Friday, Sep 27, 2019

صفحه نخست » دو کارمند صداوسیما: معضل صداوسیما، حقوق بگیران بیکار است

irib_092419.jpgعلی خسروجردی، انصاف نیوز: یک برنامه‌ساز صداوسیما می‌گوید «صداوسیما بیشتر از آنکه برنامه‌ساز داشته باشد، کارمند ستادی دارد. منتقدین صداوسیما نمی‌گویند بودجه صرف کارمندان می‌شود. موضوع حقوق کارمندان دارای اولویت است و کسی به فکر ساخت نیست.»

گفته می‌شود تعداد نیروی انسانی رسمی، قراردادی و پیمانیسازمان صداوسیما بین ۴۸ تا ۵۰ هزار نفر است، که این تعداد از نیرو در مقایسه با شبکه‌های خارجی خیلی بیشتر است.

خبرگزاری «خبر آنلاین» در گزارشی در سال ۹۵ تعداد نیروی انسانی صدا و سیما را در مقایسه با شبکه‌های کشورهای دیگر بررسی کرده بود. در آن گزارش میزان بودجه‌ی صدا و سیما و هزینه‌های صرف شده برای نیروی انسانی نیز تحلیل شده بود.

خبرآنلاین در آن گزارش نوشت: «پیش از دوران ریاست «عزت‌الله ضرغامی» حدود ۲۲ هزار نفر امور آن سازمان را رتق و فتق می‌کردند.»

طبق این گزارش خبرآنلاین، ضرغامی با افزایش تعداد شبکه‌های این سازمان و از سوی دیگر با ارتقای بخش‌های سازمانی صداوسیما، ساختار سازمانی را سنگین کرد. محمد سرافراز، یکی دیگر از مدیران صداوسیما است که عملکردی متفاوت نسبت به ضرغامی داشت. سرافراز با حذف ۹۰۰ پست مدیریتی، اصلاحاتی را در ساختار سازمانی صداوسیما ایجاد کرد. اینگونه به نظر می‌رسد که اقدامات اصلاحاتی او در ساختار سازمانی صداوسیما، یکی از دلایل کوتاه بودن دوران ریاست او است.

مقایسه‌ی تعداد نیروهای صداوسیما و تلویزیون‌ها، شبکه‌های خبری و خبرگزاری‌های دیگر کشورها: [این اطلاعات تا سال ۱۳۹۵ را بررسی کرده است]

6655566.jpgیکی از مجریان صداوسیما و حسام عسگری، برنامه‌ساز صدا و سیما، درباره‌ی تعداد نیروی انسانی و عملکرد آن سازمان با انصاف نیوز به گفت‌وگو پرداخته‌اند.

عسگری: صداوسیما سیاستگذاری کلی ندارد، باید برنامه‌ی خود را پر کنند

انصاف نیوز: با توجه به تعداد زیاد نیروی انسانی صدا و سیما، این سازمان خروجی چندانی ندارد و هر روز از مرجعیت خبری آن کم می‌شود، این بودجه و کارمند را با این نحوه‌ی عملکرد چطور می‌توان تجمیع کرد؟

حسام عسگری: انتقادها نسبت به صداوسیما زیاد است و عملکرد این سازمان را ضعیف می‌دانند. منتقدین نمی‌گویند که صداوسیما در چه بخش‌هایی ضعیف عمل می‌کند. اصولگراها، اصلاح‌طلبان همگی صداوسیما را می‌زنند. آنها با توجه به وضعیت جامعه، نمی‌دانند چه انتظاری از صداوسیما دارند؛ این انتظار وجود دارد که مثل شبکه‌های خارجی بشویم.

تعریف رسانه در ایران خیلی فرق می‌کند. آیا دیگر وزارتخانه‌ها و نهادهای دیگر کشور، مثل کشور انگلیس هستند؟ بودجه، مهم‌ترین مشکل صداوسیما است. هیچ‌کس نمی‌گوید که بودجه‌ی صداوسیما کجا می‌رود. صداوسیما بیشتر از آنکه برنامه‌ساز داشته باشد، کارمند ستادی دارد. منتقدین صداوسیما نمی‌گویند بودجه صرف کارمندان می‌شود. صداوسیما سیاستگذاری کلی ندارد و این مشکل اصلی است. موضوع حقوق کارمندان دارای اولویت است و کسی به فکر ساخت نیست. روسای صداوسیما به جز آقای سرافراز هیچکدام برنامه‌ساز نبوده‌اند.

