در طی ده روز گذشته اکثر رسانههای فارسی زبان برونمرزی رسالت ژورنالیستی خود را به نحو احسن انجام دادند. با کمی ارفاق، این جمله را شاید بتوان تا حدی در مورد رادیو فردا نیز به کار برد. اما بر خلاف بقیه رسانهها، زاویه نگاه اصلاح طلبی و بعد ملی مذهبی گزارشات و تحلیلهای رادیو فردا و بخصوص باندبازی جناحی و فرقه گرایی شیب دار این رسانه بسوی مفسرین و به اصطلاح کارشناسان تحلیلگر عمدتا اصلاح طلب و ملی مذهبی که عقبه روزنامه نگاری در نشریههای رسمی جمهوری اسلامی داشتند، آن را از بقیه رسانههای فارسی زبان متمایز میسازد. اگرچه در مورد نقدناپذیری و نابردباری نسبت به منتقدین شاید بتوان آن را در لیگ ناروادارتلویزیون من و تو، و تلویزیون مذهبی و تکفیری کلمه قرار داد.
نگارنده شخصا هیچگونه مشکلی با رادیو فردا نداشته و انتصاب مدیر محترم فعلی این رسانه را صمیمانه به او تبریک گفتم. زیرا او را بمدت سالهای مدیدی در لندن میشناختم و بارها میهمان برنامههای او در بی بی سی فارسی بودهام. لهذا مشکل و معضل اساسی فرد و یا افراد، حتی در سطح مدیریت بالا نیست. بلکه گرفتاری رفتاری در ساختار معیوب و جهت دار رادیو فردا است که بیش از ۱۷ سال پیش بعنوان بخش فارسی رادیوی رسمی دولت آمریکا با بکارگیری طیف بخصوصی از خبرنگاران درونمرزی اصلاح طلب کار خود را آغاز کرد. و اینجاست که میگویند خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!
بر اساس دانشنامه آزاد ویکی پدیا رادیو فردا در سالهای آغازین کار خویش توسط رژیم جمهوری اسلامی تحمل میشد و این رادیو با سیاستمداران ایرانی آزادانه مصاحبه میکرد. تا اینکه در ۷ فوریه سال ۲۰۱۰ میلادی این رابطه شکر آب شد. اما علیرغم تامین بودجه این رادیو توسط مالیات دهندگان آمریکا، دولت اوباما که در صدد مماشات و مذاکره با جمهوری اسلامی بود، هیچگونه اقدامی در جهت تغییر رویه اصلاح طلبی رادیو فردا نکرد. تا اینکه بعد از انتخاب دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور جدید آمریکا بتدریج کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و کشتی بی لنگر رادیو فردا را سکانداری دیگر. اما شوربختانه همانگونه که ذکر شد، مشکل سرشتی و نهادینه رادیو فردا در سکان شکسته و سکاندار نیست، بلکه تاریخی، بوروکراتیک (دیوانسالاری) و بنیادین است که در آن نه تنها تبعیض بیداد میکند؛ بلکه به پاتوق سیاسی و یا بعبارتی حیاط خلوت اصلاح طلبان و طیف وسیعی از ملی مذهبی هایی که تا به اکنون ناف خود را از رحم "مادری" جمهوری اسلامی نبریدهاند میباشد. طیف هایی که اگرچه به ظاهر مخالف جناح اصولگرای جمهوری اسلامی و سیاست سرکوبگرانه آن در مقابل معترضین میباشند، اما با استفاده از "اما" و "اگرها" در تحلیلهای خود تلاش میکنند نه سیخ بسوزد و نه کباب.
تا آنجایی که نگارنده مطلع است، در طی سالیان متعدد شکایتهای فراوانی بر علیه رادیو فردا توسط ایرانیان برونمرزی نزد دولت آمریکا شده است. تغییر مدیر رادیو فردا یکی از پیامدهای آن شکایتهای بیشمار است. اما ظاهرا در تغییر رویه این رسانه کارساز نبوده و درب ء زنگ زده رادیو فردا بر روی همان پاشنه سابق میچرخد. حتی خبرنگاران متعددی که در رادیو فردا کار میکردهاند، پس از ترک یا اخراج شدن شاهد این ادعا هستند که رادیو فردا گرایشات اصلاح طلبی دارد. محمدرضا یزدانپناه از روزنامهنگاران فعال در بخش فارسی رادیو اروپای آزاد موسوم به "رادیوفردا" به دلیل انتقاد از عملکرد این رادیو، که به گفته وی به تریبونی برای تبلیغات اصلاح طلبان حکومتی ایران تیدیل شده است، از این رسانه متعلق به دولت ایالات متحده اخراج شد. او میگوید "من در نهایت، تاوان اعتراضات فراوان سالهای اخیرم به سانسور گسترده و هوشمندانه، حذف مخالفان جمهوری اسلامی از پوشش خبری، فاصله گرفتن از ماموریت و فلسفه وجودی، دستکاری کردن اخبار به نفع جمهوری اسلامی، فساد و رانتخواری گستره در رادیوفردا را دادم و از این رسانه اخراج شدم". اخراج بسیاری از خبرنگاران رادیو فردا از جمله جواد کوروشی همواره با حاشیههای خبرساز و جنجالی همراه بوده است. اغلب نوشتههای جواد کوروشی شدیدا ضد جمهوری اسلامی است.
در اواسط سال ۲۰۱۷ میلادی نشریه معروف وال استریت ژورنال در مقالهای تحت عنوان "در ایران، رادیو آزادی (رادیو فردا) نتوانسته در حد و انتظار نام خود عمل کند" نوشت: " این رادیو اغلب اوقات، حرفهای رسانههای حکومتی ایران را طوطی وار تکرار میکند". مجید محمدی جامعه شناس و تحلیلگر و نویسنده توانای سابق سایت رادیو فردا ظاهرا به دلیل نوشتههای تند بر علیه جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد. او در کتاب خود بنام "چرا و چگونه ماموریت خود را وانهادند؟ ارزیابی رسانههای دولتی فارسی زبان خارج از کشور" مینویسد: " رادیو فردا به یک خانه تکانی جدی نیاز دارد (صفحه ۱۵۲) ". محمدی در صفحه ۱۵۸ کتاب خود مینویسد: "اکثر نویسندگان سایت رادیو فردا از نیروهای اصلاح طلب مذهبی و چپ ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی هستند". البته تجربه خود نگارنده که وقتی در گوگل "دوشوکی + رادیو فردا" را جستجو (سرچ) کردم، موید این واقعیت تلخ است که مسئولین سایت رادیو فردا اکثر مطلق مقالههای بنده را مناسب انتشار ندانستند و فقط سه مقاله نسبتا بی یال و دم را منتشر کردند، که قابل امتنان است. نیک بیاد دارم اکثر مقالات انتقادی بنده نسبت به رژیم که حتی اختصاصی برای رادیو فردا فرستاده بوده اجازه انتشار نیافتند. در صورتی که بعنوان مثال سایت بی بی سی فارسی بسیاری از مقالات انتقادی بنده را منتشر کرده است.
نمونه دیگری از این رویه تبعیض آمیز دیروز اتفاق افتاد. غروب یکشنبه ۳ آذر ماه یکی از خبرنگاران رادیو فردا به نگارنده زنگ زد و گفته که مشغول تدوین گزارشی در مورد تعداد بازداشت شدگان در استانهای مختلف کشور است. بعد از گفتگوی نسبتا طولانی به وی گفتم که در آن لحظه اخبار کشته شدن دو نفر در تظاهرات زاهدان را نمیتوانم تائید کنم. اما بازداشت بین ۵۰ تا ۷۰ نفر از معترضین را میتوانم تائید کنم. و شما علاوه بر استناد به بقیه منابع بلوچستان و فعالین بلوچ، میتوانید حداقل رقم دستگیر شدگان را ۵۰ نفر در شهرهای مختلف استان سیستان و بلوچستان ذکر کنید؛ که ظاهرا موافقت شد. اما با کمال حیرت و شگفتی روز بعد گزارش مفصلی بقلم احسان مهرابی تحت عنوان " برآورد رادیو فردا؛ بازداشت ۴۸۰۰ معترض در ۱۸ استان ایران" را در سایت رادیو فردا مشاهده کردم، که آمار بازداشتیهای استانهای مختلف نظیر آذربایجان شرقی (۳۰ بازداشتی)، یزد (۴۳ بازداشتی)، و زنجان (۳۰ بازداشتی) و خراسان جنوبی با ۲۹ بازداشتی را منتشر کرده بود. اما خبری از بازداشتیهای بلوچستان نبود. حقیقتا از این همه بی مهری و غیر حرفهای بودن سخت آزرده شدم که برای اینان نه کلام ما بلوچها ارزشی دارد و نه تعداد دستگیر شدگان در محرومترین استان کشور. در صورتی که ویدئوهای تظاهرات در چابهار، سرباز، زاهدان و دیگر شهرها در طی هفته گذشته منتشر شدهاند. این یعنی چی؟ یعنی جمهوری اسلامی بر طبق گزارش رادیو فردا ۴۸۰۰ معترض را در استانهای مختلف کشور بازداشت کرده، اما نسبت به بلوچها آنقدر مهربان بوده، که حتی یک نفر هم بازداشت نشده؟ به این میگویند ظلم و ستم مضاعف از نوع روزنامه نگاری رادیو فردایی! رادیویی که متعلق به دولت آمریکا است.
در مرامنامه رادیو فردا آمده است: "کارکنان و همکاران رادیو اروپای آزاد - رادیو آزادی، باید عالیترین موازین اخلاقی را در رفتار و کار حرفهای خود رعایت کنند. آنها باید در مناسبات خود با گروههای سیاسی و اقتصادی یا افراد چه در داخل و چه در خارج از حریم کار خود، بهویژه اصل پرهیز از تداخل منافع شخصی با کار حرفهای را محترم بشمارند". باید گفت نه تنها تجربه دیگران آنگونه که در این نوشتار ذکر شد، بلکه تجربه دیروز نگارنده ثابت میکند که درب رادیو فردا هنوز هم بر همان پاشنه میچرخد. زیرا از "حرف" تا "عمل" زمین تا آسمان فاصله است.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
چرا جنبشها در کشور همه گیر نمیشوند؟ هادی قدسی
پایان جمهوری اسلامی، نصرالله لشنی