علی خسرو جردی، انصاف نیوز: محمد هاشمی -رییس اسبق صداوسیما که سابقهی مدیریتی ۱۳ ساله بر این سازمان را دارد- میگوید یکی از مهمترین مشکلات سیاسی و فرهنگی در آن زمان فشارها برای حذف زنان از رادیو و تلویزیون و بخشهای خبری بوده است. او مشخصا به یکی از گویندگان زن که سابقهی گویندگی پیش از انقلاب را داشته است اشاره میکند و میگوید ماجرا به اینجا کشیده که امام خمینی برای حل این فشارها با تاکید میخواهند که یکی از پیامهایشان توسط مریم ریاضی -گویندهی قدیمی- در اخبار خوانده شود که همین موضوع پایانی برای فشارها میشود.
تغییر رییس صداوسیما، یکی از اخبار داغ رسانههای کشور در این روزهاست که با حواشی زیادی در این روزها روبرو بوده است؛ یکی از جنجالیترین آنها نامههای سریالی وحید جلیلی دربارهی صداوسیما و طرح ادعای اثرگذاری افرادی مثل حسین محمدی در انتخاب مدیران صداوسیما بود که واکنشهایی را برانگیخت. انتقادات طرح شده دربارهی صداوسیما تنها بر بحث مدیریت این سازمان تمرکز ندارد؛ تعداد زیاد نیروی انسانی و تولیدات بیکیفیت و انتقال مرجع خبری از صداوسیمای داخل ایران به شبکههای فارسیزبان خارجی، از دیگر فاکتورهایی است که مورد نقد قرارگرفته است. به نظر میرسد یکی از استراتژیهای این سازمان در سالهای اخیر برای خروج از بحران، تغییر مدیریت باشد.
دوران کوتاه مدیریت دو رییس آخر این سازمان، یکی از تفاوتهای فاحش با زمان ریاست هاشمی است. هاشمی معتقد است که تغییر مدیر یک سازمان بدون هیچ دلیلی، آفتی برای این صداوسیما محسوب میشود. او میگوید ثبات مدیریتی بر مبنای عمل، یکی از موارد تاثیرگذار در موفقیت است.
متن کامل گفتوگوی تفصیلی محمد هاشمی با انصاف نیوز دربارهی تجربیاتش از دوران مدیریت بر صداوسیما، خاطراتش از مصائب و مشکلات آن زمان و همچنین روایتش از مسالهای که با محمدعلی زم داشته است را در ادامه میخوانید:
امام پیامی دادند و گفتند مریم ریاضی بخواند
انصاف نیوز: مهمترین چالش در زمان ریاست شما چه بود؟
محمد هاشمی: هفت سال از دوران مدیریت من در زمان جنگ بود. در زمان جنگ مسایل گوناگونی وجود داشت. صدام یکی از اهداف مهمی که برای تخریب داشت، فرستندهها و تاسیسات صداوسیما بود. عمده برنامههای صداوسیما در ارتباط با جنگ بود و بسیار موثر. صدام سعی میکرد ارتباط مردم با صداوسیما را قطع کند. رسیدن به این هدف، فقط از طریق تخریب فرستندهها و مراکز پخش بود. امکانات فنی ما در این شرایط زیاد نبود.حتی اولویت منابع مالی با جنگ بود. شرایط مالی طوری نبود که هر وسیلهی مورد نیاز را بخریم. جایگزین کردن ایستگاه تلویزیونی یا رادیویی که زده شده بود، مشکل بود. این به چالش تبدیل میشد. این موضوع برای وزارت نیرو هم چالش برانگیز بود، مراکزی که در معرض حملات دشمن بودند، چالش برانگیز بود.
خیلی از همکاران ما باید در جبهه حضور پیدا میکردند. وقتی این افراد شهید یا مجروح میشدند، این اتفاق میتوانست مشکلاتی برای سازمان به وجود بیاورد. این مشکلات هم از جهت عاطفی و هم از جهت انسانی و کاری بود. از این مسایل زیاد داشتیم.
زمانیکه مدیریت سازمان را بر عهده گرفتم، برخی از جناحهای فکری که جزو متعصبین بودند، برخی از موسیقیها و برنامههای سازمان را خلاف شرع میدانستند. فشار روی صداوسیما زیاد بود، آنها خواستار این بودند که این نوع مسایل را نداشته باشید. ما میگفتیم که طبق دستور و فتوای امام عمل میکنیم.
