پیام یونسیپور - ایران وایر
روز دهم نوامبر (۱۹ آبان ۱۳۹۸)، «سازمان عفو بینالملل» اعلام کرد شمار کشتهشدگان در اعتراضات عراق از ۳۰۰ نفر گذشته است.
این سازمان به آنچه محصول مقابله دولت عراق با تظاهرات اعتراضی ضد دولتی میدانست، لقب «حمام خون» داد. این حمام اما نتیجه حداقل سه ماه اعتراضات سراسری در تمام کشور عراق بود.
از اوایل مهرماه امسال بود که اعتراضات سراسری در عراق شدت و حدت بیشتری گرفتند. اعتراض به فقر، بیکاری، از دست رفتن سرمایههای کشوری که چهارمین ذخیره نفت جهان را در اختیار دارد و همچنین دخالتهای سیاسی و نظامی کشورهای همسایه، از جمله ایران، دلایل اصلی شکل گرفتن این اعتراضات بودند.
هرچند در عراق سرکوب به شکلی جدی دنبال شده اما روند اعتراضات ادامه داشته است. اینترنت بخشهای گستردهای از عراق قطع شد ولی رادیو «توکتوک» به عنوان یک جانشین با موج کوتاه به راه افتاد. توکتوک نام سهچرخههایی است که طی قیام ماههای اخیر در عراق به یکی از نمادهای مقاومت مبدل شدهاند.
همین تداوم ناآرامیها و ناامنیها بود که یک اتفاق ساده و قابل پیشبینی را رقم زد؛ فیفا میزبانی تیم ملی عراق را از این تیم گرفت و به اردن داد.
اما چهار روز قبل از این اتفاق، «یونس محمود»، ستاره سابق تیم ملی فوتبال عراق در اینستاگرام خود تصویری کارتونی منتشر کرد که در آن عراق را بهسان شیر و ایران، اسراییل، عربستان و امریکا را بهسان هیولایی در حال یورش از آن سوی «اروند رود» نشان میداد.
فدراسیون فوتبال عراق اما یونس محمود را احضار نکرد. بازخواست هم نکرد. «عادل عبدالمهدی»، نخستوزیر عراق نیز در قبال اعتراض و فریاد برخی دیگر از ورزشکاران این کشور، مقابل بیعدالتیهای اقتصادی و فساد در کابینهاش نگفت «به یاد داشته باشید که امنیت خود را از کجا آوردهاید».
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
مشابه همین اتفاقات اما در ایران افتاده بود. وقتی «وریا غفوری»، ستاره تیم «استقلال» نسبت به صحبتهای «محمدجواد ظریف» در مورد رضایت مردم از وضعیت اقتصادی و همینطور کشتهشدن کولبران واکنش نشان داد، از سوی «کمیته اخلاق» فدراسیون فوتبال ایران احضار شد.
«رشید مظاهری» فقط به این دلیل که نسبت به رفتار هواداران عراقی در ورزشگاهی که ساخت سپاه پاسداران در کربلا بود پستی در اینستاگرامش گذاشت، بازخواست شده بود. «مسعود شجاعی»، کاپیتان تیم ملی ایران فقط به این دلیل که در مورد مرگ «سحر خدایاری»، ملقب به «دختر آبی» که به دلیل بازداشت شدن پس از تلاش برای ورود به ورزشگاه خودسوزی کرد واکنش نشان داد، تذکر جدی گرفت. او نوشته بود: «آیندگان ما را محاکمه خواهند کرد.»
«علی کریمی» هم پس از آن که چند روز پیاپی به سخنان دولتمردان ایران تاخت، از سوی اول شخص حاکمیت ایران تذکر گرفت. آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود گفت: «آنها باید به یاد داشته باشند امینت خود را از کجا دارند.»
به نظر میرسد که برخورداری از امنیت نه یک وظیفه حاکمیتی که یک لطف مکرر شده است؛ با این تفاوت که بازیکنان تیم ملی عراق در بازی مقابل ایران که برای آنها بازی حیثیتی شده بود، اجازه همراه شدن با معترضان را هم داشتند.
«صفا هادی» یکی از بکرترین استعدادهای تاریخ فوتبال آسیا است؛ یکی مثل «مهند علی» که میتوانست اگر ۲۰ سال پیش بخت و اقبال بلندتری داشت، استعداد کمنظیر فوتبال جهان شود، فقط اگر در عراق متولد نمیشد.
صفا هادی را «پرسپولیس» میخواست. سراغش رفت و فهمید توان خرید او را ندارد. صفا ترجیح داد در عراق بماند و برای باشگاههای «الزورا» و «الشرطه» بازی کند. در حالی که میتوانست مانند «بشار رسن» و «طارق همام» به ایران برود و دستکم از آنچه در کشورش میگرفت، درآمدی بیشتر داشته باشد اما در عراق ماند. چون حتی باشگاههای اماراتی هم قدرت پرداخت قیمت واقعی او را نداشتند، چه رسد به ایرانیها.
دقیقه یازدهم بازی، مهند علی دروازه ایران را باز کرد. او سپس به سمت تماشاگرانی دوید که تا آن لحظه، فریاد معترضان در بغداد را سر میدادند: «عراق حرة حرة، ایران برة برة». صفا هادی اما به سمت نیمکت دوید، از روی ساک دکتر تیم ماسکی برداشت و به صورتش زد، بعد مشتهایش را گره کرد و مقابل تیم ایران ایستاد.
این دقیقا همانی است که طی سه ماه اخیر در شهرهای عراق دیدهایم. هواداران عراقی برای شناسایی نشدن و مقابله با گاز اشکآور در خیابانها، به صورتشان ماسک میزنند.
در همان روزی که صفا هادی و بشار رسن خط میانی ایران را به خاک و خون کشیده بودند، «علیرضا جهانبخش» به دلیل نیم فصل سکونشینی در «برایتون» انگلستان، اصلا به تیم ملی ایران دعوت نشده بود. «سردار آزمون» در زمین محو بود و البته نشانی هم از «مرتضی پورعلیگنجی» در زمین نداشتیم.
علیرضا جهانبخش را یادتان هست؟ همان ستارهای که وقتی یک سال پیش در بازی برایتون مقابل «منچستریونایتد» در ترکیب اصلی قرار نگرفت، بیش از ۱۵ هزار پست اعتراضی از سوی مردم ایران روی صفحه رسمی اینستاگرامی باشگاه و مربی او نشست؛ همانی که تا همین دو ماه قبل بیشترین تقاضاها برای بازی دادن به او در ایمیل رسمی باشگاه برایتون ارسال شده بود.
جهانبخش در انگلستان حتی کلامی در مورد اعتراضهای مردمی نگفت. هیچ واکنشی هم در مورد قطع شدن اینترنت و عدم دسترسی به احوال مردم کشورش نشان نداد.
اگر «رضا قوچاننژاد» یک نقشه سیاه ایران و ایموجی اشکآلود در اینستاگرامش منتشر کرد، نه جهانبخش و نه «سردار آزمون»، نه «سعید عزتالهی» و نه «مرتضی پورعلیگنجی» که در فوتبال اروپا دسترسی کاملی به اینترنت داشتند، کلامی از مردم ایران و کشورشان نه نوشتند و نه گفتند.
شعاری هست که گاهی کمی آزادهنده به نظر میرسد: «ما به عشق مردم کشورمان بازی میکنیم.»
تا امروز نه کسی گفته، نه کسی نوشته، نه فریاد زده و نه حتی نجوا کرده است که اگر واقعا عشقی در میان است، لااقل یک بار، فقط یک بار درآمد حاصل از پیروزیها و پاداشهایی که برای صعود به جام ملتها و جام جهانی و حتی پیروزی در بازیهای دوستانه دریافت کردهاید را مستقیم به حساب یکی از موسسات خیریه واریز کنید.
اما عشقبازی گاهی باید با سکوت همراه شود؛ با محاظفهکاری، با عاقبت اندیشی.
سکوت مختص بازیکنانی نیست که میخواهند هنوز موقعیت حضور در تیم ملی ایران را داشته باشند. «مهرداد پولادی» به دلیل مشکل خدمت سربازی، پس از سال ۲۰۱۴ دیگر به ایران بازنگشت. او طی سالهای اخیر بارها از سوی مردم مورد حمایت قرار گرفت که شاید مشکلش رفع و بخشیده شود و باز به فوتبال ایران بازگردد. حالا او نه تنها سکوت کرده است که حتی صفحه اینستاگرامش را از هر آنچه بوده و هست هم خالی میکند.
شاید نتوان پرسید که چرا «علی دایی» که همواره مدعی همراهی با مردم بود، امین مال مردم شد، مدعی حقگویی بود و حتی علیه سردار «غفور درجزی»، یکی از عوامل ترور «عبدالله قاسملو» سخنرانی کرد، واکنشی نداشته است. شاید او هم یکی از مردمی بود که دسترسی کافی به اینترنت نداشت.
اما در مورد تمام ستارههای فوتبال ایران که خارج از گود به حصر رفته ایران بودند هم میتوان کمی تردید کرد. طی روزهای گذشته، سلبریتیهای لژیونر ایران انگار از هیچ وطنی به اروپا نیامده بودند. باز هم فقط مسعود شجاعی و علی کریمی از دل ایران اعتراض کردند.
اگر صفا هادی سال ۱۹۹۸ به جای بغداد، در دوحه، ابوظبی، تهران، ریاض یا سئول و توکیو متولد میشد، میتوانست از حُسن جغرافیایی خود برای بازی در بهترین باشگاههای اروپا استفاده کند؛ مثل «سون هیونگ مین» که به «تاتنهام» رفت، مانند «شینجی کاگاوا» در «دورتمند» و «ساراگوسا» و البته همچون علیرضا جهانبخش در برایتون. اما در عراق مانده است و ماسک به صورت میزند.
مرکز تجاری منطقه آزاد اروند در آتشسوزی شبانه سوخت
اخطار رضا پهلوی به علی خامنهای