ما نخست و پیش از پی روی از هر باور و ایدئولوژی ای، ایرانی هستیم.
الف ـ اینک پس از چهل سال حکومتِ آخوندی و ولایت فقیه، آنچه همه مردم از تجاوز به مال و جان خود و چپاول سرمایه های ملی و ناکار آمدی های حکومت و نابخردهای ولی فقیه در همه زمینه ها به چشم خود دیده اند می باید به روشنی به پاسخ این پرسش مهم رسیده باشند که آیا آنها نخست ایرانی هستند و سرنوشت مردم و میهن برایشان در درجه نخست اهمیت قرار دارد و یا واژگونه آن نخست باور دینی/مذهبی برایشان از بیشترین اهمیت بر خوردار است؟
برای اینکه موضوع روشن تر باشد و چون شریعت خانمانسوز و ضد انسانیِ اسلامی به زور بر جامعه ایران تحمیل شده است باید از پیروانِ این آخوندهایِ تبهکار پرسید که آیا شما ایرانیِ مسلمان هستید یا مسلمانِ ایرانی؟ پرسش ساده است و پاسخش نیز پیچیدگی ای ندارد. آنکه مسلمانِ ایرانی است، این اسلام است که برایش مهم است نه ایران و مردم ایران ولی آنکه ایرانیِ مسلمان است ایران و مردم آن برایش از اهمیت نخست برخوردار بوده و اجازه نمی دهد به بهانه دین و مذهب کشورش را غارت کرده و سرمایه های ملی اش را در جیب و حلقِ مزدورانِ مفت خواری بریزند تا عکس تبهکارانی چون خمینی و خامنه ای را پرچم کنند و برای اسلامِ نابِ محمدیِ ایران بر باد ده، هلهلهِ شادی بکشند. چرا شادی نکنند و هلهله نکشند؟ کدام حاکم نادانی در جهان می شناسید که این گونه آسان سرمایه های ملی کشورش را بباد بدهد تا در خیال پردازی های ویرانگر خود، در منطقه برای خود هوادار و پیرو به وجود بیاورد؟! مفت خوارانی چون حسن نصرالله لبنانی در برابر بی خردی دستگاه ولایی، باشادی پایکوبی کرده و می خوانند: تا پول داری رفیقتم، قربان بند کیفتم!
ب ـ نیازی به تکرار آنچه همه ایرانیان به ویژه آنان که در درون کشور زندگی می کنند و شاهد هر روزه زندگی پُر رنج زیرِحاکمیتِ دزدان اسلامی هستند، نیست و آنها همه را بهتر از نگارنده می دانند. ما نسلِ انقلاب، خوب یا بد، دوران خود را گذرانده و در سالخوردگی بسر می بریم. این بر نسل جوان ایران است که از اشتباه های ما درس گرفته و برای آینده، خانواده و میهن خود برنامه ریزی درست داشته و از هم اکنون هر جا که می توانند و امکان دارد در باره آن گفت و گو کرده و پرس و جو به میان آورند. جوانان ایرانی باید بدانند که فراوانی مواد مخدر در جامعه، سیاست حکومت برای بی خیالی و دور کردن آنان از کوشش های سیاسی/اجتماعی است و خود باید با آن مبارزه کرده و گرفتار نشوند. آنان باید خوب درک کرده باشند که بیکاری گسترده، که ناداری و در نتیحه بزهکاری های گوناگون از پیآمدهای بی چون و چرای آن است، نیز از سیاست های رذیلانه حکومت ولایت فقیه است. اگر بیکاری در جامعه نباشد چگونه می توانند انبوهی بسیجی و سپاهی و دیگر نیروی های سرکوبگر را در استخدام و در اختیار داشته باشند؟ بیکاری گسترده، نیاز جوانان به کار همراه با سیاست ایجادِ شنود، کنترل، خشونت، ترس و ترور در جامعه حتا در میان خود نیروهای سرکوبگر، به حکومت امکان می دهد که انبوه بیکاران را نخست با مغز شویی و سپس با قفلی که با ایجاد ترس بردهان آنان می زند، هرگونه که بخواهد به بازی بگیرد و آنان را به سادگی برای سرکوب در برابر مردم قرار دهد. بیکاری و ناداری بستری گسترده در اختیار آخوندهای ریا کار قرار داده است تا جوانان ما را به کج راهِ رویارویی با مردم بکشانند. این بر عهده جوانان است که به سهم خود هر گونه که می توانند به مقابله با این سیاست ها بر خیزند. اگر مجبور می شوند در بسیج و یا سپاه عضو شوند، کوشش کنند در پنهان به سودِ مردم رفتار کنند. رو آوردن به مزدوران عراقی و لبنانی باید این موضوع را برای جوانانی که از فشار بیکاری و تنگدستی به بسیج و سپاه پیوسته اند، روشن کرده باشد که در تنگنایی که امروز حکومت بدان گرفتار شده است، به نیروهایِ سرکوبِ خود، که آنان باشند، نیز اعتماد نداشته و این سیستم دچار سکته و تزلزل شده است. سبب آن نیز روشن است: سیل ویرانگر، بی خیالیِ حکومت و عدم رسیدگی به نیازهای مردمِ گرفتار و تکیه اش چون همیشه بر یاری های خود مردم از سراسر ایران که خشم گسترده ای را در ایران دامن زد. دستگاه ولایت هم از ترس شورشِ مردم و هم نبود اعتماد کامل به نیروهایِ سرکوبگر خود بود که به این نیروهای مزدورِ بیگانهِ دست پروردهِ خود روی آورد.
باید از جرگه کشورهای اسلامی بیرون بیاییم!
