شبکه بیان - بسیاری از ناظران و فعالان سیاسی، سال 1398 را یکی از سرنوشتسازترین سالهای پس از انقلاب اسلامی برای ایران میدانند. برخی هم صراحتاً میگویند امسال تکلیف جمهوری اسلامی روشن خواهد شد و مردم به خواستههای خود خواهند رسید. سوی دیگر ماجرا دستگاه پروپاگاندای جمهوری اسلامی قرار دارد که پیشاپیش طرح «فتنه 98» را مطرح کرده تا در آستانه فروپاشی اقتصادی کشور، هرگونه شورش اجتماعی را «غیرمشروع» و «برنامهریزیشده» از سوی «دشمن» جلوه دهد. به موازات فعالیت دستگاه تبلیغاتی رژیم، دستگاههای امنیتی و سرکوبگر نیز در حال آماده شدن برای هفتههای و ماه حساس پیش رو هستند.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد که روحالله خمینی آن را به مثابه «نوشیدن جام زهر» دانست، جمهوری اسلامی هیچگاه در موقعیت شکننده و ضعیف مانند دوره کنونی نبوده است. دستگاه ولایت مطلقه فقیه در پیشگاه اکثریت مطلق جامعه ایران از اعتبار افتاده و عملی کردن تئوری «هلال شیعی» نیز با تضعیف بنیه مالی رژیم به بنبست خورده است.
اردیبهشت سال گذشته که دولت آمریکا که از توافق هستهای خارج شد و به سادگی تحریمهای خود را بازگرداند، رژیم ایران به اشتباه تاکتیکی خود در مذاکرات هستهای پی برد؛ مذاکراتی که طبق آن اورانیومهای غنیشده از کشور خارج و رآکتور نیروگاه اراک با بتن پر شد. این عقبنشینی هستهای دست جمهوری اسلامی را برای مذاکره با دولت ترامپ خالی کرده و برخلاف ادعای حسن روحانی، این رژیم ایران است که برای مذاکره آمادگی و شهامت ندارد.
شرایط به وضوح نشان میدهد رژیم خامنهای کاملاً در موضع ضعف قرار دارد و در صورت تن دادن به مذاکره، دیپلماتهای ایرانی هیچ برگ برنده یا ابزار فشاری برای گرفتن امتیاز از ایالاتمتحده در زیر کتهای خود ندارند؛ بنابراین، در حال حاضر هیچ امیدی به مذاکره با آمریکا نمیتوان داشت.
از سوی دیگر، امتناع از مذاکرات به معنای پابرجا ماندن تحریمهایی است که بنیان جمهوری اسلامی را هدف قرار داده است و به تدریج میرود تا سازمان رژیم را متلاشی کند. شاید فقط مدیران و کارمندان سازمان برنامه و بودجه به خوبی درک کنند که پرداخت به موقع حقوق هشت میلیون کارمند و بازنشسته دولتی تا چه اندازه دشوار شده است. با اثر کردن تحریمها، این وضعیت در ماههای آینده به یک کابوس برای جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد.
رژیم ایران میکوشد با افزایش قیمت ارز و بنزین کسری بودجه خود را جبران کند؛ اما این راهکار به تورم دامن میزند و موجب افزایش هزینههای زندگی میلیونها نفر از اقشار کمدرآمد جامعه میشود؛ همانهایی که آستانه تحملشان در برابر گرانیها به پایان رسیده و هرلحظه ممکن است از تهران تا شیراز و از تبریز تا زاهدان را به تسخیر خود درآورند.
مسئله فقط گرانیها نیست؛ بخشهای بزرگی از جامعه که از رفاه نسبی برخوردارند و اصطلاحاً طبقه متوسط نامیده میشوند، از شرایط سیاسی و اجتماعی کشور کاملاً ناراضیاند و خواهان آزادیهای بیشتر هستند. طبقه متوسط ایران کاملاً آگاه است که رسیدن به دموکراسی و عدالت قضایی با حاکم بودن رژیم تئوکرات ایران ممکن نیست؛ بنابراین، نقاط مشترک طبقه محروم با طبقه متوسط جامعه پیوندهایی را به وجود آورده است که نیروی بالقوه آن میتواند هر مانعی را از سر راه خود بردارد.
این مسئله یعنی پیوند لایههای اجتماعی، جمهوری اسلامی را به شدت نگران کرده و اتاقهای فکر این رژیم از هر ابزار و موقعیتی استفاده میکند تا نیروی این پیوند عملاً در سطح جامعه به جریان نیفتد. این برای نخستین بار است که پس از انقلاب اسلامی منافع طبقه محروم و کمدرآمد جامعه با منافع طبقه متوسط ارتباط تنگاتنگی پیدا کرده است.
بااینحال، دیر یا زود جمهوری اسلامی با قیامهایی روبهرو خواهد شد که جنس آن با قیامهای 88 و 96 بسیار متفاوت است. در واقع قیام 88 ریشه در طبقه متوسط داشت و مطالبات سیاسی را پیگیری میکرد و قیام دیماه 96 نیز مربوط به طبقه محروم بود و بهبود اوضاع اقتصادی را طلب میکرد. نقطه مشترک این دو قیام براندازی بود که به علل مختلف از جمله عدم ارتباط و همکاری با یکدیگر محقق نشد.
اما در قیام بعدی قطعاً هر دو طبقه به منظور تحقق مطالبات خود در میدان حضور خواهند داشت و هر دو بر مبنای عبور از جمهوری اسلامی و براندازی، دستبهدست هم خواهند داد. سرکوب این قیام خشونت بیشتری را نسبت به دفعات قبل میطلبد. شاید بیدلیل نیست که اتاق فکر و رسانههای رژیم، فتنه 98 را مطرح کردهاند تا پیشاپیش هرگونه خشونت، سرکوب و کشتار را مشروع و غیرقابلاجتناب جلوه دهند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی قیام پیش رو را بیش از هر کس دیگری جدی گرفته و نهادهای در اختیار او نیز در حال آماده کردن خود برای مقابله با آن هستند. دیدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران و حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی در روز 11 اردیبهشت 98 نیز بخشی از روند این آمادگی محسوب میشود. به نظر میرسد این دو فرمانده نیروهای سرکوبگر به بحث و تبادلنظر نشستهاند و برای اقدامهای آینده، هماهنگیهای لازم را انجام دادهاند.