Wednesday, Dec 4, 2019

صفحه نخست » لیلا واثقی کیست؟ انگیزه فرماندار «قلعه‌ حسن‌خان» از اقرار به آدمکشی

vasiq_120119.jpg- لیلا واثقی پیشتر در مصاحبه‌ای با اسپوتنیک درباره زندگی خود شرح مفصلی به دست داده بود. این شرح نشان می‌دهد که او هم از سوی نظام و هم از سوی شوهرش تا چه اندازه با مانع برای «رشد» روبرو بوده است.

- از بررسی گفته‌های لیلا واثقی فرماندار قلعه حسن‌خان پیداست که او انگیزه‌‌های شخصی در صدور فرمان شلیک داشته است اما مشخص نیست پیامدهای آدمکشی را نیز در نظر گرفته یا اینکه فکر می‌کرده چون برای خدمت به نظام دست به قتل عام می‌زند، پس هیچ مشکلی پیش نمی‌آید؟! آیا او لحظه‌ای فکر نکرد همین نظام که همواره مانع رشد او می‌شده، ممکن است با این اقرار وی را فدای فرماندهان اصلی‌اش کند؟!

کیهان لندن - لیلا واثقی فرماندار شهر «قدس» (قلعه حسن‌خان)، یکشنبه ۱۰ آذرماه، در مصاحبه با روزنامه «ایران» اعتراف کرد در جریان اعتراضات پس از افزایش قیمت بنزین دستور شلیک به معترضان را صادر کرده است.

قتل‌عام مردم به منظور حفظ رژیم‌های سرکوبگر جنایت هولناکی است که بر اساس تجربه‌ی تاریخ، آمران و عاملان آن در امان نخواهند و مسئولیت خون‌های ریخته شده دیر یا زود دامنگیر آنها خواهد شد.

لیلا واثقی در مصاحبه خود می‌گوید «نیروی انتظامی اجازه تیراندازی نداشت» و «من دستور شلیک صادر کردم!»

مشخص نیست اقرار او به صدور دستور این فرمان طراحی زیرکانه‌ی نهادهای امنیتی با هدف سلب مسئولیت قتل عام از سوی فرماندهان نیروی انتظامی است؟ یا در بوق و کرنا کردن عدم همکاری فرماندهان برای حفاظت از فرمانداری و دیگر مراکز حساس حکومتی؟! اما کشتار مردم به هر دلیلی که بوده باشد بدون تردید واثقی به اعتراف خودش یکی از آمران این کشتار بوده است.

حتی اگر معترضان در جریان اعتراضات در قلعه‌ حسن‌خان وارد محوطه فرمانداری هم می‌شدند و آن مرکز که مسئولیتش با لیلا واثقی بود خسارات سنگین می‌دید و حتی به آتش کشیده می‌شد، لیلا واثقی در نهایت به اتهام بی‌عرضگی و عدم کفایت عزل می‌شد. او در آن لحظات بین دوگانه‌ی «عزل شدن» یا «حفظ موقعیت و جایگاه شغلی» حق انتخاب داشت! ولی در نهایت تصمیم گرفت که به عنوان فرماندار دستور شلیک به سوی مردم را صادر کند!

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

کاوه موسوی حقوقدان می‌گوید واثقی با اقرارش «برگ اول کیفرخواست خود را تحویل ملّت ایران داد.» او در مصاحبه‌ای با تلویزیون ایران اینترنشنال توضیح داد که اصل ششم معاهده جهانی حقوق مدنی و سیاسی مربوط به «حق حیات» است و نمی‌توان جان انسان‌ها را به این دلیل که خطر شکستن میز و صندلی فرمانداری وجود دارد، گرفت!

لیلا واثقی متولد سال ۱۳۵۲ اهل ساری و در یک خانواده مذهبی رشد کرده است. او تیرماه سال ۹۸ به بخش فارسی خبرگزاری اسپوتنیک روسیه می‌گوید «اولین سال مدرسه‌ی من در دوران پهلوی بود و امکان رعایت حجاب در مدارس وجود نداشت، ورود من به دوره‌ی ابتدایی یک سال به تاخیر افتاد!»

درواقع خانواده‌ی مذهبی و سنتی وی، فرزند خود را به مدرسه نفرستادند چون دختر هفت ساله امکان چادر گذاشتن نداشت! آنهم در حالی که یک دختر هفت ساله حتا از نظر شرعی هم هنوز به سن تکلیف نرسیده است!