پ ـ پنهان کاری ها را باید به کناری نهاد و هر ایرانی اندیشه و دورنمای خود از آینده ایران را بیان کند تا از هم اکنون مناسب ترین ها را یافت و برگزید و در راه آن کوشش نمود. رسیدن به این خواسته ها ساده نیست و باید برای آن با همه نیرو کوشش کرد. از دیدِ نگارنده تا ایران از جرگه کشورهای اسلامی بیرون نیامده و از سلطه اندیشه های ویرانگرِ آخوندی و خرافه های دینی/مذهبی رهایی نیابد و راه بر شریعت اسلامی در قانون اساسی آینده و در جامعه ایران برای همیشه بسته و تخته نشود، مردم ایران به معنای حقیقی آزاد نخواهند شد.
ـ شریعت اسلام جز پس ماندگی از کاروان تمدن و پیشرفت علمی و صنعتیِ جهان، هیچ دست آوردی برای ما نداشته است. سینه چاکانِ اسلامِ محمدی یک نمونه تولید صنعتی و علمی جهانِ اسلام را نشان دهند؟ اسلام چه اختراع و اکتشافی جز مهمل بافی های فلسفی اسلامی در اختیار مردم جهان نهاده است و چه دردی از مردم دوا کرده است؟ همین موشک هایی که این همه در باره اش لاف می زنند، ولی پوشک نمی توانند تولید کنند، ساخته اندیشه جستجو گرِ غرب است. اگر اندیشه غرب سازنده نبود، ما امروز حتا نمی توانستیم نفت خود را استخراج کنیم! همه تولیدهای صنعتی که امروز خامنه ای و دیگر آخوندهایِ بیکارهِ مفت گو و ریاکار مصرف می کنند، همه زاییده اندیشه و کوشش غربی هایی است که یک بند به آنان ناسزا می گویند. خامنه ای چرا به جای ماشین ضد گلوله ساخت غربی ها از اسب و شتری که محمد سوار می شد استفاده نمی کند؟ چطور استفاده از این تولیدهای صنعتی غربی ها اشکالی ندارد ولی حقوق بشر و شهروندی، غربی است و سیستم جنایتکارانهِ قصاصِ اسلامی، ویژه قبیله های عربِ پس ماندهِ آن دوران، نیک است و باید اجرا شود آن هم برای بینوایان و کسانی که از دایره قدرتِ حاکم بیرونند! در دنیای متمدن امروز قطع دست یک انسان، چشم در آوردن، شلاق زدن و حلق آوبز کردن در خیابان ها جز خویِ درندگی و وحشی گری هیچ نام دیگری ندارد ولی باید پرسید چگونه است که دست یک بینوایی که از زور گرسنگیِ خود و خانواده و از سر نیاز دزدی کرده است، قطع می شود ولی دزدانِ گردن کلفتِ شناخته شده هر روز در برابر چشم مردم با نگهبان و اتوموبیل های ضد گلوله ساخت غربی ها، جا بجا می شوند؟ خامنه ای و پیرامونیان او خود از بزرگترین دزدان هستند.
قانون اساسی آینده
پ ـ قانون اساسی آینده ایران از دیدِ من باید یک قانون اساسی سکولار و غیر دینی/مذهبی باشد.
ـ بنا بر این، سوگندِ همه مقام های دولتی و نمایندگان مجلس ملی ایران می باید به پرچم رسمی کشور و وفاداری به قانون اساسیِ گزیده مردم و خدمت به مردم و سرزمین ایران باشد.
ـ سیستم کلاه برداری آخوندی خُمس، زکات و سهم امام در جامعه باید از میان برداشته شده و مردم تنها به دولت مالیات بپردازند. وقف و این کلاه برداری دیگر آخوندی نیز باید از میان برود و آنچه کسی به جامعه هدیه می دهد و یا مالکیت روشن ندارد، در اختیار دولت قرار بگیرد.
ـ بیشترین شمار مسجدها، زیارت گاه های فراوانِ قلابی ساختهِ آخوند ریا کار و... باید به مرکزهای فرهنگی چون کتابخانه، نمایشگاه های گوناگون هنری، جایگاهی برای کنسرت، موسیقی، تآتر و سینما تبدیل شوند.
ـ در مجلس آینده ایران همه قوم های ایرانی به نسبت جمعیت خود می باید نماینده داشته باشند.
ـ در کنار فارسی، که زبان پیوند همه ایرانیان است، آموزش زبان مادری برای همه قوم های ایرانی از کودکستان تا انتهای آموزش دانشگاهی باید آزاد باشد و در همه دانشگاه های سراسر کشور آموزش زبان های دیگر در ایران چون کردی، آذری، بلوچی و... نیز امکان پذیر باشد.
ـ آموزش انگلیسی به جای عربی می باید در آموزشگاه ها و دانشگاه ها به عنوان زبان علمی جهانی، اجباری شود و به شیوه درست تدریس شود. آموزش زبان عربی می تواند چون دیگر زبان های فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و... دلبخواهی باشد.
ـ شکنجه و اعدام به هر بهانه باید از میان برداشته شود.
ـ بر آزادی بیان، گردهم آیی، اعتصاب و... در قانون اساسی تاکید شده و هیچ فردی به سبب باور و کوشش سیاسی/اجتماعی و انتقادی خود مورد پی جویی و بازداشت قرار داده نشود.
این ها تنها بخشی از پیشنهادهای نگارنده است که امید است دیگران نیز پای در میدان گذارده و برای رهایی از سلطه آخوند در جامعه آینده ایران، دیدگاه های خود را بیان کنند.