مشکل دیگری که در صداوسیما داریم این است که سریال‌هایی با هزینه‌ی چندین میلیاردی ساخته می‌شوند، ولی مشخص نیست بر اساس چه طرحی ساخته شده‌اند. سیاستگذاری کلی وجود ندارد، فقط چندین شبکه باید برنامه‌ی خود را پر کنند.

در حال حاضر، تهیه‌کننده‌های رسمی صداوسیما، عده‌ای از مجری‌ها و صداگذارهای رسمی صداو سیما کار نمی‌کنند. این افراد اهل کار کردن نیستند، اما حقوقشان را به موقع دریافت می‌کنند. تعداد حقوق‌بگیران بیکار صداوسیما زیاد است. کاری به جهت‌گیری سیاسی ندارم، اما بیشتر بچه‌های خبر قرارداد درست و درمانی ندارند. برنامه‌سازان خوب، کارمند صداوسیما نیستند، وقتی می‌خواهند پول برنامه‌ساز ‌را بدهند، هزار «ان قولت» و «ندارم، ندارم» می‌آورند. وقتی تهیه‌کننده‌ای مشکل خرج یومیه‌ی خودش را داشته باشد از کار خود می‌زند.

همه‌ی کالاها گران شده‌اند، کالاهای تولید برنامه هم گران شده است. دوربینی را که تا پیش از این ۱۵۰ تومان اجاره می‌کردیم، باید ۴۵۰ تومان اجاره بکنیم. هزینه‌ی تولید بالا رفته است اما به همان میزان هزینه‌های برآورد بالا نرفته است. وقتی پول برنامه‌ساز را دیر پرداخت می‌کنند، مشخص است که برنامه‌ساز وقتی برای فکر کردن ندارد. مشکل صدا و سیما این است که یک سوم بودجه‌ی آن صرف کارهای عمرانی می‌شود.

اینطور شنیده‌ایم که انتخاب مدیران صدا و سیما زیر نظر «حاج حسین محمدی» است. این موضوع خیلی مهم نیست که انتخاب مدیران زیر نظر ایشان باشد یا نه. مدیران باید برنامه‌ریزی بلندمدت برای صداوسیما بکنند تا صداوسیما با این نیروهای اضافه خود چه کاری بکند. مهم‌ترین نکته این است که مدیران صداوسیما از کجا می‌آیند. وقتی مدیری از خارج سازمان می‌آید و به بخشی پول و بودجه‌ی هنگفت می‌دهد، مسلم است با بودجه‌ی زیاد برنامه خوبی می‌سازد، اما آیا آن برنامه ماندگار است؟

افرادی مثل وحید جلیلی مدعی هستند، حسین محمدی یکی از افراد خارج از سازمان است، که تاثیر زیادی در انتخاب مدیران صداوسیما دارد، در حالیکه در بدنه‌ی سازمان افرادی هستند که توانایی مدیریت را دارند. چطور می‌توان افرادی که توانایی مدیریت را دارند از بدنه انتخاب کرد؟

در حوزه‌ی معاونت سیاسی صداوسیما، بیشتر افراد کار کرده‌اند، یعنی از پایین به بالا رشد کرده‌اند. تعداد مدیران این حوزه زیاد است، ولی کارشان را بلد هستند. بخش‌های دیگر نیز به طور تقریبی اینگونه است و خروجی روی آنتن مشخص می‌شود.

سریال «بوی باران» یک گاف بود. بحث مدیریتی مهم نیست، مهم این است یک استراتژی برای سیاست کلی صداوسیما نداریم. سیاست‌ یک شبکه با شبکه دیگر متفاوت است. موضوع مدیریتی را نمی‌دانم چگونه است، اما بعید می‌دانم آقای محمدی تک‌تک مدیران را انتخاب بکند. مدیرانی را که در برخی از گروه‌ها و شبکه‌ها می‌بینیم از پایین به بالا آمده‌اند. مهم‌ترین معضل صداوسیما نیروهای اضافی آن است. با این حجم از نیرو نمی‌شود برای کار تولید برنامه‌ریزی کرد. شاید مدیر بخواهد کار خوب بکند، اما چون بودجه نیست و نیروی متخصص نداریم، چنین خروجی‌ای از صداوسیما می‌بینیم.