لیلا واثقی کیست؟

آنطور که واثقی در شرح زندگی خود می‌گوید سه بار در سیستم اداری جمهوری اسلامی از زد و بند و فساد اداری لطمه خورده است. او ادعا می‌کند یک‌بار متقاضی استخدام در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور بوده و از بین ۱۰۰ متقاضی دیگر انتخاب شده اما بعد از یک هفته عذر او را خواسته‌‌اند و فرد دیگری را جایگزین کرده‌اند و یک‌بار دیگر در سازمان مدیریت برنامه‌ریزی مازنداران قرار بر ترفیع او به معاونت سازمان بوده که به دلیل «حسادت و لابی‌های کاری» این موضوع لغو شد. او در بخش دیگری از مصاحبه می‌گوید تلاش کرده به تهران منتقل شود و در وزارت کشور مشغول به کار شود اما نتوانسته است.

واثقی در زندگی خود علاوه بر سیستم حکومتی با مانع بزرگ دیگری نیز روبرو بوده و آن همسرش است که به خاطر او بارها مجبور شده تصمیماتش را تغییر دهد. او می‌گوید: «به دلیل علاقه‌ی همسرم به اینکه هر دوی ما در یک رشته تحصیل نکنیم وارد رشته‌ی اقتصاد شدم [در حالیکه به فیزیک علاقه داشته و از دانشگاه مشهد پذیرش گرفته]... در مقطع دکتری از کشور هند پذیرش گرفتم اما همسرم به دلیل مسافت دور موافقت نکرد... من برای هیئت علمی شدن گام برداشتم اما به دلیل نارضایتی همسرم به سازمان برنامه بازگشتم.»

وقتی همه اینها کنار هم قرار می‌گیرد نشان می‌دهد که او هم از سوی نظام و هم از سوی شوهرش تا چه اندازه با مانع برای «رشد» روبرو بوده. اینهمه شاید دلیل صدو فرمان شلیک را بیشتر قابل فهم کند: با اینهمه موانع که سرانجام به «مقام فرمانداری قلعه حسن‌خان» رسیده است، برای حفظ سمت و جایگاه خود ترجیح می‌دهد فرمان شلیک به سوی مردم صادر کند!

فرماندار ۴۶ ساله‌ی «شهر قدس» در دوران جوانی کتاب‌هایی در مورد فیزیک و موشک می‌خوانده است. وی در مصاحبه با اسپوتنیک شرحی از موقعیت خود در مقایسه با دیگر زنان جهان می‌دهد و می‌‌گوید «امروزه در جهان وزیر جنگ انگلستان و یا وزیر دفاع آلمان یک خانم است.»

لیلا واثقی که ظاهرا سه مدرک دکترا دارد و به اسپوتنیک گفته بود «هدف، مهمترین بخش تلاش در زندگی است؛ وقتی هدف برای شما مهم باشد هیچ مانعی را سر راهتان به اندازه‌ی هدفتان بزرگ نمی‌بینید!» حتی زندگی مردم دست خالی که به فرمانداری او حمله کرده بودند؟!

خانم فرماندار در دهه ارتقاء

واثقی در بخش دیگری از مصاحبه با اسپوتنیک می‌گوید «در ذهن خودم ۳۰ سال خدمتم را به سه بخش تقسیم کرده بودم؛ دهه‌ی اول فراگیری، دهه‌ی دوم ارتقاء و دهه‎ی سوم انتقال تجربیات!» او اکنون در دهه دوم خدمت خود به نظام جمهوری اسلامی است و بر اساس گفته‌هایش، مرحله «فراگیری» در این نظام را پشت سر گذاشته و به مرحله «ارتقاء» رسیده است!

آمار کشتار اعتراضات آبان ۹۸ چنان بالاست که دو هفته پس از سرکوب خونین، هنوز مقامات جمهوری اسلامی جرأت اعلام رقم رسمی و شمار دقیق کشته‌شدگان را ندارند. جنایت چنان هولناک است که حتی فرماندهان ارشد نظامی مجبور شده‌اند با وجود ده‌ها ویدئو از شلیک مستقیم ماموران نیروی انتظامی و سپاهی‎ها به مردم، باز هم تیراندازی و کشتار را به گردن عوامل نفوذی و اغتشاشگران بیاندازند تا شاید بتوانند مسئولیت قتل عام را از دوش خود بردارند. به همین دلیل، واقعا چه انگیزه‌‌ای باعث شده لیلا واثقی چنین آشکار اقرار کند که فرمان تیراندازی به سوی مردم داده است؟!

اقرار به جنایت و رسوایی دروغگویان

مجتبی ذوالنوری رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس می‌گوید «اغتشاشگران آموزش دیده و حرفه‌ای بودند» اما لیلا واثقی می‌گوید وقتی معترضان در را شکستند و وارد شدند، لباسشان را باز کردند و به نیروی انتظامی گفتند بزن! [شلیک کن] و نیروی انتظامی نزد! و این لیلا واثقی بود که فرمان شلیک داد! اما اگر معترضان افراد آموزش دیده بودند چرا بدون اسلحه در مقابل ماموران سینه سپر کردند؟ اظهارات واثقی در وهله‌ی نخست نقض همه‌ی ادعاهایی است که می‌گویند معترضان آموزش دیده بودند و در وهله‌ی دوم گویای اینکه وی دستور داده به افراد غیرمسلح شلیک کنند!

لیلا واثقی که حکم فرمانداری‌اش برای «شهر قدس» در خرداد ۱۳۹۸ از سوی رحمانی فضلی وزیر کشور صادر شد می‌گوید ماموران نیروی انتظامی حق تیراندازی نداشتند اما چه انگیزه‌ای سبب شد در شرایطی که فرماندهان انتظامی به زیردستان اجازه تیراندازی نداده‌اند او که تجربه نظامی ندارد چنین دستور هولناکی صادر کند؟!

روانشناسان معتقدند در شماری از افراد میل به کسب قدرت و اعتبار چنان افزایش پیدا می‌کند که به یک اختلال روانی منجر می‌‌شود. گاهی نیز احساس شدید ترس از دست دادن موقعیت سبب ایجاد برخی اختلالات روانی می‎‎شود و شرایط و محرک‌‌های پیرامونی فرد را دچار آشفتگی یا پاشیدگی فکری می‌کند که منجر به تصمیماتی توأم با خشونت می‌شود. به گفته‌ی کارشناسان، بین رفتار و تصمیمات فردی با امیال و انگیزه‎های درونی و شرایط روانی رابطه مستقیم برقرار است.

دکتر رابرت هیر روانشناس جنایی که تحقیقات گسترده‌ای در زمینه‌ «جامعه‌ستیزی» دارد به یک نوع اختلال شخصیتی به نام «جامعه دردمندی» اشاره می‌‌کند. در این نوع اختلال فرد به سبب مشکلات هیجانی و تعارض‌‌های درونی به اعمال ضداجتماعی و خشونت‌آمیز دست می‌زند.

حفظ قدرت حتی به قیمت جنایت و کشتار مردم برای جمهوری اسلامی یک فرمول غیرقابل تغییر است؛ از بسته شدن نطفه‌اش چنین بوده و تا هست چنین خواهد بود. حسن رحیم‌پور ازغدی از اعضای شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی خطاب به آنهایی که جمهوری اسلامی را نمی‌‌خواهند و قصد دارند انقلاب کنند به صراحت می‌گوید: ما برای این نظام کشته دادیم! شما هم کشته بدهید!

تفکرات امثال رحیم‌پور ازغدی در بین نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج ترویج می‌شود. آنها وی را از ایدئولوژیست‌‌های انقلابی می‌دانند و مریدان خودش را دارد. اثر ترویج چنین طرز فکری که به جنایت و آدمکشی تشویق می‌کند، به امری بدیهی تبدیل می‌شود که حامیان نظام آن را حتا به یک ارزش اصیل و مقدس تبدیل کرده‌اند.

علیرضا زکریایی از فعالان فرهنگی و رسانه‌‌ای وفادار به نظام در یک ویدئو خطاب به مخالفان جمهوری اسلامی می‌گوید: «برای تغییر نظام باید خون بدهید! زندان بیفتد! چک بخورید! شکنجه شوید! تکه تکه شوید! خانواده‌ها داغدار شوند و عزیزانشان را از دست بدهند...» چنین تفکری بسی بیش از بررسی‌های سیاسی، به تجزیه و تحلیل روانکاوی و روانشناسی جنایی نیاز دارد!

منابع غیررسمی آمار کشته‌ها را بین ۱۸۰ تا ۳۰۰ نفر اعلام کرده‌اند. بیش از ۱۰۰ نفر از کشته‌شدگان مربوط به حومه غربی تهران از جمله قلعه‌حسن خان و ملارد و شهریار است. لیلا واثقی یکی از مسببان این قتل‌ عام به شمار می‌رود. از شرح زندگی‌اش به زبان خودش پیداست که او انگیزه‌‌های شخصی در صدور فرمان شلیک داشته است اما مشخص نیست پیامدهای آدمکشی را نیز در نظر گرفته یا اینکه فکر می‌کرده چون برای خدمت به نظام دست به قتل عام می‌زند، پس هیچ مشکلی پیش نمی‌آید؟! آیا لیلا واثقی لحظه‌ای فکر نکرد همین نظام که همواره مانع رشد او می‌شده ممکن است با این اقرار، وی را فدای فرماندهان اصلی‌اش کند؟!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy