کاملیا انتخابی فرد - سردبیر ایندیپندنت فارسی
یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی برای افرادی که در نیویورک و آن صبح بخصوص در منطقه پایین منهتن حضور داشتند، روزی فراموش نشدنی بشمار می رود.
آن صبح بخصوص، نخستین روز کلاس درس من در دانشگاه نیویورک بود. فاصله دانشگاه تا مکان ساختمان های تجارت جهانی بسیار ناچیز بود و از سر تقدیر در آن روز در جایی ایستاده بودم و از واقعه ای گزارش می دادم که تاریخ معاصر را دستخوش تغییرات بنیادی کرد.
از فاصله ای نه چندان دور، ویران شدن ساختمان های پُر ابهت را می دیدم و بیش از هر چیز نگران پیامدهای پس از آن و امنیت بودم.
آنچه که آنروز در این شهر اتفاق افتاد، وقایع بزرگی را در جهان رقم زد که بعد از گذشت ۱۸ سال آثار و نتایج آن زندگی بسیاری را متاثر کرده است.
آسمان شهر برای روزها پوشیده از ابر ضخیم دود و غبار بود. در کوچه ذرات معلق دوده، غبار، تکه کوچکی از یک پارچه سوخته و گاه کاغذی از آسمان بر سر و کفش و کلاه مان می نشست.
به خانه که می رسیدم توان پاک کردن دوده را از کفش هایم نداشتم. تصور آنکه خاکستر انسانی بر لباسهایم نشسته، تمیز کردن البسه را دشوار می کرد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
دلخراش تر از همه دیدن تصاویر افرادی بود که در سرتاسر کوچه های پایین شهر به دیوارها و ستون ها و هر روزنی نصب شده بود. مردم شهر به دنبال گمشدگان خود تصاویر عزیزانشان را در پی کسب خبری به دیوارها زده بودند. انبوهی از تصاویر، از جشن عروسی، خندان در کنار دوستان و اقوام، در کنار حیوانات خانگی، سیاه پوست و سفید پوست، آسیایی و اروپایی، تصاویر متنوع سراسر دیوارها را پوشانده بود.
شبها از تحریریه روزنامه ویلیج وویس که بیرون می آمدم در پیاده رو خیابانها به تصاویر افراد نگاه می کردم و گریه کنان بی هدف راه می رفتم. غم، مرگ و نیستی از آسمان و زمین می بارید.
سه هزار انسان در چند ساعت، زنده زنده سوخته و یا زیر تلی از آوار برج های تجارت جهانی مدفون شده و یا به وضع فجیع دیگری کشته شده بودند.
جهان آرام در آمریکا یکشبه تغییر کرد و نه تنها زندگی مردم آمریکا بلکه جهان نیز در پی این حادثه، دگرگون شد.
پس از وقایع یازده سپتامبر و حمله آمریکا و ائتلاف بین المللی به افغانستان و سرکوب گروه تروریستی طالبان و القاعده، امیدهای بسیاری برای ایجاد دمکراسی و ریشه کن کردن ترور و وحشت در این کشور ایجاد شده بود.
مردم افغانستان که ۵ سال آزگار قبل از آنکه ۱۱ سپتامبر اتفاق بیافتد، بزرگترین قربانی تجاوز و ترور و خشونت القاعده و طالبان بودند، به ناگهان سر از بستر بلند کرده و دیدند که طالبان و جنگجویان القاعده در حال شکست و گریختن از کشور هستند.
بدیهی است که حملات یازده سپتامبر، نقطه آغازی بر جنگ های خانمانسوز بسیاری در منطقه بود که پیامدهای آن همچنان ادامه دارد. اما اشتباه جورج بوش آن بود که پیش از ختم جنگ و شکست کامل گروههای تروریستی در افغانستان و تثبیت امنیت و صلح، در زمانی کمتر از دو سال به عراق حمله کرد. با حمله به عراق، جنگ با ترور در افغانستان اهمیت خود را از دست داد و این کشور به فراموشی سپرده و به حال خود رها شد.
بعد از گذشت تقریبا دو دهه از حملات تروریستی در ۱۱ سپتامبر، مردم آمریکا هنوز نتوانسته اند این حادثه را فراموش کنند. اما آنچه که فراموش کرده اند سرنوشت میلیونها انسان در مشرق زمین است که زندگی شان تحت تاثیر این حملات و جنگ در منطقه دگرگون شده است.