مسالهی مهمی که از نظر سیاسی فرهنگی در آن زمان بود، خانم مریم ریاضی، یکی از گویندگان زمان شاه بود. او گویندهی بسیار خوب و مسلطی برای اخبار بود. بعد از انقلاب، گویندهی اخبار صداوسیما شد. این خانم، بعد از پیروزی انقلاب مثل قبل از انقلاب بیحجاب نبود. فشار بر روی ما بود که چرا گویندهی زن دارید و زن نباید در رادیو و تلویزیون باشد. من به خدمت امام رفتم و به امام گفتم که چنین مسالهای داریم، جریانی علیه حضور زنان در صداوسیما راه افتاده است. امام از من پرسیدند که چه جوابی دادم. در پاسخ به امام گفتم که به آنها پاسخ دادم چون در زمان جنگ هستیم و مردان باید در جبهه باشند، ما اصلا نباید گویندهی مرد داشته باشیم. امام تبسمی کردند و چیزی نگفتند. معمولا درمناسبتها، امام پیام میدادند. پیام امام را حاج احمدآقا، آقای توسلی یا یکی از دفتر امام میخواندند. دو سه روز قبل از پیام دادن، حاج احمدآقا با من تماس گرفت و سوال کرد که شیفت کاری مریم ریاضی چه زمانی است. گفتم نمیدانم، باید کنداکتور را بررسی کنم. زمان شیفت را گفتم و از من خواستند تا زمان شیفت را تغییر بدهم. امام پیامی دادند و گفتند که این پیام را مریم ریاضی بخواند. وقتی مریم ریاضی پیام امام را خواند، جوی که علیه زنان که میگفتند گویندهی زن نداشته باشیم فروکش کرد. این قبیل مسایل زیاد بود.
در زمان من هنوز صداوسیما به عنوان یک رسانهی ملی جا نیافتاده بود. بسیاری از بزرگان و علما هنگام پخش آرم خبر، رادیو یا تلویزیون را خاموش میکردند. آنها آرم خبر را موسیقی و حرام میدانستند. تا هنگامی که این مسایل را بر اساس فتوای امام جا بیاندازیم زمانبر بود. در این زمان آقای محمدی گیلانی از فقهای شورای نگهبان و منصوب امام بودند. او به عنوان سخنران قبل از خطبههای نماز جمعه، من را به اسم صدا کردند و مورد خطاب قرار دادند. او به من گفت این حرفهایی که میزنی و این طور میگویی که به استناد فتوای امام عمل میکنم، این رسالهی تحریر امام است و امام گفتهاند نه. شما چه میگویید. مردم پس از این جمله تکبیر گفتند. من نزد امام رفتم و به امام گفتم صحبتهای آقای محمدی گیلانی را شنیدید؟ از امام کسب تکلیف کردم، امام گفتند من برخی از این مسایل را قبول ندارم. شما بنویسید و من جواب میدهم. نامهای برای امام نوشتم و ایشان جواب دادند. فشار جریان متعصب مذهبی بر رادیو و تلویزیون در برخی جاها بسیار زیاد بود.
سریالی به اسم اشک تمساح ساخته بودیم. در نماز جمعه تهران طوماری انداختند. بالای آ ن طومار نوشته بودند که اشک تمساح اشک مومنین را در آورد. حدود ۱۵هزار نفر از نمازگزاران آن طومار را امضا کردند. روز بعد خدمت امام رفتم و جریان را گفتم. امام گفتند به نظرم لیبرالها این افراد را فریب دادهاند. سوژه فیلم دربارهی لیبرالها بود.
از این مشکلات زیاد داشتیم. برای که هر مسالهای پیش میآمد، مقاومت میکردیم تا تایید یا اصلاح آن را از امام بگیریم. این موضوع به جایی رسید که همه چیز رادیو و تلویزیون تثبیت شد.
رهبری بگوید ساز را نشان دهند، صداوسیما میتواند ساز را نشان دهد
در سالهای اخیر موسیقی جایگاهی در صداوسیما پیدا کرده است. آیا زمان نشان دادن ساز در تلویزیون رسیده است؟
در آن زمان ملاحظاتی دربارهی سازها وجود داشت. اینگونه میگفتند که ساز آلت لهو و لعب است و میگفتند که آلات لهو و لعب را نشان ندهیم. این تفکر هنوز هم وجود دارد. این موضوع جزو مسایل شرعی و فقهی است. مدیر صداوسیما نمیتواند در این مسایل شرعی و فقهی ورود کند. مگراینکه مرجعی چنین اجازهای بدهد. صداوسیما به دلیل اینکه مربوط به نظام است و هر مرجعی که حکمی بدهد، چنان نافذ نیست، ما در مسایل شرعی صداوسیما به فتوای امام عمل میکردیم و سپس در ۵سال دوم به فتوای رهبری عمل میکردیم.
باید ولی فقیهی دربارهی این موضوع نظر بدهد، که فتوای او در رادیو و تلویزیون ضمانت اجرایی داشته باشد. رهبری بگوید ساز را نشان بدهند، مشکلی ندارد و صداوسیما میتواند ساز را نشان بدهد.
پیش از دوران ریاست شما، ۷مدیر در مدت ۳۰ ماه روی کار آمدند. سپس شما ۱۳ سال رییس سازمان شدید. چگونه سازمان را به دورهی تثبیت رساندید. آیا در حال حاضر هم میشود دورهی تثبیت داشت؟
هاشمی: همانطور که اشاره کردید، ۷ مدیر در مدت زمان ۳۰ ماه روی کار آمده بودند، که ۹ ماه آن دوران صادق قطبزاده است. شش مدیر در مدت ۲۱ ماه عوض شدند، که به طور متوسط حدود سه ماه دوام آورده بودند. زمانیکه وارد سازمان شدم، وضعیت صداوسیما به هم ریخته بود. پیش از دوران من، با سه هزار نفر کارمند تسویه حساب کرده بودند، عدهای را بازنشسته و اخراج کرده، با برخی قطع رابطه کرده بودند. در این بازهی زمانی، صداوسیما ۱۱ هزار کارمند داشت.
این افراد در حوزههای هنری، فنی و مسایل دیگر نیروهای کاربلد و متخصص بودند. سازمان صداوسیما پیچیدهترین و تخصصیترین سازمان در کشور است. ادارهی تخصصی سازمانی که با ۳ هزار نیروی آن تسویه حساب کرده بودند، کار مشکلی بود. منظور از ادارهی تخصصی این است که پاسخگوی نیازهای جامعه در آن شرایط از جهات مختلف باشد.
وقتی مسوول سازمان شدم، فقط دو شبکهی تلویزیونی داشتیم. پوشش شبکهی دو، از نظر جمعیت در سطح کشور حدود ۳۰ درصد و شبکه یک حدود ۶۰ درصد بود. پوشش سراسری تلویزیونی در سراسر کشور نداشتیم و نیاز به توسعهی آن داشتیم. وضعیت رادیو نسبت به تلویزیون بهتر بود و پوشش شبکه رادیویی حدود ۹۰-۸۰ درصد بود. نقاط کوری در مناطق کوهستانی داشتیم که پوشش رادیویی دریافت نمیشد.
۳ هزار نیرو تعدیل شده بودند و سازمان ساخت برنامه نداشت. بیشتر برنامههای تلویزیونی، مثل برنامههای رادیویی بود. برای سازمان برنامهریزی کردم و در این برنامهریزی دو مساله برای من بسیار مهم بود.
نکتهی اول این بود: صداوسیما رسانهای ملی است. بنابراین مدیریت صداوسیما مبتنی بر ملی و فراجناحی بودن است و به هیچ طیف و گروه خاص سیاسی وابسته نیست. صداوسیما رسانهای ملی و متعلق به کل کشور و همهی مردم است. این موضوع برای من یک اصل بود. پس از ریاست سازمان، امام رهنمودی به من دادند که صداوسیما دانشگاه عمومی سراسری است. صداوسیما دانشگاه است به این معنا که باید آموزنده باشد و نباید بدآموزی داشته باشد، عمومی است و متعلق به مردم است، صداوسیما سراسری است و باید در کل کشور باشد. نظر امام هم این بود که صداوسیما رسانهای ملی و فراجناحی است.
با این مبنا و سیاست کار خود را شروع کردم. از اشخاص مختلف در حوزههای گوناگون، ولو با داشتن یا نداشتن وابستگی گروهی استفاده میکردیم. من در سازمان گفته بودم، کاری به این موضوع ندارم که شما به یک گروه تعلق دارید یا نه؛ اما نمیتوانید در صداوسیما خط خود را اعمال کنید. به آنها گفته بودم نباید در جهت خواستههای یک جناح یا گروه سیاسی باشید، باید تابع فراجناحی و ملی بودن صداوسیما باشید. تفکر و ایدهی خاص سیاسی، مانعی برای جذب نیرو در سازمان نبود، اما اجازهی اعمال سیاست در برنامههای سازمان را نمیدادیم. این سیاست کاری، جاذبهی زیادی برای علاقمندان در درون سازمان و افرادی که بیرون از سازمان جذب میشدند داشت. موفق شدم تا بر بیثباتی سازمان غالب شوم، و به مدیریت، وضعیت، برنامهسازی، بخشهای فنی و توسعهای سازمان ثبات بخشیدم.
تغییرات مدیریتی پیدرپی در سالهای اخیر چه تاثیری بر بدنهی صداوسیما داشته است؟
در علم مدیریت، یکی از موارد تاثیرگذار در موفقیت بر مبنای عمل، ثبات مدیریتی است. به هر حال هر مدیری با هر سلیقه، تفکر و جناحی عوض بشود، تغییراتی را به همراه دارد. اصولا تغییر در بسیاری از سازمانها، جزو آفتهای مدیریتی یک سازمان به حساب میآید. در برخی از موارد تغییر ضروری است و آفت به حساب نمیآید، ولی تغییرات بیمورد در یک سازمان که همراه با سلیقه است، آفت به همراه دارد. در شرایط کنونی کشور، ثبات در مدیریت یکی از عوامل موفقیت در سازمان است.
خیلی از مسایل از بیرون به صداوسیما تکلیف میشود
انصاف نیوز: از علی فروغی، احسان محمدحسنی، سیدمحمد حسینی، عبدالرضا رحمانی فضلی به عنوان چهار گزینه اصلی جایگزینی ریاست سازمان در شایعات رسانهای نام برده شده است. گزینهی مناسب چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
محمد هاشمی: صداوسیما سازمانی تحصصی از جهات مختلف است و باید فراجناحی مدیریت شود. سازمان باید هدفمند و با برنامه باشد و نمیتواند هر فردی را به عنوان رییس معرفی کند. از این افرادی که نام بردید، صرفا مقداری از آقای رحمانی فضلی شناخت دارم. من نمیتوانم بگویم که این افراد مناسب صداوسیما هستند یا نه. آقای رحمانیفضلی در دوران آقای لاریجانی در صداوسیما بودند. سپس با آقای لاریجانی به مجلس رفتند، سپس به دیوان محاسبات رفتند. پس از دیوان محاسبات وزیر کشور شدند.حتی از لحاظ کاری، شناختی از افراد دیگر ندارم.
خیلی از مسایل صداوسیما از درون صداوسیما نیست. این مسایل از بیرون به صداوسیما تکلیف میشود. این موضوع را نمیدانم که مدیر میتواند ایستادگی بکند یا نکند؛ بنابراین شخصیتی که در صداوسیما است، باید ویژگیهایی داشته باشد: ویژگی اول باید مورد اعتماد رهبری باشد؛ رهبری است که صداوسیما و انتخاب مدیران را بر عهده دارد. اگر رهبری به مدیر اعتماد نداشته باشد هر مسالهی کوچکی را میتواند با سوءظن ببیند و بگوید که مدیر خرابکاری میکند. اعتماد به مدیر یک اصل است. دوم اینکه آنقدر شجاعت و آزادگی داشته باشد تا در رسانهی ملی به عنوان مدیر رسانهای «ملی» عمل کند. اگر تکلیف شود که کاری را بکند و یا علیه این یا آن حرفی بزند، او نباید وارد چنین مسایل و حقالناسی شود.
افرادی در کشور هستند که مورد اعتماد رهبری باشند و در اینصورت میتواند تصمیمات آنها مورد تایید رهبری باشد. در دوران ریاست من در زمان امام، امام به من اعتماد داشتند و از من حمایت میکردند. در آن زمان، یکی از اساتید دانشگاه خواهان ازدواج با مریم ریاضی بود. آنها با هم ازدواج کردند. این استاد پس از ازدواج گفت نمیخواهم همسرم در تلویزیون خبر بخواند. به او گفتم همسرت در رادیو خبر بخواند. مریم ریاضی به رادیو رفت، این آقا گفت دوست ندارم کسی صدای همسرم را بشنود. به او گفتم خانم ریاضی در تحریریه باشند. این موارد از شروط ضمن عقد نبود، ولی چنین حرفهایی را میزد. یک روز، هنگامی که خانم ریاضی در حال عبور از خیابان بود، تصادف میکند و به کما میرود. پس از اینکه از کما بیرون آمد، حافظهاش را از دست داد. آقای عاشق او را طلاق داد. امام دستور خرید یک آپارتمان برای خانم ریاضی دادند و پول آن را پرداخت کردند. این مسائل بود. رادیو و تلویزیون جایی اینگونه است. مدیر باید توانایی حل چنین مسایلی را داشته باشد. مدیر باید اینگونه باشد نه اینکه بگوید که یک فرد یا جناح از من حمایت کرد و به آنها وامدار باشد. مدیران ملی نباید وامدار جناح یا شخصی باشند.
در شرایط کنونی صداوسیما، آیا اساسا نیازی به دورهی تثبیت داریم؟
ما میتوانیم، دو معنا از تثبیت داشته باشیم. یکی بحث آشفتهبازار داخل است، که کسی نمیداند باید چهکاری انجام بدهد و نمیداند که حضور دارد یا نه. این یک مفهوم از تثبیت است.
معنای دیگر تثبیت، بحث مدیریت و روال درون یک سازمان است. مسالهی دوم به استراتژی و سیاست یک سازمان بازمیگردد. اگر یک سازمان در سیاستها و مدیریت ثبات داشتهباشد، این ثبات میتواند مانع انحراف آن سازمان شود. همچنین به راندمان کاری یک سازمان کمک میکند تا راندمان بیشتری داشته باشد. یعنی بحث بهینهسازی در کارها را مطرح میکنیم.
بهینهسازی میتواند در ثبات مدیریتی و برنامهای انجام شود. ما باید بر اساس ثبات برنامهای عمل کنیم، نه اینکه امروز اتفاقی میافتد و متناسب با آن اتفاق عمل کنیم. سیاستی که باعث پیشرفت و بهینهسازی میشود، بر مبنای برنامه است. برنامه نیاز به نظر کارشناسی دارد و باید تمام جوانب مختلف آن بررسی شود. اگر نیروی انسانی، بار مالی و هزینههای یک برنامه هدفگذاری شود، به ما میگوید از چه نقطهای شروع بکنیم و به چه نقطهای برسیم. اگر در سازمان برنامه وجود داشته باشد و هدف آن مشخص شود، به یک نقطهی مطلوب میرسد.
در حال حاضر، در مواردی وضعیت صداوسیما مبتنی بر برنامه نیست و بیشتر کنش و واکنش است. اتفاقی میافتد و صداوسیما واکنش نشان میدهد، این واکنشها ممکن است در جهت منافع ملی یا جناحی و گروهی باشد. این کنش و واکنشها در جهت منافع ملی نباشد، مشکلساز میشود.
برای مثال وقتی صداوسیما با گروهی، قشری، قومیتی یا ارزشهایی از جامعه برخورد میکند و واکنش نشان میدهد؛ زمانیکه در صداوسیما بودم، به این موارد به اصطلاح «گاف» میگفتیم. گافهایی که صداوسیما نشان میدهد، بیانگر این است که بر اساس برنامه عمل نمیکند. در برخی از جاهای صداوسیما سلایق موثر است.
شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور به گونهای است که نیاز به برنامهی منسجمی دارد. ناهنجاریهای زیادی در جامعه وجود دارد، این موارد ایجاب میکند که رسانهی ملی واقعا رسانهی ملی باشد. رسانه ملی باید برنامهمند و هدفمند باشد، نه اینکه هرکاری را انجام دهد. شرایط بینالمللی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی ما ایجاب میکند تا برنامهمحور حرکت کنیم. اهداف باید مشخص شود و متناسب با آن هدف، برنامهریزی کنیم. باید برای اجرای برنامه تلاش بکنیم. باید ارزیابی عملکردی هم داشته باشیم تا اگر انحرافاتی در اجرا وجود دارد، آن را اصلاح کنیم.
من از ابزار شدن خوشم نمیآید.
انصاف نیوز: اگر پیشنهاد ریاست صداوسیما را داشته باشید، با توجه به شرایط فعلی آن، ریاست این سازمان را قبول میکنید؟
محمد هاشمی: تربیتی که ما داشتهایم، تربیت فراجناحی بوده است. در حال حاضر فراجناحی در صداوسیما معنا ندارد. تیپی مثل من نمیتواند در آنجا کار کند. اگر بگویند صداوسیما در اختیار تو و فراجناحی عمل کن، بحث این موضوع جدا است. ولی شرایط اینگونه است و صداوسیما ابزار برخی از جناحها شده است. من از ابزار شدن خوشم نمیآید.
یکی از انتقاداتی که به صداوسیما وارد میشود، تعداد زیاد نیروهای انسانی این سازمان است. بخش اعظم بودجهی صداوسیما نیز صرف حقوق این افراد میشود. چگونه میتوانیم در ساختار نیروی انسانی این مجموعه تغییراتی ایجاد کنیم؟ پیشنهاد شما چیست؟
اطلاعی بدان معنا از درون سازمان ندارم تا بگویم چه راهکاری وجود دارد. بودجه و برنامه یک بحث اساسی در سازمان است. اگر یک سازمان در چارچوب برنامه و بودجه مصوب حرکت کند، معمولا میتواند به هدف خودش برسد. در سازمان صداوسیما باید بررسی شود که یک مدیر چه هدفی را تعقیب میکند؛ اگر هدف استخدام نیرو است این میتواند یک هدف باشد. ولی اگر هدفش ساختن چندین برنامه مثل فیلم، سریال یا برنامههای مختلف با یک هدف فرهنگی است، در این صورت نمیتواند به جای برنامهسازی فقط استخدام کند.
در سالهای اخیر، تکرار در صداوسیما بسیار زیاد شده است. فیلم،سریال یا برنامهای را میسازند، شبکهی سازنده در طول روز این برنامه را سه یا چهار بار بازپخش میکند. سپس این برنامه را در اختیار شبکههای دیگر قرار میدهد و آنها هم این برنامه را پخش میکنند. کمیت بسیار زیاد ولی کیفیت بسیار کم و پایین است. این نوع هدفگذاری نمیتواند موفق باشد.
باید کانالها و ساعات پخش را متناسب با برنامهی مناسب تنظیم کنیم. ما اجباری نداریم که ده شبکهی ۲۴ ساعته باشند، این شبکهها میتوانند ۶ یا ۸ ساعت در روز کار کنند. ساعت کار شبکهها باید مقداری باشد که برنامهی مفید برای جامعه دارند. اگر هدف این است که آنتن روشن باشد و فقط برنامه پخش کند هم برنامهی تکراری و اشتباه روی آنتن میرود. وقتی برنامه تکراری شود، جاذبهی خود را از دست میدهد. کاهش ساعات پخش، میتواند کاهش هزینهها و نیروی انسانی را به همراه داشته باشد و جهت درست به هزینهها بدهد. وقتی برنامهای نداریم، چه اجبار و دلیلی وجود دارد که یک کانال ۲۴ ساعته باشد. وضعیت صداوسیما نشاندهندهی این است که به آن اندازه در جهت اهداف نظام حرکت نمیکند؛ مهم فقط این است که یک شبکه روشن باشد و هرچیزی را پخش بکند.
زمانی که در صداوسیما بودم، یک روز در ماه رمضان از دولت به سازمان میآمدم؛ برنامهای از یک نفر پخش میشد و به رادیو گوش میکردم. شخصی در حال صحبت کردن بود که مورد تایید سازمان نبود، با مدیر پخش تماس گرفتم و در این تماس به او گفتم که این برنامه را قطع کند. مدیر پخش در پاسخ گفت، هیچ برنامهای نداریم. به مدیر پخش گفتم موزیک پخش کن. دلیل پخش موزیک این بود که ضرر پخش موزیک کمتر از حرفهای آن مرد بود.
صداوسیما حساسیت زیادی دارد و جای پخش هر حرف و سخنی نیست. برنامههای صداوسیما باید نگاه اصلاحی و فرهنگسازی داشته باشد، نه اینکه فقط نگاه سرگرمی به آن داشت. دو نگاه میشود به صداوسیما کرد؛ یک نگاه این است که صداوسیما را به عنوان ابزار سرگرمی دید و هرچه میشود در آن پخش کرد. نگاه دوم هم هدف اصلاح جامعه و رسالت فرهنگسازی است. صداوسیما مهمترین رسانهی فرهنگساز ماست. اگر نگاهمان فرهنگسازی باشد لازم نیست وقتی برنامه نداریم چیزی پخش کنیم.
ما اصطلاح «سفره نینداخته نه زشت است نه جو» را داریم. اگر سفرهای را انداختی و فردی را دعوت کردی، باید غذای سفره هم مناسب باشد. اگر سفرهای نباشد و کسی را دعوت نکرده باشی، مسوولیتی نداری. سیاست صداوسیما باید اصلاح هدف باشد و در راستای اصلاح هدف نیز برنامه لازم دارد. در اصلاح برنامه نیازمند نظارت جدی است. هیچ لزومی برای چندین شبکهی تلویزیونی ۲۴ ساعته نداریم. اگر برنامهی خوب داریم مشکلی نیست، ولی با تکرار یک برنامه، گفتوگو و فیلم شبکه را پر نکنیم.
گفتوگوهایی که در صداوسیما میشنویم، چندین بار تکرار میشود. وقتی برنامه نداریم مجبور نیستیم برای تکرار یک برنامه در چندین نوبت هزینه کنیم. اصلاح میتواند از طریق هدفمند شدن با برنامهریزی مناسب و در حد داشتههایمان باشد. اگر چنین سیاستی اتخاذ شود کاهش نیروی انسانی یا افزایش نیروی انسانی معنا پیدا میکند. انتخاب نیروی انسانی مهم است، باید نیرویی انتخاب کنیم که به نیرو، تخصص و فکر آن نیاز باشد، نه اینکه نیرو بدون هیچ برنامهای استخدام شود. استخدام بدون برنامهی نیرو، هزینهها را بالا میبرد و بودجه و درآمد صرف کارمند میشود. در این شرایط، دیگر صداوسیما برنامهای ندارد و ناچار به تکرار برنامههای بی کیفیت پرداخته و شاید ضدهدف میشود.
