Saturday, Jun 1, 2019

صفحه نخست » نجفی اعدام شود اما ... مجتبی واحدی

2BC2E64C-FCB1-4E55-8DBD-BC721E0FF414.jpegمجتبی واحدی - دیدگاه نو

می‌دانم نوشتن بر خلاف جریان غالب احساسی، همچون شنا کردن بر خلاف جهت آب است و خطرناک. از بدنامی جمهوری اسلامی باخبرم و می‌دانم در هر حادثه‌ای، اگر یک طرف ماجرا کسی باشد که بیش از‌سی سال در جایگاه‌های عالی نظام بوده، پیشاپیش توسط اکثریت مردم، مقصر شناخته خواهد شد.‌ می‌دانم رفتار غیر انسانی جمهوری اسلامی با اکثریت زنان و دختران، از آنان چهره‌ای مظلوم ساخته و لذا معمولا در اختلاف میان زنان و مردان، بسیاری از افراد حق را به زنان می‌دهند. از حساسیت عمومی نسبت به چند همسری - یا حداقل تظاهر به آن‌- نیز با خبرم و نهایتا می‌دانم‌ که قتل، غیرانسانی‌ترین و وحشیانه‌ترین عکس العملی است که از یک انسان سر می‌زند . همه اینها در حادثه منجر به قتل مرحوم‌ میترا استاد، وجود دارد لذا از نخستین لحظات پس از انتشار خبر اعتراف محمدعلی نجفی به قتل، شاهد قطعی دانستن ارتکاب قتل توسط او و صدور احکام قطعی در خصوص وی بودیم.

البته دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی نیز در دامن زدن به این فضا، بسیار ماهرانه عمل کرد. سیمای جمهوری اسلامی که در مدت تصدی شهرداری توسط نجفی، حاضر به انتشار گفتگوهای مهم او از جمله افشاگری های مستند علیه قالیباف و فسادهای میلیاردی او نبود، در این‌ ماجرا برای تحریک احساسات عمومی علیه نجفی، سنگ‌تمام گذاشت. انگیزه ماشین تبلیغاتی جمهوری‌اسلامی برای پیگیری روند ویژه در حدی بود که نخستین بدیهیات قضایی و پلیسی نیز به راحتی زیر پا گذاشته شد. فیلمبرداری غیرمتعارف از گفتگوی متهم با رئیس اداره آگاهی و انتشار لحظه به لحظه حرکات مشکوک و نمایشی در دفتر رئیس آگاهی، بازی خبرنگار با آلت جرم و نمایش آن، رفتار ظاهرا محترمانه خبرنگار با متهم و بازجویی‌های محترمانه و البته همراه با فیلمبرداری دادیار ویژه قتل و .... ، نشان از " ویژه " بودن پرونده داشت.‌محمد علی نجفی متهم به قتل که هم‌اکنون در اتاق رئیس آگاهی با چای و احترام‌، پذیرایی می شود و مقامات قضایی ، محترمانه با او سخن می گویند همان محمد علی نجفی است که در زمان تصدی شهرداری تهران جشنی در برج‌میلاد تهران برگزار کرد و بازپرس ویژه قضایی به بهانه رقصیدن‌چند دختر شش هفت ساله در آن‌ جشن‌، حکم‌جلب او را صادر کرد و در ساعات نیمه شب ، مامور جلب به درب منزل وی فرستاد*.

ماموران انتظامی نیز هنگام‌جلب حتی به او اجازه پوشیدن لباس مناسب را ندادند. محمد علی نجفی، الان نه شهردار تهران‌بلکه متهم‌به قتل است. اما به جای ماموران دون پایه انتظامی ، با حضور سردار رئیس اداره آگاهی و به جای بازجویی تحقیر آمیز به صورت محترمانه و همراه با پذیرایی ، مورد گفتگو قرار می گیرد. خبرنگار نیز در مصاحبه، او را " آقای دکتر" خطاب می کند.‌ آنچه غیر طبیعی بودن روند را قطعی می کند آنست که اداره آگاهی در ایران، به رفتار وحشیانه با متهمان، مشهور است، برنامه های صدا و سیما و تک تک مصاحبه های آن ، تحت کنترل ماموران امنیتی و غالبا دارای جهت گیری سیاسی است و رفتار محترمانه با متهم در محاکم قضایی، نیز چیزی جز رویا نیست.

