شما در دروغ، همیشه از خود جلو میزنید
دروغ شما سرخ نمیشود؛ پلک نمیزند
دروغ شما ناب و بیهمتاست
جهان، تشنهی دروغهای شماست!
*
چماق ایمانتان بالای پُرسشها میچرخد
تا منطق سکوت کند؛ تا حق بترسد
جهان، تشنهی چماقهای شماست!
*
شکنجههای شما روی هر درندهای را سفید میکند
شکنجههای شما حمایت از ددان و دیوان است
جهان، تشنهی شکنجههای شماست
*
شلاقتان به درد میخورد؛ به زخم میخورد
و طرح هر فریادی را قرمز و کبود
بر پوست و استخوان میکشد
شلاقتان هنر میکند
جهان، تشنهی تازیانههای شماست
*
شما زندهها را در تابوتها میخوابانید تا سخن نگویند
و مردهها را از تابوتها بیرون میآورید تا سخن گویند
جهان، تشنهی شاهکارهای شماست
*
تجاوزهاتان دعا و عبادت است
و دستِ آزتان به هرچه رسید، حلال
جهان، تشنهی دعا و حلالهای شماست
*
آه، زرتشتِ نیکی و راستی!
سرودههای مِهرگستراَت را
بر این سرزمین قتل و غارت زده
یکبار دیگر بلند میخوانی؟
*
*