گفتم که چرا رفتی و تدبیر تو این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر همین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که نگو مصلحت دوست در این بود
من به عنوان یک تازه اصلاح طلب، با امید به حقیقت پیوستن رویای خود که اعزام به بریتانیای کبیر و فالوده خوردن با ملکه بود در مقطع حساس کنونی پا در چنین عرصه خطیری گذاشتهام، اما با نهایت تاسف و اندوه با خبر شدم آقای عباس عبدی خودسرانه حکم بازگشت یاکریمهای مهاجر را صادر کردهاند. (ان لله و انا الیه راجعون). من از طرف خودم این ضایعه اسفناک را به جامعه اصلاح طلبی و به ویژه کمیته اصلاح طلبان مستقر در خارج از کشور تسلیت عرض مینمایم. همچنین از تمامی بازماندگان و اصناف و کسبه بالاخص روزماله نگاران اجارهای، وارونه سازان حقوق بشری، فرافکنان دموکراتیک و روشن فکران ترکیبی و جایزه بگیران مجاز استدعا دارم مراتب اعتراض خود را در قالب کنشهای خشونت پرهیز بدون ارتکاب قتل به این امر ابراز نمایند. این شتری است که اصلاح طلب، نو اصلاح طلب، یاکریم و پرستو نمیشناسد، امروز نوبت آنان، فردا و پس فردا همه قربانی خواهند شد. ضمنا با توجه به اینکه من چندی پیش از روی جهل و نادانی مطلبی را با عنوان آیا زمان آن فرا نرسیده اصلاح طلبان نیروهای خود در خارج از کشور را به داخل فرا بخوانند! منتشر کرده بودم که متاسفانه آقای عبدی این موضوع را جدی تلقی نموده و پیگیر ماجرا شدهاند. با توجه به سابقه سماجت وعزم ایشان در بالارفتن از دیوار سفارت و روحیات خاصی که دارند، ترس من از این است که این موضوع را نیز به سرانجام ناگواری برسانند و در این میان همه کاسه کوزهها بر سر من بخت برگشته آوار شود و طبق روال مصلحانه جای قاصر و قربانی و قاتل و مقتول عوض شود. من هنوز جوان هستم و باد خامی در سر و آرزوهای بسیار در دل و نگاههای ملتمسانه بر چشم. من تازه با اشتیاق فراوان شروع کردهام به گذراندن دورههای فشرده اصلاح طلبی از جمله پهن کردن تور انتخاباتی برای مردم توسط یاکریمها، تمرین وقاحت روبروی آینه، خندیدن به درد و رنج مردم، راز بقای دوزیستان، آخرین متدهای عرضه و...
از طرف یک تازه اصلاح طلب
آرش فضیلت