در ماجرای اخیر، یقینا اگر قاتل کسی غیر از نجفی - مقام ارشد جمهوری اسلامی در سی و چند سال گذشته - بود و اگر رفتار برنامه‌ریزی شده صدا و سیما برای تحریک افکار عمومی علیه او وجود نداشت، شاهد قضاوت متفاوتی بودیم. امروز در قضاوت نسبت به ازدواجِ غیرمتعارف، همه حملات متوجه نجفی است. من هم نجفی را محکوم می‌کنم اما چرا کسی در مورد طرف دیگر ماجرا سخن نمی‌گوید؟ زن جوانی که علیرغم‌آگاهی از مزدوج بودن نجفی، به ازدواج با فردی با سی و چند سال اختلاف سنی، تن می‌دهد!

اما از همه اینها که بگذریم هنوز نسبت‌ به ارتکاب قتل توسط نجفی تردید دارم. می‌گویند نجفی، چند ماه قبل به خاطر همین ماجراها، دست به خودکشی زده و اگر کارکنان هتل به موقع متوجه ماجرا نمی‌شدند نام او ماه‌ها پیش از زندگی میترا حذف شده بود. درآن صورت اکنون صدا و سیما، دستگاه قضایی، فضای مجازی و بسیاری از سوژه سازان ، بناچار به دنبال سوژه دیگری بودند. نجفی بدون اراده خود از آن مرگِ ارادی، نجات پیدا کرد و اکنون چند ماه بعد از آن ماجرا ، شخصا به اداره آگاهی رفته و به قتل همسرش اعتراف می کند. نجفی می‌داند او یک سیاستمدار مورد کینه رهبر و نهادهای وابسته به اوست .او جلال الدین فارسی نیست که روز روشن با قلدری، بهمن رضا خانی را با سلاح شکاری به قتل رساند و با دستور رئیس فاسد قوه قضائیه - شیخ محمد یزدی- از زندان آزاد شد .‌ او همچنین‌به تفاوت جایگاه خود با لات های حکومتی که در اصفهان اسید پاشی کردند، یا تفاوت خود با قاری فاسد بیت رهبر و بسیجیان‌ کرمانی که دختر و پسر جوانی را به استناد فتوای مصباح یزدی به قتل رساندند واقف است. پس اگر او واقعا خود را به پلیس تسلیم کرده باشد با آگاهی از سرنوشت محتوم - قصاص- دست به این اقدام زده است.

برای من جای سوال است کسی که یکبار دست به خودکشی ناموفق زده و اکنون می داند با مجازات اعدام مواجه خواهد شد چرا پس از قتل همسرش، خود را نیز به قتل نرسانده است؟ در چهره نجفی پس از قتل، هیچ نشانه ای از اضطراب وجود نداشت که همین امر ، ارتکاب قتل توسط او را در هاله ای از ابهام قرار می دهد.‌اما اگر به فرض او با آرامش اینچنینی می‌تواند مرتکب قتل شود چرا مکان مناسب تری برای قتل انتخاب نکرده است؟ یکی از اخباری که این روزها بازتاب وسیع داشته ، اظهارات خبرنگار انصاف نیوز است که ادعا می کند میترا استاد روز قبل از مرگ‌با او تماس گرفته و خواستار گفتگو شده اما پس از ساعاتی ، برای او پیغام فرستاده که " عازم سفر هستیم .پس از بازگشت ترتیب مصاحبه را خواهیم داد". اگر این‌خبر نیز درست باشد امکان انجام‌قتل در مکان و زمان‌مناسب تر برای نجفی فراهم‌بوده و او می‌توانسته دور از دسترس دوربین‌های ساختمان، اقدام به قتل کند. کدام قاتل ، دقایقی پس از قتل با شلیک‌گلوله که صدای آن توسط دیگران شنیده می‌شود ، از آسانسور مجهز به دوربین برای فرار استفاده می کند؟ ابهام دیگر ، نمایش مسخره‌ای است که توسط خبرنگار ویژه صدا و سیما و با استفاده از آلت قتاله - تفنگ‌ متعلق به نجفی - اجرا شد. دست به دست شدن آلت قتاله قبل از انجام‌بررسی های فنی و شناسایی آثار انگشت موجود بر روی آن، اصالت ادعا در خصوص انجام قتل با استفاده از آن را به شدت زیر سوال می برد.

