بیان - شورای نگهبان به خوبی میداند که در انتخابات ۸۸ تقلب و یا مهندسی شدید انتخابات نزدیک به تقلب را انجام داده و به همین خاطر پس از گذشت ۱۰ سال، موضوع ۸۸ نه تنها از شورای نگهبان و اعضای آن حل نشده بلکه در ذهن علی خامنهای نیز همچنان ماندگار است.
شورای نگهبان به خوبی میداند که در انتخابات ۸۸ تقلب و یا مهندسی شدید انتخابات نزدیک به تقلب را انجام داده و به همین خاطر پس از گذشت ۱۰ سال، موضوع ۸۸ نه تنها از شورای نگهبان و اعضای آن حل نشده بلکه در ذهن علی خامنهای نیز همچنان ماندگار است.
مساله دادگاه محمدرضا خاتمی در نوعی سکوت خبری ماند و هرچند که منتشر شد اما جمهوری اسلامی تلاش ویژهای کرد تا آن را خاموش نگه دارد.
شورای نگهبان در سال ۸۸ به دنبال چیزی بود که امروز نیز هست. این سامانه نمیتواند انتخابات را بدون در نظر گرفتن اهداف خود رها کند.
تصور اعضای این شورا این است که اگر انتخابات "کنترل" نشود، افرادی روی کار خواهند آمد که با جسارت، نقش آن را نادیده گرفته و در جهت حذف آن اقدام میکنند.
پس از آن کافیست که شورای مذکور، بخواهد قانون تازهای را "تفسیر" کند؛ آن هنگام با توجه به آماده شدن افکار عمومی، هجمهها بر علیه آن خواهد بود و کار آن سخت خواهد شد.
همین اکنون، افرادی که پیشتر خود از انقلابیون به نام در جمهوری اسلامی بودهاند، صراحتا احمد جنتی را زیر سوال میبرند و در کل، شورای نگهبان را نهادی فاسد که در جهت سلایق تندروها عمل میکند میدانند.
به همین خاطر اعضای مختلف این نهاد، از هم اکنون تلاش دارند تا فرار رو به جلو کنند و یا اصطلاحا دست پیش را بگیرند که پس نیفتند.
هرچقدر اعضای این مجموعه، اعلام میکنند که قرار نیست تقلبی صورت بگیرد و هرچه در گذشته نیز همچون انتخابات ۸۸ رخ داده، دروغ بوده، افکار عمومی با توجه به سابقهای که از آن دیدهاند، مطمئن تر میشوند که حتما آمادگیهای تازه برای تقلب وجود دارد.
در حالی که برخی افراد مسن تر در مجموعه رژیم انقلابی ایران، از جوانان میخواهند خود را برای نامزدی آماده کنند، فشار بر این شورا نیز بیشتر میشود.
در این میان نباید آمادگی طیف افراد نزدیک به قالیباف تحت عنوان نواصولگرایان و جبهه بهاری (احمدی نژادی ها) را نادیده گرفت.
این اولین انتخاباتی است که به طور گسترده، طرح و برنامهای برای "تحریم" آن چیده نشده است. برای نخستین بار در طول ۴۰ سال انقلابی گری تندروها، عموم مردم نه با برنامه ریزی سیاسی که صرفا به دلیل خستگی و فرسودگی، چیزی در انتخاب کردن نمیبینند که بخواهند صفهای طویل برای رای دهی تشکیل دهند.
در چنین شرایطی نه حرف محمد خاتمی تاثیرگذار است و نه همچون عموم صحبت کردنهای احمدی نژادیها.
اما در عین حال همه نیز رای میخواهند و باید مجلس تازهای شکل بگیرد. گروههای مختلف سیاسی قطعا در میان برنامههای خود، دغدغه دیگری نیز دارند و آن این است که چطور مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند.
کار آنان از این نظر سخت تر است که تا پیش از این، مردم آماده رای دادن بودهاند و تنها گروهها لازم بود تا آنان را با سخنان رنگارنگ بفریبند. اکنون اما برنامهها تغییر کردهاند چرا که سخنان رنگارنگ بارها مطرح شده است و دیگر چیز تازهای وجود ندارد.
حتی اگر در جریان مناظرههای انتخاباتی و تبلیغات، گروهی در یک لیست اعلام کنند که در راستای ورود زنان به ورزشگاه و یا حتی حذف حجاب اجباری و حتی حذف سربازی اجباری، تلاش خواهند کرد، پیش از آنکه مردم بخواهند به آنها توجه کنند، تندروهای رژیم، آنان را حذف کردهاند.
دو حالت بیشتر وجود ندارد. یا آنکه نمایندگان انتخابی تلاش کنند مبانی رژیم را تغییر دهند که در همان ابتدا با برخوردهای امنیتی روبرو میشوند.
و یا آنکه در همان زمین بیت رهبری بازی کنند و صرفا سخنان خود را پر شورتر ارائه دهند که در خصوص همین مورد، به نظر نمیرسد باورپذیری در سطح جامعه وجود داشته باشد.
در سطح شهرستانهای دیگر نیز موضوع همین است. به طور مثال کمیسیونهای اقتصادی یا کشاورزی آینده که تشکیل خواهد شد، نمیتوانند رای مردم را جلب کنند.
در حالی که نمایندگانی به طور مثال در استان هایی چون یزد و اصفهان، نتوانستند بر روی تصمیمات وزارت نیرو در خصوص "آب" تاثیر بگذارند و پس از چندی انصراف نمایشی میدهند، چطور یک گروه جدید میتواند کاری را به پیش ببرد.
مساله اینجاست که لیستهای تازه نیز "برنامه" برای وعدههای خود ندارند. صرف وعده دادن بدون برنامه در انتخابات، کار را به سمتی میبرد که انتخابات بدون شور و یا حتی بدون شعور برگزار شود.
در این میان کار شورای نگهبان نیز آسان تر است و نیازی به تقلب آنچنانی هم ندارد!