با اقدامات اصلاحی آقای سرافراز حدود ۹۰۰ پست مدیریتی حذف شدند. اینطور شنیده می‌شود که به خاطر اقدامات اصلاحی ایشان در سازمان، دوران مدیریت او کوتاه بوده است. آیا آن نیروها تا این حد قدرت داشته‌اند که اینگونه واکنش نشان داده‌اند؟ برای اینکه اقدامات اصلاحی در صداوسیما نتیجه بدهد، چه کاری باید بکنیم؟

بی‌تاثیر نبوده است. آقای سرافراز تنها مدیری بود که تلویزیون را می‌شناخت. ایشان برنامه‌های خوبی داشت اما می‌خواست این تغییرات را گازانبری انجام بدهد. ایشان چند سالی مدیر بوده‌اند، کارهای خوب و بدی کرده‌‌ است. مدیری که چندسال در صداوسیما بوده، باید با احترام از سازمان برود. نباید کاری بکنند تا با چشمی اشکبار برود.

مدیریت هنر است و فقط داشتن برنامه‌ی خوب کافی نیست. تعامل داشتن با نیروها خیلی مهم است. یک شبکه را نمی‌شود در شب عید تعطیل کرد، ولو اینکه حرف درستی باشد. نباید انتظار داشته باشی که نیروهای این شبکه علیه شما اقدام نکنند. اصلاح ساختار و جراحی ساختار بروکراتیک خیلی خوب است اما نحوه‌ی انجام آن مهم است. جراحی باید با کمترین درد انجام بشود، اگر نشود؛ نتیجه‌ی آن مثل آقای سرافراز می‌شود.

تعداد نیروهای صداوسیما با این موضوع توجیه می‌شود که تجهیزات این سازمان به روز نیست. این ادعا درست است؟

هیچ ربطی ندارد. تجهیزات فنی صداوسیما، یکی از بروزترین تجهیزات فنی است. در بخش اخبار و پخش رادیو و تلویزیون به تجهیزاتی نیاز داریم. نگهداری و به روزکردن این تجهیرات گران است. برنامه‌ی آقای سرافراز این بود که نیروی برنامه‌ساز خصوصی وارد بشود، هدف این بود تا باری از دوش سازمان برداشته شود و از تجهیزات آن استفاده نشود و بخش خصوصی هم تقویت شود.

هر سال دوربین‌های جدیدی تولید می‌شود و اگر سازمان بخواهد هر سال وسایل خود را به روز کند، به صرفه نیست، اجاره‌ی این موارد به صرفه‌تر است. برنامه‌ی آقای سرافراز این بود. این موضوع ربطی به نیروهای زیاد ندارد، بیشتر نیروها کارمند هستند.

مجری صدا و سیما: هیچ مدیری بدنامی اخراج چندین نیرو را برای خود نمی‌خرد

یکی از مجریان صداوسیما نیز درواکنش به این سوال که برخی معتقدند این سازمان در قیاس با تعداد کارمندان و هزینه‌هایش خروجی چندانی ندارد و هر روز مرجعیت خودش را از دست می‌دهد و برای جذب مخاطب مجبور به ساخت برنامه‌ی نازل می‌شود، این بودجه و تعداد کارمند را با این نحوه‌ی عملکرد چطور می‌توان تجمیع کرد؟» گفت: بودجه‌ی صدا و سیما نه نسبت به نیروهای آن، بلکه نسبت به خود سازمان چیزی نیست یعنی عدد آنچنانی‌ای نیست. بودجه‌ی تخصیص داده شده به صداوسیما بیشتر از محل تبلیغات است. این مبلغ به خزانه‌ی دولت واریز می‌شود و سپس به عنوان بودجه به صداوسیما پرداخت می‌شود. قیاسی درباره‌ی بودجه‌ی صداوسیما وجود دارد که می‌گویند بودجه‌‌ی «صدای آمریکا» و «بی‌بی‌سی» فارسی این مبلغ است و بودجه‌ی صدا و سیما چند برابر آن است. اگر بخواهیم بودجه‌ی صداوسیما را مقایسه کنیم، باید آن را با کل سازمان بی‌بی‌سی مقایسه بکنیم که در این صورت بودجه‌ی ما یک بیستم یا یک سی‌ام آن می‌شود.