خبرنگارِ ویژه ، برای آنکه ادعاهای مربوط به‌ حادثه را باورپذیر کند از شلیک‌پنج‌گلوله توسط نجفی سخن‌ می‌گوید و سپس مشغول خالی کردن هشت فشنگ داخل خشاب می‌شود و در حین انجام این کار ، توضیح می‌دهد که گنجایش خشاب، سیزده‌فشنگ‌است و بعد اعلام اینکه " هشت به اضافه پنج می شود سیزده ". هیچیک از افسران ارشد حاضر در صحنه نیز به او نمی گویند دستکاری خشاب، گلوله ها و تفنگ ، موجب اخلال در روند بررسی های پلیسی می شود. از دیگر عوامل تردید ساز در این‌ماجرا، تعجیل صدا و سیما در گفتگو با متهم به قتل است. ساعت ها پس از انجام گفتگوی تلویزیونی با نجفی و نمایش تحریک‌آمیز و طراحی شده پذیرایی از او در دفتر رئیس آگاهی، او را برای انجام تست های روانشناسی، به پزشکی قانونی فرستادند تا سلامت عقلی او هنگام ارتکاب جرم یا اعتراف به جرم، احراز شود . بازسازی صحنه قتل که یکی از مراحل کشف حقیقت و احراز صحت ادعای متهم است نیز سه روز بعد از مصاحبه های همراه با ذوق زدگی صدا و سیما انجام شد.‌ البته چهره ماموران همراه نجفی نیز بر سوالات و تردید ها - از جمله نهادی که نجفی را در بازداشت دارد - می افزاید.

نگارنده، ارادتی به نجفی ندارد و معتقد است حتی احتمال ضعیف ارتکاب قتل توسط او را نباید نادیده گرفت. اما از طرف دیگر، بی توجهی به بازی‌های کثیف جمهوری اسلامی و بازی کردن در زمین طراحی شده توسط این حکومت را نیز خطرناک می‌داند. فراموش نکنیم که نجفی از سال‌های قبل مورد کینه رهبر جمهوری اسلامی بود و حوادث سال هشتاد و هشت بر این کینه افزود**. افشاگری‌های مستند علیه قالیباف - شریک تجاری سیاسی فرزند رهبر- نیز مزید بر علت شد و بغض حکومت به او را افزایش داد . متاسفانه اعضای بی هویت شورای شهر تهران و به ویژه رئیس تاجرپیشه شورا نیز کنار آمدن با نهادهای قدرت را بر پیگیری افشاگری های مستند نجفی، ترجیح دادند. بر همین اساس معتقدم هم زمان با تاکید بر رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد و افشای ابعاد پنهان آن ، باید کمپین‌هایی برای رسیدگی به فساد گسترده قالیباف و حامیان او در شهرداری تهران تشکیل شود. بگذارید راحت بگویم. اگر نجفی مرتکب قتل شده باشد اعمال اشد مجازات برای او را لازم می‌دانم. اما مجازات او نباید به قیمت غفلت از فسادهای بی‌سابقه ای باشد که محمدباقر قالیباف با اتکا به حمایت‌های مجتبی خامنه‌ای و قاسم سلیمانی، مرتکب شده است.


پی‌نویس ها
* خبرگزاری ایسنا روز بیست و هفتم فروردین‌نود و هفت، گفتگویی با رجایی مشاور رسانه‌ای نجفی داشته که او در مورد دلایل استعفای نجفی، به فشارهای وارده به او ازجمله احضار غیر محترمانه و جلب به بهانه برگزاری جشن‌ برج‌میلاد اشاره می‌کند : " در ماجرای احضار شهردار، باید این سؤال را طرح کنم که چرا وقتی احضاریه پنج روز زمان داشته، ساعت ١٠ و نیم شب به در منزل آقای نجفی می‌روند؟"

** از سال هشتاد و دو و هم زمان با تسلط باند احمدی نژاد - چمران بر شورای شهر تهران تا پایان تصدی قالیباف در شهرداری تهران، هر سال اعضای شورای شهر به همراه شهردار تهران، با رهبر جمهوری اسلامی ملاقات داشتند. اما از ابتدای استقرار شورای فعلی و آغاز زمزمه ها در خصوص انتخاب نجفی به عنوان شهردار تهران، رهبر جمهوری اسلامی از ملاقات با آنان خودداری کرده است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy