فرید مدرسی در یادداشتی با عنوان «خطبهی آیتالله سیستانی بر زبانِ سیدحسن» در روزنامهی ایران نوشت: سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله دیروز میانه آتش اعتراضات در لبنان گوشهنشین نشد و بار مسولیت حکمرانی حزبالله در قدرت را بر دوش کشید، با فرافکنی، معترضان را به ارتباط با قدرتهای جهانی و منطقهای متهم نکرد و به امنیتیها و پلیس نگفت تا با راهپیماییکنندگان برخورد خشن کنند. مهار نرم اعتراضات را بر سرکوب سخت ترجیح داد؛ نه بخاطر اینکه در دولت نیست و نه بخاطر اینکه تاکتیک تعامل با سیاستمداران را برگزیده. آنچه مایه اینگونه سیاستورزی شده که او دقیقاً میداند که در کفِ جامعه لبنان چه میگذرد و پیبرده "سرکوب" ممکن است امروزِ لبنان را آرام کند اما زلزلهای میشود در فردا و آوار میشود بر همه و آتشی که تر و خشک را با هم میسوزاند.
حسن نصرالله رهبر و بزرگسیاستمدار شیعیان لبنان، قدرتی برآمده از بطن شیعیان و حتی غیرشیعیان دارد که اینان بخش اعظم معترضان را تشکیل میدهند و از وضعیت اقتصادی مینالند و جانشان به لب رسیده. پس نمیتواند به آنان پشت کند و همچون دیگر سیاستمداران لبنانی که به دیگر قدرتها و منابع ثروت وصلند، صدای معترضان را نشنیده بگیرد. بلکه او در سخنرانی دیروز خود می شود؛ "صدایِ معترضان".
اینگونه است که این سیاستمدار ارشد لبنانی با تیزبینی، ریزبینی و دقیق بر پنج محور در سخنرانیاش تاکید کرد:
اول اینکه گفت: "اعتراضهای مردم کاملا خودجوش و مردمی بود و هیچ بیگانه و سفارتی در سازماندهی آنها دخیل نبود و کاملا صادقانه است. متاسفانه عادت داریم همیشه بگوییم عناصر خارجی دخیل هستند."
دوم مسولیتناپذیری حاکمان در بروز معضلات اقتصادی را غیرملی، غیرانسانی و غیراخلاقی دانست و دولت را به مسولیتپذیری دعوت کرد.
سوم خواستار ارائه راهکار جدید توسط دولت برای حل بحران اقتصادی شد؛ هم از دولت حمایت کرد و هم آن را بازخواست کرد و به نقد فرافکنیهای آنان پرداخت.
چهارم از نیروهای امنیتی خواست که با آرامش با معترضان برخورد کنند و خود را کنترل کنند و سرکوب را برنتابید.
پنجم تنها به توصیه و ارائه پیشنهاد بسنده نکرد، بلکه گفت اگر دولت و پارلمان مشکلات را حل نکنند، تظاهرات حزبالله لبنان حتمی است و معادلات سیاسی لبنان را تغییر میدهیم.
این مدل سیاستورزی نصرالله همسانی استراتژیک با خطبه اخیر آیتالله سیستانی در عراق دارد. مرجعیت عالی نجف اگرچه سیاستمدار نیست اما به روشنی مبانیای نهفته در خطبهاش بود که میتوانست و میتواند مبنای دولت و احزاب عراقی قرار گیرد. آیتالله هم بر حق اعتراض عراقیها پای فشرده بود و برخورد خشونتآمیز را نکوهش کرده و برای چندمین بار بر حل معضلات اقتصادی و برخورد با فساد سیاستمداران تاکید کرد. گویی دیروز نصرالله پیش از عراقیها آن را به کار بست؛ نه در عراق، بلکه در لبنان.
باید دید که نصرالله در لبنان و سیستانی در عراق؛ یکی در مقام سیاستمداری ارشد و دیگری در جایگاه مرجعیت اعلای شیعیان میتوانند دیگران را به مسیر مطلوب خویش راهنمایی کنند و بحران را از این دوقلوی نزدیک به ایران دور کنند یا سیاستمداران و دولت به راه کنونی خود ادامه میدهند و برابر مردم خسته از فقر و فساد میایستند و سرکوب می کنند. کار برای آیتالله در نجف و سید در بیروت سخت است؛ باید کاری کنند کارستان که تنها در ید آنان نیست و گرههای کوری میانه راه زده شده است.