در روز ۲۰ بهمن ماه ۸۸ زمانی که هشت ماه از جنبش سبز میگذشت اینجانب مقالهای با همین عنوانی که دربالا میبینید انتشاردادم و حساسیت شرایط آن روز را به مردم ایران و رهبران نمادین آن جنبش آقایان موسوی وکروبی وخاتمی که ملیونها نفر به هواداری ازآنان درخیابانها شعارمیدادند، هشداردادم که لحظه تاریخی را دریابند و گذاز از جمهوری اسلامی را در دستورکارخود قراردهند چراکه اگر جنبش سبزافول نماید مارزخمی جان خواهد گرفت ودمار از روزگارمردم درخواهد آورد. ازآنجائی که آن نوشته در شرایط کنونی که قیام گسترده مردم در سراسر ایران جریان دارد حاوی نکته مفیدی است که در وضعیت موجود بد نیست به آن توجه شود، بخش کوچکی از آن را در اینجا میاورم وتوجه خوانندگان گرامی را به این نکته مهم جلب میکنم که نگارنده درآن مقاله به رهبران نمادین جنبش سبز پیشنهاد دادم که از فرصت مراسم سالگرد ۲۲ بهمن ۸۸ که خامنهای میخواهد از آن استفاده کند و از مردم مشروعیت بگیرد باید استفاده کرد و به اتکای میلیونها مردمی که آن روزها درصحنه بودند به ضد خودش و به قیامی سراسری علیه حکومت خامنهای تبدیل نمود. همانگونه که در مقاله پیش بینی شده بود باند ولایت فقیه مراسم سالگرد انقلاب در سال ۸۸ را به خیمه شب بازی تجدیدبیعت و کسب مشروعیت مجدد برای جمهوری اسلامی تبدیل کرد و چند روز پس از آن یورش سنگین خود را برای سرکوب جنبش سبز و به زندان خانگی فرستادن رهبران نمادین آن آغازکرد. در بخشی از مقاله چنین آمده بود:
"در زندگی ملتها، لحظات حساس و تاریخی وجود دارد که اگر این لحظات درست ارزیابی نگردند و در پاسخ دهی به ضرورتهای این لحظات غفلت شود، چه بسا که همین غفلت میتواند نتایج فاجعه باری را برای ملتی به ارمغان آورد که حتی نسلهای آینده نیز میبایستی تا سالیان دراز تاوان غفلت پدران خود را بپردازند، کما اینکه سرنوشت تیره و تاری که برای نسلهای پس از انقلاب ۲۲ بهمن ماه ۵۷ رقم زده شد، نتیجهی غفلت نسلی بود که اینک گرد پیری بر رخسارهاش نشسته است و امروزه بسیاری ازآنان برغفلت خویش در شکل گیری حکومت خون وجنون اسلامی معترفاند، نسل پیری که درایام جوانی، آنقدر درآرمانهای دینی و غیر دینی خود غوطه ورگردیده بود که تولد و رشد هیولای آدمی خوارحکومت شریعت مداران اسلامی را ندید و یا دید و آنرا زود گذر ارزیابی نمود و یا به امیدی واهی دل در گرو اتحاد با این هیولای وحشی بست! وتاریخ اینک یکبار دیگر، لحظه سرنوشت سازدیگری را در مقابل مردم ایران و نسل جوان این کشور قرار داده است، تا این بار پاسخ ملت ایران و نسل جوان این کشور که برای آزادی وعدالت و زندگانی بی تبعیض، در مقابل غدارترین وکثیف ترین حکومت روی زمین قدبرافراشتهاند، به این لحظه تاریخی چه باشد؟ صورت مسئله کاملاً روشن است، جبهه ارتجاع و فاشیسم برآمده از چاه جمکران، برای درهم کوبیدن رستاخیز ملی ایرانیان که طی هشت ماه گذشته، در قالب جنبش سبزسربلند کرده و جان تازهای را در کالبد تکیدهی ایرانیان دمیده است، نقشه پلید وخون آلودی برای روز ۲۲ بهمن ماه ترسیم کرده اندکه این نقشه را فقط و فقط با ظهور یک اراده ملی و حضور ملیونی وسرتاسری مردم ایران در خیابانهای تهران وشهرستانها و برپا کردن یک قیام ملی وسرتاسری در مقابل نمایش دولتی میتوان درهم شکست. مارزخمی بیت رهبری که بر اثر خیزشهای پی درپی مردم ایران در ماههای گذشته به خود میپیچد، در روز ۲۲ بهمن ماه، تمامی نیروهای سرکوب گر و اراذل واوباش را در هیأت "امت اسلام" در سرتاسر ایران وارد میدان خواهد کرد تا بدین وسیله "مشروعیت و پایگاه مردمی" خود را به مردم ایران وجهان نشان دهد و همین به اصطلاح "مشروعیت" را وسیلهی توجیه جنایات بعدی خویش نماید.
هرگونه سستی و ترس و هرگونه شک وتردیدی در مورد برپا کردن یک قیام ملی و سرتاسری در روز ۲۲بهمن ماه، برای دفاع ازرستاخیز سبز ملت ایران، میتواند به از دست رفتن تمام دستاوردهای مبارزات ماههای اخیر و پایمال شدن خون صدها جوان، و از جان گذشتگیها و فداکاریهای هزاران زن ومردی گردد که طی هشت ماه گذشته، به زندان افتادند ومورد شکنجه وآزار و تجاوز قرار گرفتند"
"اگر نمایش دولتی خامنهای و ولایت فقیه در روز ۲۲ بهمن با موج سبز و ملیونی مردم ایران درهم شکسته نگردد و آدم کشان وحشی و ضدبشر قادر گردند ادعای "مشروعیت و پشتیبانی مردمی" نمایندبی هیچ تردیدی در فردای مراسم سالگرد ۲۲ بهمن، دستگیریهای وسیع، شکنجهها و تجاوزها و اعدامها، سیر صعودی خواهد گرفت و مار زخمی ولایت فقیه، به هیچکس و هیچ چیزی رحم نخواهد کرد و هرکس که طی هشت ماه گذشته قدمی در راه آزادی میهن خود برداشته است از زهر خویش بی نصیب نخواهد گذاشت"
"آقایان موسوی و کروبی و خاتمی بدانند که اگر مار زخمی و زهرآگین ولایت فقیه، تا به امروز آنان را از پای در نیاورده است فقط و فقط به بخاطر حضور سبز و فعال و ملیونی مردم ایران درخیابانهای تهران و شهرستانها بوده است، اگر این جنبش افول نماید و شکست بخورد[که چنین روزی مباد] خوداین آقایان نیز در شمار نخستین کسانی خواهند بود که در پیشگاه حکومت ولایت فقیه قربانی خواهندشد. بنابراین دراین لحظات حساس وسرنوشت ساز، هرگونه مماشات و سازشی با مارزخمی ولایت فقیه، بمثابه جدا شدن از ملت بپاخاسته ایران است که هم اینک این مار زخمی را نشانه رفته است. هرگونه عقب نشینی در مقابل مار زخمی ولایت فقیه، نتیجهاش پیش روی این جانور وحشی و خطرناک و از پای درآوردن زنان و مردان آزادیخواه این سرزمین خواهد بود. اماناش نباید داد که ضرورت مرحلهای خیزش سبز ۲۲ بهمن ماه، تمرکز بر کوبیدن سراین مار زخمی است. "
نگارنده باید اعتراف کنم که ده سال واندی پیش وقتی سطور بالا را مینوشتم به این واقعیت توجه نداشتم که انتظار دعوت به قیام سراسری از رهبران جنبش سبز یعنی از کسانی جزو پیکر نظام اسلامیاند و هنوز از خمینی جنایتکار بعنوان "امام راحل" نام میبردند و از دوران سیاه حکمرانی او بعنوان"دوران طلائی امام" یاد میکردند انتظاری بیهودهای بوده است. دعوت به قیام از جانب کسانی که قصد اصلاح نظام ضدبشری جمهوری اسلامی را داشتند انتظاری ذهنی و دور از ماهیت رهبران جنبش سبزبودو چنانکه دیدیم آنان چندگام از مردمی که جنبش سبز را پیش میبردند عقب تر بودند و هیچوقت نتوانستنداین عقب ماندگی را جبران کنند.
اما آنچه که امروز با اعتراض مدنی به گران شدن بنزین شروع شده است و بسرعت وطی چند روز به قیامی سراسری تبدیل شد، از جنس دیگری است که از نظر فراگیری و اقشار وطبقات درگیر در این قیام، ماهیتی کاملا متفاوت با جنبش سبز دارد. این قیام در ادامه خیزش سرکوب شده دیماه ۹۶ و حرکت مدنی ۱۴نفرهائی است که در خردادماه امسال پرچم "نه به جمهوری اسلامی" را بلند کردندوبه مدت دوسه ماه فضای رسانههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به خواسته اصلی مردم ایران که همانا گذار از کلیت نظام جمهوری اسلامی است اختصاص دادند. هم در خیزش خود جوش دیماه ۹۶ وهم در حرکت مدنی ۱۴ نفرها با شعار"نه به جمهوری اسلامی" براصلاح پذیری جمهوری اسلامی خط بطلان کشیده شدوسرمایه گذاری پارهای ازگروههای سیاسی برروی"اصلاح طلبان واعتدال گرایان"برباد رفت. بنابراین بی علت نیست وقتی در روز دوم اعتراض به گران شدن بهای بنزین در سرتاسر ایران شعار"مرگ خامنه ای" سرداده میشود.
حکومت فاسد و خونریز ولایت فقیه برای سرکوب و به خاک وخون کشیدن قیام فراگیر مردم ایران ارتباط کشور را با دنیای خارج قطع کرده است تا درپشت درهای بسته به جنایات وآدمکشیهای خود ادامه دهد. کسی به درستی آمار دقیقی از کشته شدگان ومجروحان و دستگیر شدگان اطلاعی در دست ندارد. اما اخبار جسته وگریختهای که ایران میرسد حکایت از این دارد که علیرغم جنایات جیره خواران خامنهای، مقاومت مردم در برابر نیروهای سرکوبگر همچنان ادامه دارد. در این میان اما کسانی که دو دهه به امامزاده اصلاح طلبان دخیل میبستند و پس ازخیزش خودجوش دیماه ۹۶ و حرکت "نه به جمهوری اسلامی" ۱۴ نفرها، شرمگینانه و با احتیاط و اما واگر گذار از جمهوری اسلامی را ظاهراً پذیرفتهاند، این روزها به بهانه اینکه چون قیام کنونی مردم ایران فاقد تشکیلات و رهبری است، لاجرم محکوم به شکست است. این تسلیم طلبان بی غیرت از هم اکنون به یأس وناامیدی در میان مردم ایران و قیام گران دامن میزنند وبدین ترتیب به بقای جمهوری اسلامی خدمت میکنند. وظیفه ملی وانسانی تمامی ایرانیان هرکجا که هستند چه درداخل و چه درخارج از کشور پشتیبانی از قیامی است که همچنان درجریان است. با پشتیبانی از این قیام است که احتمال پیروزی آنرا میتوان بالا برد نه آیههای یأس خواندن وبدیهیات را برشمردن. همه میدانند که یک جنبش، قیام وانقلاب نیاز مبرم به تشکیلات ورهبری دارد، اما درجائی که جمهوری اسلامی که طی ۴۰ سال گذشته چهرههای بارز سیاسی را به قتل رسانده و باقی مانده را دربند کرده است، درجائی که حتی به خودیهای غیرولائی اجازه تجمع وتشکل را نمیدهند، آیا مردم بی رهبر وبی تشکل حق اعتراض وقیام علیه ظلم وبیدادگری ندارند؟ آیا برای مردمی به اسارت درآمده، چهار دهه حکومت جانیان کافی نیست که انباشت خشم و تنفرشان از جمهوری اسلامی و رهبران و مسئولاناش که فساد وبی لیاقتیشان در مدیریت کشور به اثبات رسیده است در نقطهای منفجرشود. قیام امروز مردم ایران نقطه انزجار و انفجار خشم و تنفر مردم ایران است علیه حکومتی که بانام دین والله ومحمدوعلی بزرگترین جنایات تاریخ ایران را بنام خود به ثبت رسانده است. قیام مردم ایران حق است و با تمام قوا باید از آن پشتیبانی کرد. در ادامه این قیام سراسری کنونی است که فعالان سیاسی واجتماعی امکان خواهند یافت به امر سازماندهی و ایجاد رهبری برای هدایت وهماهنگی مبارزات مردم بپا خاسته بپردازند. لحظه تاریخی برای کوبیدن سر مار زخمی ولایت فقیه فرا رسیده است، این لحظه تاریخی را دریابیم
بهروز ستوده