عدد بودجه خیلی نیست، ولی نسبت به آن بودجه می‌توان بهره‌وری بهتری داشت. آیا نسبت به این بودجه که چندان زیاد نیست، می‌شود کار بهتری کرد؟ به طور حتم می‌توان این کار را کرد. تعداد نیروی انسانی صداوسیما در برخی از بخش‌ها زیاد است ولی در همه‌ی بخش‌ها مثل تولید اینگونه نیست. برخی زوائد در صداوسیما به خصوص در مراکز استان‌ها وجود دارد. نیروی انسانی بیشتر در بخش‌های غیرتولیدی مثل پژوهش و خبر هستند. برخی از فرایندهای صداوسیما چابک نشده و کارها به صورت سنتی انجام می‌شود. این در حالی است که کارها را با استفاده از اتوماسیون، کامپیوتر و تجهیزات جدید می‌توان با یک نفر انجام داد. در اینجا، بخشی از بودجه‌ی صداوسیما هدر می‌رود.

سازمان برای تعدیل نیروی آزاد نیاز به بودجه دارد تا سنوات و جریمه‌ها پرداخت بشود. وقتی سازمان با بودجه‌ و حقوق روزانه‌ی خود گلاویز است، چگونه ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ یا تعداد زیادی نیرو را تعدیل کند. تعدیل این نیروها اثرات اجتماعی نیز دارد. برای تعدیل نیرو باید معیاری درنظر گرفت و هر معیاری که مدنظر باشد، بازهم عده‌ای ناراضی خواهند بود. به دلیل اینکه انتخاب افراد برای تعدیل کردن سلیقه‌ای می‌شود، ممکن است نارضایتی جمعی به همراه داشته باشد. این کار شدنی است ولی بسیار سخت است.

بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده، اخبار صداوسیما برای ببش از ۶۰ درصد از مردم مرجعیت دارد. باید متعالی فکر کنیم و بپرسیم چرا صداوسیما مرجع خبری آن ۴۰ درصد نیست. صداوسیما باید فعالیت بکند تا با برنامه‌های مختلف سرگرمی، اطلاع‌رسانی و آموزشی این خلا را پربکند. صداوسیما برنامه‌های بیشماری را تولید می‌کند و در میان آن برنامه‌های بی محتوا هم دارد. من انتقاد مطرح شده نسبت به آن را وارد می‌دانم.

وی درباره‌ی بودجه‌ی صداوسیما توضیح داد: بودجه دست دولت است. این روال به درست یا غلط در دولت‌های دیگر نیز تجربه شده است. سازمان صداوسیما می‌خواهد مستقل باشد و دولت را نیز نقد کند، مردم هم این انتظار را دارند. شما به عنوان یک رسانه‌ی اصلاح‌طلب انتظار دارید که دولت احمدی‌نژاد نیز در تلویزیون نقد منصفانه شود. وقتی نقدهایی انجام می‌شود، بودجه اولین فاکتوری است که دولت می‌تواند با آن انتقام بگیرد. پرداخت بودجه وظیفه‌ی قانونی دولت است و نمی‌تواند آن را پرداخت نکند. دولت با تاخیر در پرداخت یا تخصیص ۳۰ یا ۴۰ درصدی آن را پرداخت می‌کند. وقتی دولت تخصیص بودجه کامل ندارد، صداوسیما نمی‌تواند تجهیرات خودش را نگهداری کند. بسیاری از تجهیزات صداوسیما تجهیزات به روزی نیست و برای بروزآوری نیاز به ارز دارد.

ما می‌دانیم که فروش نفت و دیگر محصولات صادراتی ما و ارزآوری ما چگونه است و بروزآوری در عمل امکان‌پدیر نیست. شاید پرداخت این هزینه به دلیل مسایل سیاسی برای دولت مشکلی نداشته باشد اما ممکن است دولت بگوید پرداخت تخصیص بودجه برای امور بهداشت بدهم. اگر این کار را نکنم، ضرر آن بیشتر است تا اینکه یک ماه به صداوسیما پول ندهم. درست یا غلط، در حال حاضر صداوسیما با این روش اداره می‌شود ولی آسیب‌زننده است. این جریان دوگانگی ایجاد می‌کند، منظور این است که صداوسیما باید خودش را با دولت‌ها هماهنگ کند تا بودجه‌اش را به موقع بگیرد یا به دلیل اینکه نتوانسته است بودجه خود را به موقع بگیرد با نیروهای خود طرف شود.

