زیتون ـ اعتراضات مردم ایران به افزایش قیمت بنزین، واقعه نوپدیدی بود که در رسانههای گوناگون داخل و خارج کشور، از منظرهای مختلفی در حال بررسی است. احمد بخشایش اردستانی، نماینده اصولگرای مجلس نهم و عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تربیت معلم تهران، در گفتوگو با زیتون ضمن محتمل دانستن تکرار اعتراضات در صورتی که دولت فکری به حال رفاه طبقات پایین جامعه نکند، در مجموع از تصمیم حکومت ایران برای افزایش قیمت بنزین دفاع میکند و میگوید خزانه تا حدی خالی بوده اما در عین حال معتقد است بین مشاورین و تصمیمسازان حتماً نفوذی وجود داشته است.
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
ـ بعد از اعتراضات اخیر، مجدداً موجی از اظهار پشیمانی بابت رای دادن به حسن روحانی در توییتر به راه افتاده است. با توجه به اینکه افزایش قیمت بنزین تصمیم نظام بوده، فکر میکنید چرا بیشترین بیزاری از این تصمیم، شامل حال حسن روحانی شده است؟
در تمام دنیا این طور است که مردم به جیبشان نگاه میکنند و اگر جیبشان پر پول باشد و کالاها و خدماتی که از دولت دریافت میکنند، مناسب و مساعد باشد، مردم از دولت متشکرند. اما اگر خدماتی که مردم از دولت دریافت میکنند گران باشد و کشور با هزینه زیاد اداره شود، مردم ناراحت میشوند و نارضایتیشان اول از همه شامل افرادی میشود که جلوی چشمشان است. در فرانسه هم وقتی کارمندان آموزش و پرورش تظاهرات میکنند، طبیعتاً به وزیر آموزش و پرورش حمله میکنند. در ایران دولتها در دوره دوم فعالیتشان آزادسازی قیمتها را در پیش میگیرند. ولی تفاوت دولت روحانی و احمدینژاد در این است که دولت روحانی ارادهای برای کنترل امور ندارد. در دولت احمدینژاد قیمت بنزین از ۱۰۰تومان به ۴۰۰ تومان رسید و قبلش هم دولت به مردم یارانه داد و تا حدی اقناع عمومی نسبت به افزایش قیمت بنزین ایجاد کرد ولی نکته مهم این بود که دولت احمدینژاد اراده کرد که قیمتها را کنترل کند ولی دولت روحانی چنین ارادهای ندارد. قیمت بنزین را ۳۰۰ درصد افزایش داده است و ارادۀ مشهودی هم برای ممانعت از افزایش قیمتها ندارد. در همین چند روز اخیر دیدهایم که قیمتها افزایش پیدا کرده است. این امر موجب نارضایتی مردم میشود و این نارضایتی شامل حال افرادی میشود که در دسترس مردم قرار دارند. مثلاً در شهرستانهای کوچک، این نارضایتی متوجه نمایندگان مجلس میشود. در سطح کشور هم زور مردم به رئیس جمهور میرسد چون فکر میکنند رئیس جمهور این امور را تمشیت میکند.
ـ رهبر ایران گفت مسئولین مراقبت کنند قیمتها بالا نرود. ولی مگر روندهای اقتصادی به دستور مقامات سیاسی شکل میگیرد؟ روزنامه کیهان هم روز چهارشنبه تیتر زد: «دولتمردان محترم یادتان هست؟! گفتید جز بنزین کالایی گران نمیشود.» به نظرتان اینکه نظام تصمیمی بگیرد که موجب افزایش قیمت سایر کالاها میشود ولی صرفاً دولت را مسئول افزایش قیمتها بداند؟
گذشته چراغ راه آینده است. وقتی دولت نهم قیمت بنزین را بالا برد، حدود دو سال قیمتها را به خوبی کنترل کرد. افزایش قیمت بنزین اقدام درستی بود ولی این افزایش قیمت باید قیمت سایر نهادههایی را که با بنزین مرتبطاند، بین ۵ تا ۷ درصد گران کند. الان بنزین ۳۰۰ درصد گران شده است. اجناسی که تولید و توزیع آنها ربطی به بنزین ندارد، نباید با افزایش قیمت ۳۰۰ درصدی مواجه شوند. اجناس مرتبط هم نهایتاً باید ۵ تا ۷ درصد گران شوند. ولی الان ظاهراً بیش از ۷ درصد گران شده است چون دولت روحانی ارادهای برای مهار این روند غیر منطقی افزایش قیمتها ندارد.
ـ اصلاحطلبان افزایش قیمت بنزین را تصمیمی اتخاذ شده در «پستوهای قدرت» دانستند. با اینکه رهبر ایران چند بار گفت که در بحث بنزین صاحبنظر نیست، برخی معتقدند اتفاقاً آقای خامنهای تاکید داشته که قیمت بنزین افزایش یابد.
