فرد صابری - کیهان لندن
بعد از حضور محمدجواد ظریف وزیر خارجه رژیم تروریستپرور و مالهکش اعظم به سوئد که باعث فشار و انتقاد فراوان به دولت و وزیر خارجه سوئد گردید، مارگوت والستروم وزیر امور خارجهی این کشور روز جمعه از سمت خود استعفا کرد. او در حالی دلیل کنارهگیری خود را مشکلات خانوادگی عنوان کرده که اکثریت جامعهی سوئد با پوزخندی تحقیرآمیز، بهانهی استعفای خانم وزیر خارجه را به استهزاء کشیده است.
آگاهان میدانند که یکی از دلایل بزرگ کنار گذاشتن مارگوت والستروم که منجر به استعفای وی شد، نه مشکلات خانوادگی او بلکه این بود که پا در کفش بزرگان اتحادیهی اروپا گذاشته و خودسرانه کاری را انجام داد که با قد و قامت این وزیر فمینیست اسلامی و ضداسرائیل همخوانی نداشت.
موضوع استعفای مارگوت والستروم در حالی رخ داد که دیگر کشورهای اسکاندیناوی از مالهکش اعظم، چنان که وزیر خارجهی مستعفی اسلامپناه به پذیرایی نشست، عمل نکردند و همچنین مانند او خیابانهایشان را به تسخیر پلیس درنیاوردند تا به ضرب و جرح شهروندان خود به خاطر محمدجواد ظریف دروغگو و مالهکش دست بزنند.
بعد از استعفای مارگوت والستروم، متاسفانه شادی رفتن او دیری نپایید و دولت سوسیال دمکرات وزیر خارجهی دیگری را انتخاب کرد که کسی نیست جز یک فیمنیست اسلامگرای دیگر به نام آنا لینده که برای ملایان تعظیم کرده و او هم یکی از طرفداران پر و پا قرص رژیم تبهکار در ایران است.
هنوز چند ماهی از حضور آنا لینده که در سالروز فاجعهی ننگین ۵۷ در سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم حضور یافت نگذشته بود که او سالروز انقلاب توحش را روز «ملی ایران» نامید و این روز را به راهزنان حاکم تبریک گفت.
آنا لینده وزیر خارجهی جدید که طرفدار مماشات با جمهوری اسلامی و بنیادگرایان و همچنین ضداسرائیلی است، چند سال پیش وزیر بازرگانی سوئد بود با یاران خود شال و عبا کرده و با یک هئیت فمنیست به ایران رفت و برای ملایانی که دستشان تا مرفق به خون مردم آغشته است تا زانو برای آنان خم شدند، در صورتی که زنان در ایران زیر بدترین فشارها، همراه با اعدام و زندان و شکنجه قرار دارند.
یک روزنامهنگار سوئدی دربارهی سفر هیئت فمینستی دولت سوئد به ایران و همچنین حضور آنا لینده در سفارت جمهوری اسلامی چنین نوشته است، آنا لینده با حجاب اسلامی و ادعای فمینستی همراه با هیئت دولتاش به ایران سفر کرده در حالی که در آنجا، زنان را به خاطر حجاب مورد ضرب و جرح و زندان و شکنجه قرار میدهند ولی او با مسئولین حکومتی دیدار میکند.
روزنامهنگار سوئدی در ادامه مینویسد: آنا لینده تا کمر هم برای سران نظام اسلامی خم میشود و خود را دربست مطیع آن رژیم ضد بشری مینماید. او از آن روز به بعد که همچنان ادامه دارد، و حتی در فوریه سال جاری برای بزرگداشت چهلمین سال انقلاب ننگین جمهوری اسلامی به سفارت آنها در استکهلم رفته و به پشتیبانی سیاسی از رژیم اسلامی و در عمل به تائید سرکوب زنان پرداخته است.
***
روزنامهنگار سوئدی همیچنین میافزاید: با کمال تعجب آنا لینده احساسات سردتری نیز نسبت به اسرائیل دارد، از آنجایی که آنا لینده طرفدار شدید ریچارد فالک که اسرائیل را به جنایت علیه بشریت متهم میکند و دائم از آن سخن به میان میآورد و با تائید سخنان او مرتب در حال تبلیغات کاذب است که مثلا اسرائیل قصد دارد ۸۰۰ شهرک جدید در اطراف اورشلیم احداث کند.
این هم نشانگر آن است که او پرنسیپها را زیر پا گذاشته ولی حالا به عنوان وزیر خارجه کشوری انتخاب میشود که یک درصد از درآمد ناخالص آن به کشورهای فقیر تعلق میگیرد که نشانگر طرفداری آنان از حقوق بشر و حقوق زنان در جهان تلقی میگردد. آیا این نشان فمینیسم است یا فمینیسلامی؟!
دولت زنان فمینیست سوئد در حالی خود را در آغوش تروریستهای اسلامی در ایران انداخته که کاملا از وحشت ملایان و زنستیزیشان مطلع بوده و نیک میدانند که تنها در یک مورد برای سه دختر به خاطر دادن گل در روز زن، به ۵۰ سال حبس و شلاق محکوم شدهاند و یا حتی زن توریست بلژیکی که با همسر خود به ایران رفته بود به خاطر حجاب مورد مشت و لگد ماموران قرار گرفت.
آنا لینده و دولت فمینیسلامیاش حقوق بشر را تنها در چارچوب کشور خود قبول دارد و هرگونه زنکشی و پایمال شدن حق زنان در ایران را با عنوان این مغلطه که به قوانین دیگر کشورها احترام باید گذاشت، زیرپا میگذارد! به این ترتیب باید به سوزانده شدن سحر خدایاری معروف به دختر آبی نیز که در اعتراض به حکم زندان به خاطر رفتن به استادیوم، خود را به آتش کشید نیز با دیدهی احترام به قوانین ولایت فقیه نگاه کرد چرا که ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها قانون جمهوری اسلامی است!
به راستی انتخاب آنا لینده وزیر خارجه محجبه در مقابل ملایان و اسلامیستها چه معنایی دارد؟ در صورتیکه زنان پیشرو و کارکشتهای در سوئد از احزاب دیگر وجود دارند که وزارت به قامت آنان برازندهتر میبود.
کشور سوئد که روزی از بهترین و والاترین حامیان حقوق زنان و حقوق بشر در دنیا به شمار میآمد، چرا تا این حد نزول کرده و به فلاکت اسلامیستها تن داده، چنانکه در نقض مسلم حقوق بشر با ملایان به رقابت میپردازد؟!
آیا وقت آن نرسیده که سوئد به جایگاه اصلیاش که همانا سردمداری حقوق انسانی بود، برگردد و از ژست دروغین فمینیسم و ضد حقوق بشری بیرون آید و میدان سیاست را به افرادی که شایستهی این وزارت مهم که طرفدار واقعی حقوق بشر هستند ارتقا دهد.
دولت سوئد با تن دادن به دروغ و ریای اسلامیستی و تبلیغات تهی هیچ موقع به مقصد نخواهد رسید و با طرفداری از اسلامیستها علیه اسرائیل به عنوان تنها کشور دمکراتیک در منطقه، جز ضربه زدن به امنیت این کشور راهی در پیش رو نخواهد داشت و با این روند سوئد به مأمن مورد اعتماد تروریستها تبدیل خواهد شد.