صداوسیما در اقناع سلایق سیاسی موفق به نظر نمیرسد. چطور میتواند سلایق سیاسی را جذب کند؟
نگاه صداوسیما، باید فراجناحی باشد. وقتی چنین باشد، همه به صداوسیما توجه میکنند و با آن مشارکت و همکاری میکنند. وقتی صداوسیما فراجناحی نباشد و در اختیار یک جناح خاص باشد، به طبع جناحها و حتی مردم که عضو هیچ جناحی نیستند و فقط تعلق خاطر به یک جناح دارند، ترجیح میدهند مخاطب اینچنین برنامههایی نباشند.
در سالهای اخیر سریالهایامنیتی با موضوع امنیت ملی افزایش یافته است. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
سریالها اتهاماتی به یکی دو وزاتخانه و برخی جاهای دیگر میزنند، این خودزنی است. وقتی ما مشکلات زیادی در نظام بینالملل داریم نباید در تلویزیون به این مسایل بپردازیم. منکر این موضوع نیستم که ممکن است جاسوس و نفوذی در جاهایی باشد اماجای این مسایل رادیو و تلویزیون نیست. اگر نفوذی وجود دارد، این وظیفه دستگاهای اطلاعاتی است که او را دستگیر کنند. این قبیل سوژهها انگیزهی سیاسی و جناحی دارند و نمیتواند مفید باشند؛ انگیزه ملی در این مسایل کمتر است.
صداوسیما دیگر رسانهی ملی نیست
انصاف نیوز: برادر مرحوم شما آقای هاشمی و چندین شخصیت سیاسی دیگر بارها مورد انتقادهای یکطرفه قرار گرفتهاند. چرا صداوسیما تریبونی در اختیار این افراد قرار نمیدهد؟
محمد هاشمی: به این دلیل که صداوسیما دیگر رسانهی ملی نیست. صداوسیما رسانهای است که در دست یک جریان خاص است که بر اساس منافع جریان خودش عمل میکند. شخصیتی مثل آقای هاشمی، خاتمی و اشخاص دیگر ممنوعالتصویر میشوند. ما در هفتهی دفاع مقدس هستیم. آقای هاشمی هفت یا هشت سال فرماندهی جنگ بودهاند، آیا اسمی از ایشان مطرح میشود؟! کسانی مطرح میشوند که شاید جنگ را به خواب هم ندیده باشند. در هفتهی دفاع مقدس از این افراد تجلیل شده و این افراد میداندار میشوند، ولی از فرماندهی جنگ یک کلمه هم گفته نمیشود؛ آقای میرحسین موسوی هشت سال نخستوزیر دوران جنگ بود، تمامی موارد و امکانات دولتی را در اختیار جنگ قرار داد و اولویت او مسالهی جنگ بود. اگر کسی اسمی از آقای موسوی بیاورد، با او برخورد میکنند که چرا از او اسم بردهای، او رییس فتنه است و از این حرفها میزنند.
این مسایل باعث فاصلهی مردم میشود. در حال حاضر رسانه زیاد است و مردم به رسانهی مطلوب خودشان گوش میکنند. تعدد رسانههای جمعی زیاد است و هرکدام با اهداف خودشان برنامه پخش میکنند. هرچقدر مردم ایران را به دلایل مختلف -مثل دلایل جناحی- از رسانهی ملی دور کنیم، زیان بزرگی دیدهایم.
اینطور نیست که بگوییم یا تلویزیون ایران را میبینند یا هیچ چیزی گوش نمیکنند. تلویزیون ایران نشد، تلویزیون جایی دیگر را میبینند. وقتی مخاطب به دنبال دیدن برنامهای است، برنامهای را میبیند که در راستای خواستهی خودش باشد. این یک زیان ملی است و رسانهی ملی را تبدیل به رسانهای بیخاصیت میکند.
آیا قانونی داریم که تریبون در اختیار افراد نقد شده قرار بگیرد؟
بله، قانونی مصوب داریم. مجلس از رادیو پخش میشود، اگر در مجلس کسی به کسی توهین کند یا حرفی بزند، صداوسیما موظف است در اختیار کسی که هجمهای علیه او وارد شده، فرصتی برای دفاع بدهد. این مصوبهی خود صداوسیما است. شورای سرپرستی صداوسیما در زمان مجلس دوم و سوم که به بعضیها توهین میشد، مصوبهای را ارائه داد تا بازدارنده باشد و اجازه دفاع به افرادی دهند که در مجلس از آنها نامی برده شده است. صرف نام بردن، مصوبهی دیگری داریم تا فرصت ۱۵ دقیقهای در اختیار افراد قرار بدهیم تا برای اعادهی حیثیت از خودشان دفاع بکنند. گذشته از تمامی این موارد مصوب که افرادی مثل ما کردیم، ما پیرو مکتب اسلام هستیم و زیربنای فکری ما اسلام و تشیع است. ما تاکید زیادی داریم تا حرمتشکنی نشود. اگر حرمت کسی شکسته شد، طرف باید حق دفاع داشته باشد. کسی که به او اتهام زده شده است باید حق دفاع هم داشته باشد.
خاطرهای از مرحوم هاشمی در مواجهه با گزارشاتی که آن دوران علیهشان در صداوسیما منتشر میشد دارید؟
ایشان رییسجمهور بودند و در صداوسیما برنامهای به نام «مردم و مسئولین» داشتیم. برنامه زنده پخش میشد. اعضای دولت را برای پاسخگویی به سوالات و مشکلات مردم دعوت میکردیم. سوالها بسیار تند و مشکلات پس از خاتمهی جنگ بسیار زیاد بود. انصافا اعضای دولت و شخص رییسجمهور با صبر و حوصله پاسخگو بودند و با متانت پاسخ مردم را میدادند. این برنامه مفید، موثر و رافع بسیاری از مشکلات بود.
شرایط فعلی صداوسیما با این صحبت امام خمینی که صداوسیما دانشگاه عمومی سراسری است تا چه میزانی مطابقت دارد؟
تطابقی ندارد و بدآموزی در صداوسیما زیاد است. متاسفانه شاید منشاء آموزش بسیاری از پوششها و رفتارهایی که ما در جامعه میبینیم، صداوسیما باشد که دانسته یا ندانسته منتشر شده است. امام وقتی گفتند صداوسیما دانشگاه عمومی سراسری باشد در آن دانشگاه دو مطلب مدنظرشان بود: یکی آموزنده بودن را گفتند و یکی اینکه بدآموزی نداشته باشد.
ما درشرایط خاص اقتصادی هستیم. نباید مصرفگرایی و تجملگرایی را تبلیغ کنیم. شبکه یک مهمترین شبکهی تلویزیونی ماست. بهترین زمان پخش بین ساعت ۶ تا ۹ شب است و در این زمان برنامهی آشپزی پخش میکند. این برنامه میگوید که غذاهای مختلف را بپزیم و به این غذاها جایزه بدهیم. کدام خانوادهی ایرانی میتواند چنین غذاهایی را بپزد یا چنین وسایل آشپزخانهای داشته باشد. همهاش مصرفگرایی و تجملگرایی. آیا آشپزی برنامهی تلویزیونی است؟ چند سالی است که بهترین وقت تلویزیون را به برنامهی آشپزی میدهند. این نشاندهندهی آن است که هیچ مسوولیتی در قبال جامعه نداریم. رسانه باید فرهنگساز باشد. نوعی از آشپری را نشان میدهند که حتی خانوادههای سطح بالای ایرانی هم نمیتوانند به آن روی بیاورند. این نشاندهندهی این است که نه به جایگاه صداوسیما و نه به آثار آن توجه نمیشود.
آوینی را در حد روایتگر روایت فتح میشناختم
انصاف نیوز: آیا نزاع جلیلی با صداوسیما از جنس نزاع شهید آوینی با صداوسیما در زمان ریاست شماست؟
محمد هاشمی: من نمیدانم که آقای جلیلی با صداوسیما نزاع دارد یا نه؛ آقای آوینی با من نزاعی نداشت و رادیو و تلویزیون هم نزاعی با کسی نداشت. ما گروه برنامهساز داشتیم و هرگروهی که برنامهای میساخت، پخش ما این برنامه را کنترل میکرد. بدون نظارت و کنترل مدیر پخش، به برنامهای اجازه رفتن روی آنتن را نمیدادیم.
سازمان تبلیغات در آن زمان یکی دو برنامه میساخت و نمیخواست که مدیر پخش ما برنامههای آن سازمان را کنترل کند و خواهان این بود که خودش برنامهها را روی آنتن بفرستد. ما مخالف بودیم. روایتگر برخی از این برنامهها مثل «روایت فتح» آقای آوینی بودند.
برنامهها اینگونه بود و ربطی به آقای آوینی و تفکر ایشان نداشت. ما بحث مدیریتی داشتیم و در این بحث میگفتیم هر برنامهای که قرار است پخش شود، باید ناظران ما کنترل کنند.
در آن زمان آقای محمدعلی زم رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات بود که پسر او مدیر آمدنیوز است. آقای زم میخواستند برنامه بسازند و بدون کنترل پخش، روی آنتن بروند، من هم اجازه نمیدادم. ما برنامهای را بدون کنترل ناظر و مدیر پخش روی آنتن نمیفرستیم. آقای آوینی مسوولیتی در حوزه یا سازمان تبلیغات داشته است، این ربطی به تفکر آوینی نداشت. آقای آوینی را در حد روایتگر روایت فتح میشناختم نه بیشتر.
سید فتاح کبیری برادر مرموز نماینده خوی کیست؟
وعده ما ۱۸ مهر، استادیوم آزادی...