این مجری صداوسیما درباره‌ی پراکندگی نیروهای صداوسیما و همچنین نحوه‌ی کار کردن آنها گفت: پراکندگی در صداوسیما زیاد است و آمار عددی آن را ندارم. افرادی که کار آنها منجر به تولید نمی‌شود و گلایه‌ها نسبت به آنها بیشتر است، تعداد بیشتری هستند. کار این افراد به خروجی قابل مشاهده‌‌ای منجر نمی‌شود.

وی در پاسخ به این سوال که «آیا نیروهای صاوسیما که رد زمان سرافراز حذف شدند آنقدر قدرت داشته‌اند که باعث استعفای او شوند؟» گفت: یکی از دلایل دوران کوتاه مدیریت آقای سرافراز همین است. مشکلی که آقای سرافراز داشت این بود که همزمان با چند جبهه‌ی مختلف می‌جنگید. اگر فقط اصلاح سیستم ساختاری بود، بالاخره آن را با درگیری‌ها به نتیجه می‌رساند. سرافراز چند پروژه را به طور همزمان به جلو می‌برد و با چند حوزه‌ی مختلف درگیر بود. به همین دلیل بود که نتوانست به کار خودش ادامه دهد و مجبور شد استعفا بدهد. موضوع این است که ساختار صداوسیما مثل بیماری بدحال است، هرکسی وارد سازمان ریاست صداوسیما می‌شود باید آن را احیا کند و این موضوع نیاز به شجاعت دارد.

اگر مثل آقای سرافراز پست‌های مدیریتی را حذف کنیم تا تعداد نیروها را به حداقل برسانیم، این اقدامات نارضایتی‌هایی در بدنه ایجاد می‌کند. این موضوع خودش را در بدنه، شبکه‌ها و خروجی نشان خواهد داد و نیاز به تدبیری فوق‌العاده دارد. کسی که بخواهد اقدامات اصلاحاتی انجام دهد، باید تمام هم و غم خود را به این موضوع معطوف بکند. مثل قطع یارانه‌ها است؛ همه‌ی ما می‌دانیم که یارانه‌ها یا حداقل یارانه افراد پر درآمد باید حذف شود و همه بر سر این موضوع توافق دارند، اما کسی آن را اجرا نمی‌کند چون نارضایتی در پی دارد. این موضوع مثل کاهش یارانه‌های انرژی توسط آقای احمدی نژاد در آن مقطع زمانی است که کسی جرات آن را نداشت. اصلاحات ساختار سازمانی صداوسیما نیازمند اقدام اینچنینی است.

کسی را نمی‌بینم که جرات انجام چنین کاری را داشته باشد. همه می‌خواهند دوره‌ی مدیریتی خود را به نتیجه برسانند و بدنامی اخراج چندین نیرو برای آنها نباشد. این موضوعی است که سرانجام آن معلوم نیست. شاید مدیر بگوید که اگر چندین هزار نیرو را اخراج کنم، شاید کارمندان دیگر اعتراض کنند و شبکه روی آنتن نرود.

این مجری صدا وسیما در پاسخ به اینکه «اگر صداوسیما بودجه در اختیار برنامه‌سازان خصوصی قرار بدهد، وضعیت بهتر نمی‌شود؟ شما گفتید صداوسیما مرجعیت خبری دارد، این اختصاص بودجه به برنامه‌سازان خصوصی مرجعیت صدا و سیما را در بخش‌های دیگر افزایش نمی‌دهد؟» گفت: تا «آوینی فیلم» گاندو بسازد؟! اشکالی ندارد. شاید این سلیقه‌ی من هم باشد که هرکسی که برنامه‌ای می‌سازد در چارچوب مشخصی برنامه‌ای بسازد. اگر ضوابط پخش و قصه‌های مالی آن مشخص شود، صدا و سیما مرجعیت پیدا خواهد کرد، نباید در صداوسیما تک‌صدایی باشد، باید افراد مختلف ازنظر سیاسی و اجتماعی در آن باشند. همانطور که می‌گوییم ۳۱ استان داریم باید افراد این استان‌ها را در آنتن تلویزیون ببینیم. ما هیچ کسی را با لهجه‌ی ترکی، اصفهانی و ... در شبکه‌های اصلی روی آنتن نمی‌بینیم، این انحصار را ایجاد می‌کنیم که تمامی موارد در تهران اتفاق بیافتد یا کسی که اندیشه‌ی متفاوتی در صدا و سیما دارد، کمتر آن را می‌بینیم.