وقتی که آخرین برنامه توسعه در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، ما به دولت اجازه دادیم که قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد. بحث ثبات قیمتها فقط در مجلس هفتم مطرح شد. مجالس هشتم و نهم و دهم در این زمینه به دولت اختیار دادهاند. ولی نمایندگان مجلس حواسشان نیست وقتی کار به عدد و رقم میرسد، وضع خیلی فرق میکند. حدود هفت هشت ماه پیش، دولت خواست قیمت بنزین را افزایش دهد ولی خبرگزاری فارس خبر داد که بنزین از فردا گران میشود. آن شب مردم به پمپ بنزینها هجوم بردند برای ذخیره کردن بنزین. بنابراین افزایش قیمت بنزین یک واقعیت بود که دیر یا زود رخ مینمود.
اینکه این تصمیم الان اتخاذ شود، محصول فشار همان پستوهای قدرت نبوده است؟
نه، ضرورت بوده است. بودجه ما حدود ۴۵۰هزار میلیارد تومان است. حدود ۱۲۰هزار میلیارد تومان آن از طریق مالیات بدست میآید. ۱۲۰هزار میلیارد تومان آن هم از طریق نفت خام بدست میآید. مابقی آن هم از طریق میعانات گازی و نرخ تسعیر و سکوک اسلامی و سهام حاصل میشود. اما برای افزایش قیمت بنزین، سه راه وجود داشت. راه اول اینکه چون ما صاحب بنزین هستیم و خودمان تولید میکنیم، همین طور مصرف کنیم. راه دوم، همان سیاست احمدینژاد بود. او گفت ما قیمت بنزین را چهار برابر کردیم ولی یارانه هر فردی را به صورت عادلانه پرداخت میکنیم. راه سومش را آقای روحانی انتخاب کرد که ابتدا قرار بود قیمت بنزین را ۵ هزار تومان بکند ولی آن را سه هزار تومان کرد. ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین روزانه ضربدر ۳۰۰۰ ضربدر ۱۲ کنید، حدود ۳۳۰هزار میلیارد تومان میشود. میزان پولی که به مردم میدهند، عبارت است از ۶۰میلیون ضربدر ۵۰هزار ضربدر ۱۲ (ماه). یعنی حدود ۳۶هزار میلیارد تومان. دولت بابت هر لیتر بنزین، با همین قیمت فعلی، ۲هزار تومان سوبسید میدهد؛ چون هر لیتر بنزین برای دولت ۵هزار تومان تمام میشود. نکته حساس تصمیم مربوط به افزایش قیمت بنزین، این بود که برخی از وزرا و نمایندگان مجلس نمیدانستند عدد و رقم مربوط به این تصمیم چقدر است و بنزین کی قرار است گران شود. اما جالب است که برخی از مشاوران رئیس جمهور از این امر اطلاع داشتند. همچنین برخی از نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور هم میدانستند که مردم بلافاصله بعد از گران شدن بنزین، در بسیاری از شهرهای ایران به خیابان میریزند. یعنی حدود صد شهر منفجر شد.
شما هم معتقدید هدف اصلی از افزایش قیمت بنزین، نه کمک به خانوارهای نیازمند بلکه چارهاندیشی برای کسری بودجه بوده است.
بله، در واقع چون خزانه تا حدی خالی بود، ما از طریق افزایش قیمت بنزین دنبال کاستن از این مشکل بودیم. فروش نفت ما از ۲ونیم میلیون بشکه در روز به زیر پانصد هزار یا زیر ۳۰۰ بشکه رسیده است.
به نظرتان دولت و مجموعه نظام از قبل میدانستند افزایش قیمت بنزین چنین اعتراضاتی را برمیانگیزد؟
بله.
به همین دلیل آماده برخورد با معترضان بودند؟
نه، در بین مشاورین و تصمیمسازان (نه تصمیمگیران) حتماً نفوذی وجود داشته است. چون هم اپوزیسیون میدانست قیمت بنزین قرار است افزایش یابد، هم عدهای در داخل؛ ولی بسیاری از نمایندگان و وزرا نمیدانستند.
فارغ از اینکه چه کسانی از قبل مطلع بودند، چرا در شرایطی که لبنان و عراق شلوغ بود، قیمت بنزین در ایران افزایش یافت؟ آیا مقامات کشور حدس نمیزدند ناآرامی ایران را هم فرامیگیرد؟
هر روزی که قیمت بنزین افزایش مییافت، کشور شلوغ میشد. همه جای دنیا همین طور است.
چرا قیمت بنزین تدریجاً افزایش نیافت؟
بالاخره این هم یک روش بود. اگر تدریجا قیمت را بالا میبردند تا برسد به سه هزار تومان، باز هم اعصاب مردم خرد میشد و بالاخره در مقطعی از در اعتراض درمیآمدند.
فکر میکنید تکرار این اعتراضات در ماههای آتی یا سال آینده محتمل است؟
مردم از وضع معیشتیشان ناراضیاند. من این نکته را قبول دارم. حقوقبگیران ثابت ناراضیاند. شاید دولت تا حدی راضی باشد بابت افزایش درآمدش؛ ولی اگر دولت بتواند تبعات این تصمیماتش را بپذیرد و کمی اصلاحات بوجود آورد و از طبقات پایین جامعه حمایت بیشتری بکند، ممکن است اوضاع تا حدی تغییر کند و نارضایتی مردم به اعتراض مجدد آنها منجر نشود. ولی اگر مشکلات معیشتی دیگری بوجود آید و کاتالیزور دیگری نیز در آن میان موثر باشد، باز همین وضعی که اخیراً شاهدش بودیم، در کشور ایجاد میشود. ولی اعتراضات احتمالی بعدی، ربطی به بنزین نخواهد داشت.
