ایندیپندنت فارسی - جریانهای محافظهکار معمولا واکنشی تند نسبت به آمار طلاق و سبکهای مختلف «همباشی» در ایران داشتهاند و اغلب، آن را به نفوذ فرهنگ غربی نسبت دادهاند.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس ایران، در یک سخنرانی در دی ماه ۱۳۹۷ ادعا کرد که آمار بالای طلاق در شمال تهران بیشتر ریشه در مسایل فرهنگی دارد تا اقتصادی. منظور مطهری، در چارچوب گفتمان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، اقشار مرفه شهری است که از نظر وی تحت تاثیر «فرهنگ غربی» قرار دارند.
اما برخلاف تصور وی، آمار طلاق، پایین شهر و بالا شهر نمیشناسد. به گزارش رادیو فردا، در مردادماه سال ۹۶، رئیس سازمان بهزیستی ایران با اعلام رشد نرخ طلاق میان زنان سرپرست خانوار، گفته بود که در سال ۹۵ به ازای هر چهار ازدواج، یک طلاق نیز ثبت شدهاست.به گفته انوشیروان محسنی بندپی، طلاق زنان سرپرست خانوار از سال ۸۵ تا ۹۱، ۵۷ درصد «رشد» داشتهاست.
چنان که آمار نشان میدهد، میانگین سن ازدواج در ایران در میان مردان ۳۰ سال و در میان زنان ۲۷ سال است که این موضوع بیشتر در مورد کلان شهرها صادق است، و گویا شهرنشینان برای ازدواج و تشکیل خانواده عجلهای از خود نشان نمیدهند. جالب است که بر بنیان اطلاعات «اداره آمار آمریکا»، میانگین سن ازدواج در آن کشور نیز در میان زنان ۲۸ سال و در میان مردان ۳۰ سال است، و تنها نیمی از جفتهای آمریکایی ازدواج کردهاند. مشابهت میانگین سنی ازدواج در ایران و آمریکا نشان میدهد که تاخیر در ازدواج، پدیدهای مربوط به یک کشور خاص نیست.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
مارک ریگنروس، استاد جامعه شناسی در دانشگاه تگزاس، در کتاب اخیر خود، «سکس کم بها....»، بر پایه مصاحبه با ۱۰۰ تن و نیز پژوهشهای جامعهشناختی گسترده، بر این باور است که بیعلاقگی به ازدواج ریشه در برهم خوردن الگوی سنتی روابط مردان و زنان در اثر تحولات پزشکی و تکنولوژیک دارد.
اما در سالهای ۶۰ میلادی با آمدن قرصهای ضدبارداری به بازار، برقراری روابط جنسی الزاماً به معنای داشتن فرزند نبود. سپس، با گسترش اینترنت در دهه نود میلادی، دسترسی به پورنوگرافی به طرز گستردهای ممکن شد و با جا افتادن گوشیهای هوشمند، اپلیکشنهایی مانند «تیندر» یافتن راههای سریع و ساده را برای ایجاد روابط جنسی بدون تعهد و کوتاه مدت، برای مردان و زنان ممکن کرده است.
در نتیجه، با سادهتر و دستیافتنیتر شدن سکس پیش از ازدواج، مردان احساس نمیکنند که در قبال آن مجبور به تشکیل خانواده و تقبل هزینههای گزاف ازدواجند. آقای ریگنروس این پدیده را «سکس کمبها» توصیف میکند که بر مبنای آن، برخلاف گذشته که مردان «قبلاً به صورت رسمی باید زمان، توجه و منابع خود را صرف این رابطه میکردند و به آن وفادار میماندند»، اکنون دیگر زنان توقع زیادی از مردان در ازای روابط جنسی ندارند.
بنا به ادعای نویسنده کتاب، وقتی که مردان با زنان متعددی رابطه برقراری میکنند و حتی در بدترین حالت، میتوانند برای ارضای نیازهای جنسی خود به پورنوگرافی متوسل شوند، «چیزهایی چون وفاداری جنسی و ماندن در چارچوب ازدواج، برای مردان دشوار شده است».
