Sunday, Jun 30, 2019

صفحه نخست » سُربی است هوا... ویدافرهودی

vida_Fazilat.jpgچشمان زمان به رنگ خون است

هر لحظه گلی زسر نگون است

سُربی است هوا نفس ندارد

شعرم بسرایدش که چون است

***

تا باز کند زبان به گفتار

بغضش به گلو شود چو آوار

یک واژه زصد نگفته،اندوه

از صفحه بشویدَش به رگبار

***

رگبار ملامت ام سرایَد

کز نوع بشر چنین نشایَد

توصیف عیان ننگ و نیرنگ

آوازه ی زشتی اش نباید

***

کین فاجعه ها نگفته بهتر

آتش چه زنی به جان دفتر

خاموش نشین که شرم باشد

انسان و جنون چنین مکرر

***

گویم که سکوت نیست چاره

تا کینه کشد چنین شراره

شعر است و وظیفه شرح واقع

تاریخ کند بر آن نظاره

***

فریاد دمَد از استخوانش

مُهری چه زنی تو بر دهانش؟

خاموش اگر شود بمیرد

تا ورطه ی بیهُشی مرانش



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy