رویداد۲۴ - روزنامه کیهان در یادداشتی انتقاد کرده چرا نام بهروز وثوقی و گوگوش به عنوان بازیگران تاریخ سینمای ایران ذکر شده است. گویا این روزنامه توقع دارد هر ساله برای تکمیل این لیست، اسامی به دفتر حسین شریعتمداری ارسال شود!
کیهان در ادامه مطالب تند و تیز و منتقدانه خود نسبت به مسئولان فرهنگی کشور این بار سایت «تاریخ نگاری سینما کشور» را هدف قرار داد و در مطلبی بسیار تند به اختصاص دادن صفحهای در این سایت به بهروز وثوقی و فائقه آتشین اعتراض کرد.
این روزنامه در مطلبی نوشت: «سازمان سینمایی در پایگاه تاریخ نگاری خود خواننده کابارهای و معشوق اشرف پهلوی را بهعنوان سینماگر شناسایی کرد. این سازمان در حالی فائقه آتشین مشهور به گوگوش و بهروز وثوقی و... را بهعنوان اهالی سینما مطرح و نام آنها را ترویج میکند که در کارنامه این افراد نقش مخرب فرهنگی و اخلاقی؛ کاملاً بدیهی و غیرقابل کتمان است.»
کیهان در ادامه مطلب خود نوشت: «در حال حاضر خواننده کابارهای بطور خاص علیه هویت و باور مردم ایران مشغول به فعالیت است و مدتی پیش به یکی از مقدسات اهانتی وقیحانه کرد.»
مطلب کیهان را از دو منظر میتوان تحلیل کرد؛ یکی بازیگر بودن یا نبودن چهرههای مذکور و دیگری شکل فعالیت آنها که قطعاً مورد تایید کیهان و گردانندگان آن نیست.
مشکل مطلب اعتراضی کیهان در این است که سوژههای مورد بحث را از زمینه خود جدا کرده و درباره آنها اظهارنظر میکند. بهروز وثوقی، فائقه آتشین یا گوگوش، محمد علی فردین، ناصر ملک مطیعی و... به عنوان سوپراستارهای سینمای قبل از انقلاب در بستری رشد کردند که از آنها آن شکل از بازیگری را طلب میکرد و به صرف اینکه «این چهرهها در سالهای پیش از انقلاب اسلامی فعالیت میکردند پس شایسته نیست به آنها بازیگر بگوییم» نمیتواند چندان مطلب درستی باشد.
سینمای ایران در برهههای مختلف تاریخی شکلهای گوناگونی داشته است. این شکلهای گوناگون کاملاً وابسته به عواملی خارج از اراده بازیگران هستند و نمیتوان آنها را مقصر وضع موجود آن زمان دانست.
کاری که یک تحلیلگر مسائل فرهنگی میتواند انجام دهد این است که سینمای دوره پهلوی را نقد و بررسی کند و درباره مضرات و معایب آن سینما بنویسد.
تاریخ را میتوان تحلیل کرد، اما نمیتوان آن را با سلیقه شخصی حذف کرد. چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید چهرههای فعال در فضای فرهنگی آن زمان بازیگر بودند بنابراین با این استدلال که «فیلمهایی که این چهرهها بازی میکردند مورد تایید ما نیست» نمیتوان نام کسی را از تاریخ حذف کنیم.
اگر بنا باشد با چنین دیدگاهی سراغ تاریخ برویم باید نام شریعتمداری را از تاریخ روحانیت، قطبزاده را از صدا و سیما و مهاجرانی را از میان وزرای ارشاد حذف کنیم، چون با علائق و سلائق حاکمیت همخوانی چندانی ندارند.
بد یا خوب درست یا غلط این چهرهها جزئی از تاریخ سینمای ایران هستند. در فیلمهای بد و خوبی بازی کردهاند. تمامی آن فیلمها ارزش یکسانی ندارند، اما جزئی از تاریخ سینما هستند و وظیفه سایتی که برای تاریخ نگاری آماده شده این است که به تمام این تاریخ بپردازد. وظیفه این سایت صرفاً ثبت اطلاعات تاریخی سینمای ایران است نه چیزی بیشتر.
سایتهای معرفی و امتیاز فیلم و بازیگر همچون «آی. ام. دی. بی» هم که اطلاعات تاریخ سینما را ثبت میکنند، فقط داستان فیلمها، جوایزی که فیلمها و لیست عوامل را ثبت میکند.
فرض کنیم روزی روزگاری یکی از تحلیلگران فرهنگی روزنامه کیهان بخواهد مطلبی درباره ابتذال سینما در عصر پهلوی بنویسد نباید برای جمع آوری اطلاعات به کتب و سایتهایی که وظیفهشان ثبت چنین اطلاعاتی است مراجعه کند؟ نباید فیلمها را ببیند و درباره آنها بنویسد؟ نباید بازیگران آن دوران و کارنامه کاریشان را بشناسد تا بتواند آنچه که آن را ابتذال فرهنگی مینامد، تحلیل کند؟
حتی خود روزنامه کیهان هم برای نقد وضعیت فرهنگی آن دوران و رسیدن به تحلیلی درست و اصولی احتیاج به یکسری اطلاعات اولیه تاریخی دارد؛ اطلاعاتی که بهروز وثوقی، فائقه آتشین، ناصر ملک مطیعی، محمد علی فردین و... جزئی از آن هستند.
اگر بنا باشد اطلاعات چنین افرادی ثبت نشود چگونه میخواهیم درباره آن بنویسیم و تحلیل ارائه کنیم؟ آیا اگر نام این بازیگران از صفحه تاریخ سینمای ایران پاک میشد، نویسنده کیهان میتوانست بنویسد آنها مروج فرهنگ منحط کابارهای بودهاند؟
مسئله دیگری که در مطالب این چنینی به چشم میخورد توقعی است که این روزنامه از متولیان فرهنگی کشور دارد. روزنامه کیهان توقع دارد که متولیان فرهنگی کشور لیستی از افراد فعال در حوزههای فرهنگی کشور تهیه و به دفتر روزنامه کیهان ارسال کند تا دست اندر کاران این روزنامه افرادی را گزینش و برای متولیان فرهنگی کشور و وزارت ارشاد ارسال کنند تا فقط آنها مجوز فعالیت داشته باشند و نام آنها در تاریخ سینمای ایران ثبت شود.
دایره مخالفت کیهان هم به حدی گسترده است که از بهرام بیضایی تا علیرضا داوود نژاد را دربر میگیرد و بعید است لیست مورد تایید کیهان از سه چهار اسم فراتر رود. احتمالاً جواد شمقدری، ابراهیم حاتمیکیا، فرجالله سلحشور و جمال شورجه تنها کارگردانانی هستند که کیهان آنها را واجد صلاحیت برای ثبت در تاریخ سینمای ایران میداند و از نظر این روزنامه باقی افراد حاضر در سینما مشکلاتی دارند که باید از تاریخ حذفشان کرد.
بعید است حتی چهرههای مورد تاییدی مثل محمدحسین مهدویان و بهروز شعیبی در لیست کیهان قرار بگیریند. اما سوالی که باید مسئولان روزنامه کیهان از خودشان بپرسند این است که چرا بعد از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب و در اختیار گرفتن تمام دستگاههای فرهنگی توسط حاکمیت جدید هنوز بازیگران، خوانندگان و نویسندگان عصر پهلوی در ایران طرفدار دارند؟
این که برای مراسم ختم محمدعلی فردین چنین جمعیتی به بهشت زهرا میرود، اینکه مراسم ختم ناصر ملک مطیعی بسیار باشکوه و برگزار میشود نشان میدهد متولیان فرهنگی کشور در سالهای پس از انقلاب به خوبی وظایف خودشان را انجام ندادهاند که اگر این وظایف به درستی انجام میگرفت شاهد حضور جمعیت با آن وسعت در مراسم خواننده ضعیفی مثل مرتضی پاشایی نبودیم و امیر تتلو (که زمانی مورد حمایت چهرههای سیاسی نزدیک به کیهان هم بود) رکورد کامنتهای اینستاگرام را نمیشکست.
اینکه خروجی فرهنگی کشور در سالهای اخیر چنین چهرههایی باشند باید بیشتر از همه کیهان را به تفکر وا دارد که چرا نتیجه چنین شد؟
نویسندگان کیهان اگر خوب نگاه کنند میتوانند تاثیر چنین سیاستی را در سطح جامعه مشاهده کنند. جمعیت حاضر در مراسم ختم محمدعلی فردین و ناصر ملک مطیعی و میلیونها نفری که زیر پست تتلو کامنت گذاشتند نشان میدهد چنین سیاستی سالها است شکست خورده است. با حذف نمیشود فضای فرهنگی را به نفع خود تغییر داد این واقعیتی است که هنوز روزنامه کیهان و همفکران آنها متوجه آن نشدند.