مارک ریگنروس همچنین «استقلال اقتصادی و اجتماعی زنان» را نیز در برهم خوردن الگوی سنتی ازدواج و روابط جنسی عنصری برجسته میداند که به آنان اجازه میدهد تا روابط جنسی را نه در ازای منابع و حمایت مردان، بلکه برای لذت و کشف تجارب جدید انتخاب کنند. با این حال، وی باور دارد که «به طور میانگین، مردان بیشتر از زنان به برقراری روابط متنوع تمایل دارند. این در حالیست که بر اساس تحقیقات متعدد، زنان رابطه ثابتتر را بر رابطه موقت و صرفاً جنسی ترجیح میدهند».
البته، این تئوری ریگنروس (مردان، موجوداتی تشنه سکس، و زنان، موجوداتی بیشتر علاقهمند به خانواده و روابط ثابت) منتقدان خود را دارد. از جمله، مرینا ادشد، استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا، و نیل مک آرتور، از دانشگاه مانیتوبا در کانادا، باور دارند که زنان نیز مانند مردان از سکس و حتا روابط موقت و یک شبه جنسی لذت میبرند، اما زمانی وارد یک رابطه موقت نمیشوند که «احساس کنند در همخوابی با طرف مقابل، لذت جنسی وجود ندارد. آمار نشان میدهد که تنها ۳۵ درصد زنان از سکس در اولین رابطه ارضا میشوند، و یک دلیل عمده آن، این است که مردان تلاشی برای ارضای این زنان نمیکنند».
البته، ریگنروس هم در کتاب خود به این نکته اشاره میکند که زنان از رابطه جنسیای لذت میبرند که در آن احساس امنیت کنند و نسبت به آینده آن امیدوار باشند.
اما آیا دسترسی آسان و بیمحدودیت به سکس، به معنای پایان ازدواج است؟ ریگنروس میگوید که اکثر مردان نهایتاً میخواهند ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند. اما همانطور که «مرکز پژوهشهای پیو» نشان میدهد، دلیل اصلی اکثر انسانها، اعم از مرد و زن، برای تن دادن به ازدواج، بیش از آن که دستیابی به «سکس» یا امنیت و حمایت اقتصادی باشد، «روابط عاطفی» است.
در این میان، تعدادی از جامعهشناسان و اقتصاددانان به رابطه میان نرخ پایین ازدواج و دستمزدهای پایین مردان جوان نیز اشاره کردهاند که از آنان جرات ازدواج کردن را گرفته است، اما ریگنروس با این نظریه موافق نیست و باور دارد که مردان جوان، به دلیل دسترسی آسان به سکس، خود را دیگر ملزم به ازدواج و ملزومات آن، نظیر تکمیل تحصیلات، رشد شخصیت و یافتن شغل آبرومند، نمیدانند.
یکی از برآیندهای این وضعیت، افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و موفق در بازار کار است که بر مبنا و در نتیجه آن، نمیتوانند مردان همسنگ و شایسته خود را بیابند و حاضر به همسری با مردان فاقد شایستگیهای لازم شغلی و اجتماعی برای یک زندگی مشترک، نیستند.
تاثیر این وضعیت چیست؟ نویسنده مدعی است که در سطح اجتماعی، پرهیز از تشکیل خانواده در میان اقشار فقیر به نابرابری دامن میزند، چون فقرا به علت «تک عایدی» بودن، فقیرتر و تنهاتر میشوند. اما در سطح فردی، شاهد بیاعتمادی میان زنان و مردان و تنهایی هر چه بیشتر آنان خواهیم بود. با این حال، وی باور ندارد که بازگشت به خانواده سنتی، راه حل ممکن و موثری باشد.
مشخصات کتاب: مارک ریگنروس، سکس کم بها: دگرگونی مردان، ازدواج و تکهمسری، انتشارات دانشگاه آکسفورد، ۲۸۰ صفحه.
جایزهای به نام مریم میرزاخانی