ایران کشوری است با کثرت اندیشه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با مردمی آزاده و سرفراز. هر دو تجربه رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی نشان داده است، هیچگونه انحصار طلبی و دیکتاتوری در این سرزمین جوابگو نیست.
مردم با مقاومت یکپارچه در مقابل گلولههای نیروی انتظامی جمهوری اسلامی نشان دادند که آنها در میدان نبردعلیه استبداد از وابستگی سیاسی و عقیدتی هم نمیپرسند، بلکه متحدانه و جانفشانانه شعار مرگ بر خامنهای که همان مرگ بر جمهوری اسلامی است را سر میدهند.
بیشک اعتراض به گرانی بنزین فقط یک جرقه برای شروع اعتراض مردم بود. وگرنه مردم از جمهوری اسلامی گذر کردند. آنها کرامت انسانی، رفاه و عدالتی در خور شان انسانی میطلبند. ضعیفترین حلقه مبارزه مردم اتحاد سازمان یافته آنهاست.
در عرصه سیاسی ایران نیروی متعددی فعالند که شوربختانه برخی در حال تضعیف کردن یکدیگر هستند. هیچ گردان مردم را نمیتوان و نباید از صف مبارزه متحد علیه جمهوری اسلامی جدا کرد. چپها، لیبرالها، مجاهدین خلق، مشروطهخواهان دموکرات، مسلمانان سکولار، جنبشهای ملی همه باید دست به دست هم دهند. هر چه اتحاد ما بزرگتر، خلاصی از جمهوری اسلامی آسانتر، کمهزینهتر و سریعتر انجام میشود. هرگونه انحصارطلبی و تفرقهافکنی به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر جنبش است.
بیشک عاملان جمهوری اسلامی در صفوف ما هستند و به تفرقه نیروهای سرنگونیطلب دامن میزنند. ما الان تا دسترسی به اسناد محرمانه جمهوری اسلامی، امکان شناسی تشکیلاتی آنها را نداریم، ولی از تلاش تخریبی آنها در صفوف جنبش میتوانیم آنها شناسائی و منفرد کنیم.
فقر و اختلاف طبقاتی فقط مختص ایران نیست، اکثریت مردم جهان از فقر و تبعیض در رنجند. یک موج گسترده گلوبالیسم، نئولیبرالیسم و پوپولیسم سراسر جهان را در مینوردد. از اروپا تا امریکای لاتین، از فرانسه تا شیلی، از افریقا تا آسیا، از چین تا سودان. اشتباهات سنگین و مرگبار ملیگرایان و چپها در سده گذشته، توسعه اجتماع و رفاه مردم را از مسیر خود منحرف کرده است. عدم درک جدائیناپذیریِ کرامت انسانی، آزادی و دموکراسی، عدالت و رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی و تکنولوژیکی از سوی چپها و ملیگرایان، پیامدهای سهمگینی داشت. احزاب و سازمانهای ملی، عدالتخواه و ترقیطلب سرکوب، نابود یا منفعل شدند و مردم اعتماد خود را به شخصیتها و احزاب و سازمانها و همچنین احزاب نسبت بهم از دست دادهاند. همهی این پدیدههای تاسفبار، دست گلوبالیسم، نئولیبرالیسم و پوپولیسم و پادویهای آنها را بازتر گذاشته است.
در جهان امروز ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند. پیشرفت تکنولوژی و بالارفتن بازده تولید، از آنجائی که با مکانیسمی برای توزیع عادلانه نعمات مادی همراه نبود، بجای کاهش فاصله طبقاتی به ژرفتر شدن آن انجامید. در میان بهرهکشی غیر انسانی شبیه به بردهداری در چین و تولید ارزان محصولات ارزان چینی، کارگاههای کوچک و بزرگ سراسر جهان که سعی در تولید نعمات مادی با حفظ کرامت انسانی داشتند را به ورشکستگی کشاند.
آکسفام (Oxfam)، سازمانهای جهانی امدادرسانی برای ریشهکن کردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی، در گزارشی جدید نشان میدهد که در سیستم اقتصادی امروزی، عمدتاً نخبگان مرفه هستند که سود می برند. در گزارش میخوانیم که ثروت میلیاردرها سال گذشته ١٢ درصد افزایش یافت - یعنی دو و نیم میلیارد دلار در روز - در حالی که چهار میلیارد نفر فقیرترین نیمه بشریت،شاهد کاهش ١١ درصد از ثروت خود بودهاند. از این میان وضعیت زنان کارگر بدترین است. (Oxfam Annual Report 2019, November 14, 2019)
بحران ایران را، از یک سو باید در بستر این بحران جهانی دید و از سوی دیگر انحصارطلبی، استبداد قرون وسطائی، بیکفایتی و بیبرنامگی، رانتخواری، اختصاص منابع به صدور خشونت در منطقه و ... که آنرا صد چندان تشدید کرده است.
رهبران احزاب و گروههای سیاسی، شخصیتها و فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور!
هیچ جنبش مردمی در جهان بدون رهبری و فرماندهی از مرکز واحد پیروز نشده است. ابراز خشونت و خشم پیروزی و دستاورد نیست، متحد کردن مردم و گرفتن قدرت سنگر به سنگر و امیدوار کردن مردم به قدرت رهبری و مدیریت و سازندگی خود پیروزی است. مردم با جانفشانی و آتش زدن تصاویر خامنهای و خمینی و نمادهای آنها چون مهر خمینی نشان دادهاند که از جمهوری اسلامی گذشته و خواهان گذار از آن هستند. این گذار بدون اتحاد بزرگ و سازمانی مردم ایران و احزاب و سازمانها و شخصیتها سیاسی عملی نیست. هر گونه تعلل و یا سنگاندازی در راه این اتحاد همسنگ همکاری با جمهوری اسلامی است.
٣۰ آبان ماه ۱۳۹٨
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
http://telegram.me/ahaddehnari