Thursday, Dec 12, 2019

صفحه نخست » دعوت به انتخابات مجلس عقیم شعبده تکراری اصلاح‌طلبان مرید ولی فقیه، بیژن صف‌سری

Bijan_Safsari.jpgبازهم با فرا رسیدن موسم شعبده انتخابات مجلس، گروهی برای داغ کردن تنور انتخابات پیش رو به تکاپو افتاده‌اند و به شیوه مرسومه چهل سال گذشته، وعده و عید‌ها میدهند و ایضا طرح و پیشنهاداتی برای حضور مردم در پای صندوق‌های رای می‌زنند که آدمی متعجب از این همه وقاحت و بی شرمی آنها می‌شود غافل که آنچه بیش از حضور ملت در پای صندوق‌های رای، قابل تعمق است، در نظر داشتن ماهیت و نقش نهادی است که چه با رای مردم و چه بی حضور مردم به دلیل پیروی از قانون اساسی موجود، نهادی منفعل و ناکارآمد است، و این واقعیتی است که امروز نه تنها نظام حاکم بلکه برخی از وکیل الدوله‌های انتصابی هم در نطق‌های آتشین خود در صحن مجلس مجبور به اعتراف آن شده‌اند.

حکایت تاسیس خانه ملت و ایضا انتخابات در این کهنه دیار از آنجا آغاز شد که جمعی از مشروطه خواهان برای رساندن پیامشان به شاه به خانه امیر بهادر خان رفتند، امیر بهادر از آنها می‌پرسد حرفتان چیست؟ می‌گویند مجلس ملی و عدالتخوانه می‌خواهیم، باز می‌پرسد که چه بشود؟ می‌گویند برای اینکه شاه تنها سلطنت کند و مسئول نباشد و این مجلس و دولت باشندکه مسئولیت بر عهده می‌گیرند. امیر بهادر خنده‌ای کرد و گفت این که نشدنیست، چرا که تا امروز سی کرور رعیت بود و یک شاه، که همگی از او اطاعت می‌کردیم اما حالا شما می‌خواهید یک نفر رعیت باشد و سی کرور شاه، نه، ما که از عهده بر نمی‌آئیم.
از آن زمان تا به امروز این حکایت همچنان در این کستره تاریخی ادامه دارد، و در طول این سال‌ها همواره این قصه نشنیده باقی ماندوکسی صدای ساکنان این آب و خاک را که جامعه مدنی را می‌طلبد نشنید، از محمد علی شاه که مجلس را به توب بست تا سید علی خامنه ایی که در هر بزنگاه با ارسال حکم حکومتی مهر سکوت فرمانبری را بر ساکنان خانه ملت تحمیل می‌کند.
آنچه امروز نقل مردم کوچه و بازار و دغدغه‌ی وطن پرستان است، دو زمزمه بیش نیست، اول از تنگنای معاش واز ماجرای آب افتاده به دست شمر می‌گویند دوم نگران از اینده فرزندان سرزمین ابا اجدادی خود که از خاک وآب تا منابع و ئخایرکشور را به تاراج می‌برند و عالمی را به دشمنی بر انگیخته‌اند و در این میان آنچه نه به نظر صاحب منصبان و نه عمله‌ی سیاست و سیاست پیشگان به هیچ هم نمی‌آید همین دغدغه مردم آموخته به رنج است که دولتیان از یک سو با براه انداختن شعبده هایی چون گران کردن بنزین و بگیر و به بند مردم به ستوه آمده از ظلم ولی فقیه و از سویی با فریب و چهره حق به جانب، در پی توجیح به خاک و خون کشیدن صد‌ها تن از جوانان وطن در پی اعتراضات اخیر هستند و یکصدا با " کی بود کی بود من نبودم " گوش فلک را پر کردند طرفه آنکه در این وانفسا در پی برگزاری شعبده انتخابات هم بوده و عوامل سرسپرده‌ای که به ظاهر مخالف و منتقد نظام هم هستند برای فریب مردم جهت حضور در انتخابات راه بن بست رفته را نشانی می‌دهند تا با ترغیب مردم به تکرار اشتباهی دیگر، آب رفته را به جوی باز گردانند غافل از پس سال‌ها برگزاری انتخابات و وعد وعید‌های سر خرمن وکیل الدوله‌ها‌ی مجلس شورای اسلامی، در یکی از روستاهای تنکا بن یا همان شهسوار قدیم، معلم به دانش آموز می‌گوید صفحه ۳۵ را باز کن و بخوان، دانش آموز می‌گوید نمی‌خوانم، معلم دلیل تمرد شاگرد را می‌پرسد، دانش آموز می‌گوید چون توهین است، معلم بطرف نیمکت دانش آموز می‌رود و در همانحال می‌پرسد، چه توهینی؟ و بعد چشمش به صفحه پاره شده می‌افتد و با غضب می‌پرسد، چه کسی کتابت را پاره کرده؟ دانش آموز می‌گوید پدرم، معلم می‌پرسد پدرت جه کاره است؟ دانش آموز با خجالت می‌گوید بی سواد است، اما در ادامه می‌گوید، دیشب داشتم درس چوپان دورغگو را بلند بلند می‌خواندم که پدرم گفت، این توهین است، جد و آباد ما چوپان بودند، ما نه به بزغاله‌ها و بره‌هایمان دورغ گفتیم و نه به دشت و صحرا، اما یک نفر آمد و گفت مرا نماینده خود کنید، برایتان جاده درست می‌کنم، بهداشت می‌آورم و چه و چه، ولی نکرد، حالا سلام مارا هم جواب نمی‌دهد، اسم ما را از کتاب پاکن و اسم نماینده را بگذار.
این حکایت نمونه‌ای کوچک از ناباوری مردم به وکیل الدوله هایی است که تنها برای بهرمند شدن از مزایای نمایندگی (لفت و لیس از کیسه ملت) تن به سرسپردگی زورمندان ظالم داده‌اند تابا یک دوره نمایندگی، تا ابد از دغدغه معاش فارغ باشند و این حقیقتی است که امروز با صد ادله و نشانه درمورد تک تک کسانیکه خانه ملت را غصب کرده‌اند صادق است اما از این پس این قصه به پایان می‌رسد و دیگر نه وعده خوبان اصلاح طلب و نه خشم و غضب ولی فقیه برای حضور مردم در شعبده انتخابات افاقه نمی‌کند و آنچه در سر مردم به ستوه امده از ظلم و فقر وجود دارد سرنگونی ضحاک دین فروش و یارانش هست و بس.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy