شرف اهل قلم لقبی ست که مردم اهل سیاست و فرهنگ به احمد زیدآبادی، نویسنده ی اجتماعی و سیاسی ایران به خاطر تلاش های قلمی و حبسی که به خاطر نوشتن اش کشیده داده اند.
او به خاطر نوشتن برخی حقایق، رنج بسیار متحمل شد.
اهل قلم می دانند که آبروی نویسنده، ذره ذره، و با رنج و تعب بسیار به دست می آید. پس نویسنده چقدر باید خوشحال باشد که به خاطر کار قلمی اش، از مردم لقب شرف اهل قلم بگیرد.
اما همین اهل قلم می دانند که آبروی نویسنده، که در طول سال ها، با رنج و تعب بسیار به دست آمده، می تواند حتی با یک خطا کلا بر باد رود.
مثلا فرض بگیریم که احمد زید آبادی، در تایید تبه کاری های خامنه ای مطلبی بنویسد. البته این فرض فرضِ اغراق آمیزی ست، ولی برای مثال زدن بد نیست. در این صورت چه خواهد شد؟
لقبی که زید آبادی به خاطر نوشتن و رنج های ناشی از نوشتن طی سال ها به دست آورده در یک چشم بر هم زدن نابود خواهد شد، و احتمالا لقبی معکوس، مثل «بی شرف اهل قلم» از مردم دریافت خواهد کرد.
بحمدالله چنین اتفاقی نیفتاده و امیدواریم که هرگز نیفتد.
امروز دیدم که زید آبادی نوشته است:
«وقتی برخی از آنها در برابر دوربینهای تلویزیونی ظاهر شدند و بی مهابا از ضرورت مسلح شدن تودۀ مردم به سلاح سرد و گرم به منظور "دفاع مشروع از خود در برابر خشونت حکومت" سخن گفتند، با خود اندیشیدم که مگر میشود آدمی تا بدانجا از کینه و نفرت و خشم انباشت شده باشد که جواز جنگ داخلی در موطن خود صادر کند؟»
سوال زیدآبادی پر از اشتباه است. امیدواریم ایشان این اشتباه را عمدا نکرده باشد. ایشان با فاصله ی چهار پنج کلمه، «دفاع مشروع از خود در برابر خشونت حکومت» را تبدیل به «جواز جنگ داخلی» کرده است.
این دو چه ربطی به هم دارند که زیدآبادی یکی را برابر دیگری گرفته است؟
اگر منظور زید آبادی از سوال اش، «دفاع مشروع از خود در برابر خشونت حکومت» است، پاسخ او این است که آری! چنین دفاعی نه تنها مشروع، بلکه عین عقل و خرد و رویه ی انسانی ست.
میزان دفاع در قوانین دنیای پیشرفته «باید» به اندازه ی میزان حمله باشد. یعنی اگر کسی را مشت بزنیم، او نباید با اسلحه از خود دفاع کند. حداکثر این است که او با مشت از خود دفاع کند.
اگر این قاعده درست باشد که هست، در مقابل حمله ی اسلحه به دستان حکومت، مردم می توانند تا حد استفاده از اسلحه از خود دفاع کنند.
به این نمی گویند جنگ داخلی آن هم از روی کینه و نفرت و خشم. به این می گویند دفاع مشروع و قانونی.
درک موضوع دفاع هم بسیار ساده است:
دزد مسلحی به خانه ی شما آمده و شما در مقابل او قرار گرفته اید. آیا دفاع شما در خانه و به قولی «موطن» خود، حتی تا حد کشتن دزد مسلح جایز است یا نه؟
جنگ داخلی که این روزها لقلقه ی زبان عده ای از حکومتیان سابق شده تا با آن حفظ حکومت نکبت اسلامی را توجیه کنند، نباید به موضوع «دفاع» چسبانده شود، جناب شرف اهل قلم!
خلاصه این که جناب زیدآبادی، ما می دانیم در دوران بازداشت چه بلاهایی بر سر شما آوردند. ممکن است این بلاها باعث شده باشد که زبان و قلم تان دچار لکنت شده باشد. این قابل فهم است. اما اگر چنین باشد، می بایست سکوت مطلق کنید. مواظب باشید این روز ها اعصاب ها همه داغان است و کسی حوصله ی بحث های فنی و پیچیده ندارد. مواظب باشید، حرفی نزنید که شرافت تان خدای نکرده لکه دار شود.
یقین دارم «نجفی» قاتل نیست!
نامه خامنهای به نمایندگان مجلس