به دلایلی تصمیم نداشته و ندارم در اینجا به موضوعات حاد سیاسی روز ورود کنم بلکه علاقه دارم از این مجال استفاده کرده عمدتا به مباحث تئوریک تر و حداقل از نظر خودم مفیدتر بپردازم اما چه باید کرد در این روزهای سخت و لحظات خشم و خشونت و ستمی که بر مردم وطن ما می رود چگونه می توان فارغ البال بود و سرگرم مسائل بی ارتباط با واقعیت های تلخ و جاری روزگار!
در این یادداشت می خواهم از مسئولان «نظام مقدس»! بخواهم که یک بار هم شده با خود و با مردم و با جهان صادق باشند. توضیح آن است که:
حاکمان ریز و درشت جمهوری اسلامی این روزها رجز می خوانند و در همه جا تکرار می کنند که معترضان در اغلب شهرهای ایران اولا اندک بودند و ثانیا اغتشاشگر بودند و ثالثا از ورای مرزها آمده و یا از آنجاها فرمان گرفته بودند و به هرحال سرحلقه های آنها را دستگیر کرده و برخی از آنها نیز اعتراف کرده اند.
هرچند خود می دانید چوپان دروغگو شده و هیچ کس (حتی حامیان رانتی تان) نیز این دعاوی را باور نمی کند؛ زیرا چهل سال است که در چنین مواردی چنین ادعاهای خلاف و گزافی را تکرار کرده اید و اگر هم تصادفا درست گفته باشید باز مورد قبول و باور هیچ فردی ایرانی و یا غیر ایرانی واقع نمی شود.
می دانم که این پیشنهاد من هم برای شما سخره آمیز است و هم برای مردم ولی بیایید خود را در معرض راستی آزمایی قرار دهید و بازداشت شدگان و متهمان را در چهارچوب قواعد حقوقی متعارف و مصرح در قانون اساسی خودتان تحت بازجویی و محاکمه قرار دهید به گونه ای که برای عموم باورپذیر باشد. یعنی متهمان از وکیل تعیینی در تمام مراحل بازجویی و دادگاه برخوردار باشند، دادگاه علنی باشد، در این مراحل کمترین فشار بر متهم اعمال نشود، احکام بازداشت و احکام صادره منطبق با قانون و مستند و مستدل باشد، عدالت به نحو مقتضی رعایت گردد، بازجوها و قضات از صلاحیت لازم قانونی و قضایی و اخلاقی برخوردار باشند و . . . اگر چنین شود و افکار عمومی قانع شود، روشن است که مردم، هم احکام را (هرچه که باشد) خواهند پذیرفت و هم به سود متهم خواهد بود و هم در نهایت به سود خودتان است و این بر مشروعیت و حقانیت تان می افزاید. راستی آیا می توانید چنین کنید؟
چهل سال است که در زندانهای مخوف و تحت شرایط خشم و خشونت و شکنجه از برخی زندانیان بی پناه اعتراف می گیرید و در دادگاههای فرمایشی علیه خودشان استفاده می کنید. مردم نه برنامه های این چنینی دهه شصت را از یاد برده اند و نه برنامه هویت را و نه شوی تلویزیونی جنبش سبز و ولچر سعید حجاریان را و نه این آخری یعنی اعتراف گیری از عده ای بیگناه و بی خبر از همه در ماجرای ترور دانشمندان هسته ای را که هنوز داستانش بر سر هر کوی و بازاری هست. به احتمال زیاد به زودی بار دیگر شاهد چنین اعترافات مبتذل و مشمئز کننده ای خواهیم بود.
می فرمایید دشمنم و خلاف می گویم و متهم می کنم؟! اشکال ندارد، این گوی و این میدان، بیایید صادقانه و در عمل نشان دهید که اشکوری خلاف می گوید و اصولا همه جهان بی دلیل و یا به خاطر دشمنی با نظام ولایی و استکبارستیز، خلاف می گویند! مگر شما در حقانیت خودتان تردید دارید؟ مگر ادعا نمی کنید که دلایل قانع کننده ای برای اثبات اتهامات متهمان دارید؟
خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
شمار کشتهشدگان ناآرامیهای اخیر و سرنوشت جسدها