سلایق سیاسی صداوسیما خیلی محدود است و برای مثال آقای «حسین رویوران» و «حسن عابدینی» را فقط در تحلیل سیاست خارجی می‌بینیم، این در حالی است که کارشناس سیاست خارجی زیادی داریم. اگر بگویند که فقط می‌خواهیم از افراد اصولگرا استفاده کنیم، بازهم در میان آنها افراد زیادی هستند. تک صدایی در صدا و سیما هست و نباید در سازمان باشد، با حرف شما موافق هستم.

در برنامه‌سازی نیز اینگونه است. اگر برنامه‌ی خوب ساخته شود، مردم آن را نگاه می‌کنند. «عصر جدید» با همه‌ی مشکلاتی که از نظر فرهنگی دارد، برنامه‌ای سرگرم‌کننده‌ای بود و مردم آن را دنبال کردند. حتی رای یک شرکت‌کننده در عصر جدید از رای یک نامزد ریاست جمهوری بیشتر است. اگر مردم بتوانند با برنامه‌ای در تلویزیون ارتباط برقرار کنند، برنامه‌ی تلویزیونی خودمان را می‌بینند و رسانه‌های فارسی زبان خارجی را دنبال نمی‌کنند.

به نظرم در کنار «آوینی فیلم»، سرمایه‌ای نیز در اختیار بچه‌های اصلاح‌طلب مثل «دم خروس» اینستاگرام قرار بدهند تا از شبکه‌ی نسیم پخش بشود. صدرا محقق دبیر اجتماعی شرق روی آنتن نیست، اما سردبیر موفق‌ترین برنامه‌ی شبکه یک «فرمول یک» است. اینطور نیست که بگوییم اصلاح‌طلبان در صدا و سیما نیستند، آرش خوشخو نیز برنامه‌های زیادی دارد. به دلیل اینکه آنها را روی آنتن نمی‌بینیم یا اسامی آنها در تیتراژها نیست، به نظر می‌رسد که آنها در صداوسیما نیستند. اما طیف خاصی از آنها در صدا و سیما هستند ولی گستره‌ی صدا و سیما زیاد نیست.

شبکه‌های خارجی با تعداد نیروهای کمتر برنامه‌سازی می‌کنند و خروجی قابل قبولی دارند. با نحوه عملکرد فعلی صدا و سیما، این سازمان به چه تعداد نیروی انسانی نیاز دارد؟

او در پایان در پاسخ به اینکه «صداوسیما با چند نیرو اداره خواهد شد؟ با توجه به اینکه شبکه‌های خارجی با نیروی انسانی کمتر از آن برنامه‌هایی خوب می‌سازند»، گفت: اینکه تعداد نیروی آنها در قسمت فنی کمتر است، که اصلی‌ترین بخش آن تجهیزات است. ما اگر تجهیزات شبکه‌های غربی را داشته باشیم، باید نیروی انسانی ما یک سوم شود، ما تجهیزات نداریم، در آن شبکه‌ها کاری را که ما با سه نفر انجام می‌دهیم، با یک نفر و با دقت بیشتر و کیفیت بالاتری انجام می‌دهند. تعداد کارکنان بی‌بی‌سی فارسی سی نفر است و ما آنها را روی آنتن می‌بینیم و حدود ۵۰ نفر در پشت صحنه هستند و شبکه با ۸۰ نفر اداره می‌شود. بی‌بی‌سی فارسی بخشی از زیرمجموعه‌ی شبکه جهانی بی‌بی‌سی است که کلی نیرو دارد.

بهره‌وری از نیروی انسانی در صداوسیما کمتر اتفاق می‌افتد. ولی این قیاس اشتباه است که بگوییم در مقایسه با شبکه‌های فارسی زبان خارجی تعداد زیادی نیرو در صداوسیما کار می‌کنند. تعداد زیادی از نیروها را می‌توان با آوردن تجهیزات جدید، مرخص کرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy