آرمان مکنونی طبیعت گرد و عکاس، در صفحه اینستاگرامش ویدئویی خیره کننده در عین حال هولناکی از مواجهه اتفاقی اش با دو پلنگ در دل طبیعت یه اشتراک گذاشته است.
او با انتشار این ویدئو در صفحه اینستاگرامش نوشته است...
اینطوری شروع شد که:
بهادر زنگ زد گفت اخر هفته هستی بریم برای دیدن حیات وحش، منم گفتم هستم.
با ۴ ساعت رانندگی از تهران رسیدیم به مسیرای خاکی و بعد حدود نیم ساعت ماشین رو رها کردیم و با کوله پشتی راه افتادیم.
ارتفاع مسیر نه اونقدر زیاد بود که هوا خنک باشه و نه اونقدر کم که بتونیم تو سایه حرکت کنیم و آفتاب هیچ نیتی برای کوتاه اومدن نداشت! روی یک یال حدود ۱۰ کیلومتری با فراز و فرود پیمایش شروع شد.
بعد از چند ساعت وارد جنگل شدیم و با کشیدن توری استتار دورمون خیلی آروم ناهار خوردیم و کمی استراحت کردیم.
دم غروب تا جای ممکن پوشش های استتارمون رو قوی کردیم و بدون صحبت کردن وارد مناطق تُنُک شدیم.
۶ نفر بودیم و نیت اصلیمون دیدن خرس بود و یه مه رقیق بخاطر ضعیف کردن عمق دید، شرایط رو کمی خطرناک کرده بود.
زمین، زمین حریف بود (حیوانات) تو شرایطی که قدرت بینایی، شنوایی، بویایی، تهاجم و فرارش از ما قوی تر بود. ولی ما می خواستیم قبل از اینکه اونا متوجه حضورمون بشن پیداشون کنیم.
قسمت منطقی ذهنم دائم پیغام میداد دوربینت دستت باشه ولی اونیکی دستت رو از چاقوت بر ندار. و احتمال قوی همسفر ها هم احساس مشابهی داشتند.
حدود ۵۰۰ متر تو شیب ملایم و یال کوه نیم خیز اومدیم. بهادر بخاطر آشنایی بیشترش و توضیحات تلفنی که از یک عزیز مسلط به منطقه گرفته بود نفر اول می رفت و با دقت سعی می کرد چیزی از چشمش دور نمونه و من سعی می کردم نفر آخر مراقب اطراف باشم.
بخاطر دید ضعیفمون تو مه می تونست هر اتفاقی تو لحظه بعد بیافته.
روی یه یال سوار شدیم و اگه خطی حرکت می کردیم فقط یک سمت رو می تونستیم رصد کنیم.
ریتم حرکت گروه رو تغییر دادیم. بهادر رفت سمت چپ و من سمت راست. به حدی فاصله گرفتیم که ...
چرا اسلام میگوید گاهی مواقع می شود زن را زد!