیبرال به فارسی برگردانده شده است. همچنین متفکران بزرگ یهودی و مسیحی مغرب زمین مورد توجه مترجماناند. آیا با خواندن این آثار، جوانها - بیش از ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۲ میلیونی پس از انقلاب به دنیا آمدهاند- باورهای غربی پیدا نمیکنند؟
نهم- رمان: رمانهای غربیان در این چهار دهه به سرعت به فارسی ترجمه شده و بیشترین خواننده را داشته و دارند. زندگی بیش از همه در رمان حضور دارد. این رمانها خواننده را به طور آگاهانه و ناآگاهانه میسازند و زیست جهانشان را تغییر میدهند.
دهم- حوزههای علمیه: حوزههای علمیه دینی برای دفاع از باورهای اسلامی؛ فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه زبان، معرفت شناسی، روانشاسی دین، و... متفکران غربی را به فارسی برگردانده و میخوانند. کتابخانههای تخصصی در قم برپا کردهاند.
اسلامشناسی غربیان نیز به فارسی برگردانده شده و مورد تشویق قرار میگیرد. مهمترین کتابی که تاکنون درباره امر به معروف و نهی از منکر نوشته شده، کتاب مایکل کوک- استاد یهودی دانشگاه پرینستون- است که به فارسی ترجمه شده است. صادق لاریجانی در یکی از جلسات قوه قضائیه، برای پاسخگویی به انتقادهای نهادهای حقوق بشری در مورد اتهام نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی، به این کتاب استناد کرد. او کتاب فلسفهٔ اخلاق در قرن حاضر را به فارسی ترجمه کرده است.
فرایند مدرنیزاسیون، فرایند تغییر دائمی است. فرایند دود شدن و به هوا رفتن چیزهای سفت و سخت است. در این فرایند، «هر آنچه مقدس است دنیوی میشود» (مارکس)، همه اسیر این «قفس آهنین» میشوند (ماکس وبر) و همه چیز- از جمله امور با ارزش و متعالی- «بازاری» و قابل خریدوفروش میشود (مایکل سندل) . وبر میگفت هرکس این فرایند عقلانی- عقلایی- علمی- کمی شدن و نتایج آن را نمیپسندد، به صومعهها و دیرها باز گردد. آیا مفاهیم و پدیدههایی چون انقلاب، جمهوری، تفکیک قوا، انتخابات، و... غربی و متعلق به دوران مدرن نیستند؟ آری جمهوری اسلامی بیش از پیش به غربگرایی دامن زده است. میشل فوکو نشان داد که بسیاری از دوگانه سازیها محصول مدرنیتهاند. او در مراقبت و تنبیه، تولد زندان ما را با تصویر دیگری از فرایند مدرنیزاسیون و غربی شدن آشنا میسازد. فرایندی که جمهوری اسلامی نیز به شدت از آن استفاده کرده است.
عملیات احتمالی تروریستی در آلمان خنثی شد