وی نمی خواهد در آستانه سال مهم انتخابات ریاست جمهوری،اشتباه جرج بوش پدر، در ایجاد بحران اقتصادی در آمریکا را تکرار ومشکلی برای انتخاب مجدد خود دردور دوم فراهم نماید. در نتیجه خیلی صبورانه و با احتیاط مطلق میخواهد، هزینه هر نوع جنگی با رژیم، در بین جامعه جهانی را،سرشکن کند.چون ذات رژیم را میداند و مطمئن است. سرانجام بخاطر تداوم شرارت های رژیم ، جامعه جهانی، مجبور به اجماع علیه رژیم خواهد شد و وی هوشمندانه زمینه ذهنی این پروسه را با برخی چشم پوشی های خود ،فراهم می کند.در نتیجه با تاکید برتهدید علیه صلح،نقض صلح و تجاوز از سوی رژیم ،اجرای دقیق اصل 41 فصل هفتم منشور ملل متحد (اقدامات پیش بینی شده درین اصل شامل همه اقدامات ضروری تنبیهی قبل از اقدام نظامی و در راس آنها ،تحریم های اقتصادی و دیپلماتیک) را، سر لوحه برنامه های خود قرار داده، تا اگر کارگر نشد و رژیم به شرارت های خود(مثلا عملی کردن تهدید خود مبنی بر حمله به دوبی و ابوظبی بعد از حملات اخیر به عربستان) ادامه داد.
جامعه جهان مجبور به اجرای اصل 42 گردد.بموجب این اصل،شورای امنیت می تواند نیروی نظامی،هوایی،دریایی یا هر وسیله که برای حفظ صلح یا برقرای صلح و امنیت بین المللی ضروری است.را بکار گیرد.همچون دخالت نظامی سازمان ملل در جنگ کره (1950) علیه صدام بخاطر اشغال کویت (1991)علیه القاعده در افغانستان(2001) علیه شرارتهای قذافی در لیبی(2011). در نتیجه:
تحریم بانک مرکزی رژیم بعنوان بانک مادر یعنی تحریم همه بانکهای کشور و تحریم صندوق توسعه ملی(صندوق ذخیره ارزی سابق) یعنی به صفر رساندن پشتوانه معاملات رژیم در خارج و عمدتا واردات و هر دوی اینها یعنی(نوعی) امبارگو و محاصره دریایی،مالی،پولی، اقتصادی رژیم.یعنی تمام برنامه های اروپایی ها ،اعم از اینستکس(کانال ویژه مالی رژیم با اروپا) یا خط اعتباری 15 میلیارد دلاری مکرون به گل نشست.قطع رابطه با بانک جهانی و بانک توسعه ،یعنی حتی چین هم نمی تواند با رژیم نقل و انتقالات پولی(با یوان پول ملی چین)برای معاملات خود از طریق بانک انجام دهد و در مجموع نوعی انجماد در معاملات حتی پایاپای از طریق بانکی ایجاد میشود.مگر پرداخت نقدی که بعلت کاهش ذخیره ارزی رژیم و استفاده از آن در معاملات نقدی برای خرید تسلیحات نظامی،بقای خود،پرداخت حقوق ها،مجبورست .پول نقدی که از چین میگیرد. آنرا مستقیما در اختیار گروههای تروریستی خود در جنگ های نیابتی قرار دهد.
این یعنی بستن شاهرگ حیاتی رژیم هم در داخل و هم خارج،چون دیگر نمی تواند مخارج شرارت های سپاه وو..را تامین نماید یا به پرداخت هزینه کلان خود برای سرکوب مردم در داخل (در اجرای سیاست النصر بالرغب) ادامه دهد. یا حقوق مزدوران اش ،اعم از حوثی ها، حشدالشعبی، زینبیون، فاطمیون و در راس همه اینها حزب الله ،جهاد اسلامی، حماس، بشار اسد و طالبان را پرداخت نماید.این یعنی، به گل نشاندن کشتی شرارت های رژیم در داخل و خارج.در نتیجه رژیم برای نجات ارین بن بست و بحران های مرگ آور،چاره ای جز تسلیم،سازش و قبول شرایط اعم از اجرای شروط دوازده گانه آمریکا و غیره نخواهد داشت.که اگر بپذیرد یا خیر و حتی به ترامپ التماس نموده و مجبور به ملاقات با وی در حاشیه اجلاس مجمع گردد.در هر صورت پایان ماجرا و خاتمه این بساط اهریمنی نزدیک و اکنون نوبت ما ملت در راستای اقدام برای پایان این جرثومه شرارت است و بس..
هشدارنامه جنبش سکولار دموکراسی ايران