در بین اقتصاددانان، برخی معتقدند نظام این کار را خودش انجام داد تا نارضایتیهای موجود در جامعه تخلیه شود. یعنی نظام خواهان بروز اعتراضات بود و برای مهار آن آمادگی هم داشت. شما چه نظری درباره این تحلیل دارید؟
این تحلیل بسیار اشتباه است. آیا نظام دوست دارد مردم در اغتشاشات کشته شوند و کلی خانواده داغدار شوند؟ این کار که به ضرر نظام است. این تحلیل وقتی درست است که در اغتشاشات کشتار وجود نداشته باشد. اما الان که بیش از صد نفر در این اعتراضات کشته شدهاند، یعنی نظام هزینۀ زیادی بابت مهار اعتراضات پرداخت کرده است. مثلاً انتخابات هر چهار سال یکبار انرژی جامعه را تخلیه میکند. مردم در جریان رقابتهای انتخاباتی کاندیداها، با ورود به بحثهای سیاسی و اقتصادی و بیان نارضایتیهایشان، تا حدی خالی میشوند. اما اینکه نظام خودش مردم را ناراضی کند و آنها را به صحنۀ اعتراض بیاورد و کشتار صورت گیرد، این موجب افزایش ناامیدی در جامعه است. این کار عین ذخیره کردن انرژی اعتراضی در مردم است و موجب میشود که حکومت در آینده با اعتراضات شدیدتری مواجه شود. نظام برای خودش چنین هزینهای نمیتراشد و به نارضایتی مردم دامن نمیزند. بنابراین تحلیل مذکور کاملاً نادرست است.
با توجه به این اعتراضات و وضع اقتصادی بد جامعه، فکر نمیکنید مشروعیت و کارآمدی حکومت ایران به شدت کاهش یافته است؟
طبیعتاً یک حکومت هر چه جلوتر میرود، انتظارات مردم کمتر برآورده میشود. اما جمهوری اسلامی همچنان طرفداران سرسخت خودش را دارد و این طور نیست که بگوییم مشروعیتش را از دست داده است. بله، در مقایسه با اوایل انقلاب، که همه مردم خواهان انقلاب بودند و در تظاهرات شرکت میکردند، شاید چون انتظارات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مردم برآورده نشده است، یا دست کم عوامل روانی موجب پدید آمدن این دیدگاه در بین مردم شده است، شاید برخی از مردم ناراضی باشند. اما به این امر به این معنا نیست که مشروعیت جمهوری اسلامی کاملاً از بین رفته است. هیچ جای دنیا همه مردم از عملکرد نظام حکومتی در یک دوره طولانی راضی نیستند. وقتی یک دوره تمام میشود، قرار نیست همه مردم از عملکرد حکومت در آن دوره راضی باشند.
جمهوری اسلامی از نظر اقتدار و امنیت بسیار قوی و کارآمد است. به لحاظ اقتصادی در حال گذار از یک دوره است و این لزوماً به معنای نارکارآمدی کامل حکومت نیست.
اما کارآمدی یک بحث ذهنی نیست، بحث عینی است.
جمهوری اسلامی از نظر اقتدار و امنیت بسیار قوی و کارآمد است. به لحاظ اقتصادی در حال گذار از یک دوره است و این لزوماً به معنای ناکارآمدی کامل حکومت نیست.
با توجه نارضایتی مردم از دولت روحانی و بسیاری از نهادهای حکومتی دیگر، ارزیابیتان از میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس چیست؟
انتخابات در شهرستانها خوب برگزار میشود چون مباحث قومیتی و هویتی و شکافها و مذهب و عواملی از این دست در رفتار سیاسی مردم موثرند. ولی در شهرهای بزرگ تا حدی کرختی سیاسی وجود دارد که باید بر این کرختی غلبه شود. فکر کنم روحانیت ما میتواند این کرختی را از بین ببرد. چون روحانیت بیشتر از روشنفکران در زیر پوست شهر حرکت میکند. البته نارضایتی وجود دارد ولی ممکن است مردم در شهرهای بزرگ هم مجاب شوند به شرکت در انتخابات؛ با این استدلال که اگر شرکت نکنند، مجلس به هر حال شکل میگیرد و مردم از روند تحولات عقب میمانند. شاید در آستانه انتخابات، هیجان سیاسی در کشور بیشتر شود و مشارکت مردم افزایش یابد؛ ولی در هر حال حاضر شاهد نوعی کرختی سیاسی در شهرهای بزرگ کشور هستیم.
چند پزشک در ایران: دستور کشتن معترضان را داده بودند
آیا روحانی واقعاً از زمان سهمیهبندی اطلاع نداشت؟