کیهان لندن - مصطفی فحص (شرق الاوسط) - پس از کشته شدن یک آمریکایی و چهار زخمی در نتیجه حمله موشکی به یک پایگاه آمریکایی در کرکوک که توسط شبهنظامیان عراقی وابسته به جمهوری اسلامی ایران که خود را «مقاومت عراق» مینامند، واشنگتن در سیاست دفاع از خود، با دادن پاسخی محکم و بسیار قوی، پیامهای بازدارندهای ارسال کرد تا کسانی را که دچار محاسبات غلط شدهاند، مجبور کند در محاسبات سیاسی و نظامیشان بازنگری کنند.
واشنگتن ظاهرا تا کنون به چارچوبهای قوانین رایج، متعهد بوده و پاسخ آن برای جمهوری اسلامی بسیار دردناک است چرا که بجای یک آمریکایی که کشته شد، بیش از ۵۰ تن از وابستگان سپاه قدس را درجا به قتل رساند و چندین زاغه تسلیحات سنگین و موشکی را نابود کرد.
این ضربات گرچه برای ارتش آمریکا کوچک، محدود و حاشیهای به شمار می رود اما هشدارهایی واضح و روشن برای جمهوری اسلامی به همراه داشت. محتوای پیام این ضربه نظامی دردناک این است که در ازای یک پیمانکار آمریکایی بیش از پنجاه تن کشته و در ازای خراش یا ترک خوردن دیوار یک پایگاه آمریکایی در عراق یا مکانی دیگر، رژیم اسلامی تهران هزاران زاغه و پایگاه و صنایع نظامی را از دست خواهد داد.
آمریکا با این ضربه محکم این پیام را به تهران فرستاد که اگر به نیروهایش حمله شود، به شدت واکنش نشان خواهد داد و با این ضربه نظامی توپ بازی را به میدان جمهوری اسلامی و مزدورانش در عراق فرستاد و آنها را در یک تنگنا قرار داد که اتخاذ هر اقدامی برای آنها شکستی محتوم و جبرانناپذیر به همراه خواهد داشت. اگر پاسخ دهند ضربه محکمتری خواهند و اگر واکنشی انجام ندهند از نظر معنوی و نظامی ضربه محکمی خوردهاند.
ضربه نظامی آمریکا به وابستگان جمهوری اسلامی در عراق، تهران را دچار یک بحران جدی کرده است. این بحران آنها را بین دو گزینه که هر کدام دشوارتر از دیگریست قرار داده: گزینه اول عدم اقدام به واکنش و قبول شکست معنوی در برابر حمله دردناک اخیر آمریکا؛ و گزینه دوم حمله مجدد که مسلما پاسخی محکمتر و فلج کنندهتر از سوی آمریکا در پی خواهد داشت.
اینک هر واکنشی از سوی جمهوری اسلامی خطرات ناشی از یک تقابل نامتقارن نظامی و گسترش دایرهی درگیری از محدوده عراق و سوریه به داخل خاک متهم اصلی، یعنی رژیم تهران را در پی خواهد داشت.
ضربه نظامی محکمی که ایالات متحده به گردانهای حزب الله عراق که از نظر عقیدتی، نظامی و مالی به «سپاه قدس» و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوند خورده است و قتل ابوعلی الخزعلی یکی از نزدیکترین فرماندهان به فرمانده «سپاه قدس»، رژیم ایران را که در شرایط کنونی از جانب اکثریت شیعیان قیام کردهی عراقی طرد شده و کنسولگری آن بارها به آتش کشیده شده در وضعیتی بسیار بغرنج قرار داده است.
مقامات جمهوری اسلامی و سردار پاسدار قاسم سلیمانی که بامداد جمعه ۳ ژانویه به همراه ابومهدی المهندس و ده فرمانده دیگر در یک ضربه هوایی آمریکایی کشته شدند، از ابتدای اکتبر سال ۲۰۱۹ تا کنون با یک شورش اجتماعی و سیاسی در مناطق صد درصد شیعی علیه اقتدار خود در عراق روبرو هستند. اقتداری که به واسطه مزدوران مسلح تهران با قتل و ترور در عراق باقی مانده اکنون با قیام ملی و سراسری عراقیها روبرو شده و مشروعیت این احزاب و شبهنظامیان وابسته از دست رفته و آنها با ترفندهایی چون قتل کنشگران به وسیله تکتیراندازان و ترور و قتل فعالان سیاسی و مدنی عراقی نیز نتوانستهاند از اندک نفوذشان ه باقی مانده دفاع کنند. نه اسلحههای صداخفهکن ترور و نه نارنجکهای گاز اشکآور و نه تکتیراندازهای قاتل کنشگران هیچکدام نتوانست راهی برای جلوگیری از انسداد روند سیاسی مورد علاقه رژیم ایران در عراق پیدا کند.
پس از شکست سیاسی در داخل عراق، مزدوران جمهوری اسلامی با هدایت مستقیم سپاه قدس سعی کردند تا با کشاندن پای آمریکا (از جمله اخیرا با حمله به سفارت ایالات متحده) به درگیری در عراق به گونهای قیام ملی مردم این کشور را در سایه قرار داده و آن را سرکوب کنند اما سطح آگاهی جوانان عراقی و کنار کشیدن خود از درگیری دنبالچههای تهران با آمریکا، نقشه آنان را خنثی کرد. مزدوران سپاه قدس تا قبل از پاسخ اخیر آمریکاییها طی یک سال گذشته یازده بار به اهداف ایالات متحده در عراق هجوم برده یا در نزدیکی آن موشکپرانی کردند این حملات به هدف کم کردن فشار آمریکا بر ایران بود اما نه تنها کاری از پیش نبرد بلکه این حملات هیچ شکافی در دیواره محکم شروط ۱۲گانه آمریکا علیه تهران باز نکرد. اکنون رژیم جمهوری اسلامی در بدترین وضعیت تاریخ ۴۰ ساله خود بسر میبرد.
انزوای سیاسی منطقهای و بینالمللی بیسابقه، از دست دادن مناطق نفوذ ژئوپلیتیک در عراق و لبنان، بینالمللی شدن پرونده بحران سوریه که مراحل تصویب قانون اساسی جدید این کشور که با اشراف سازمان ملل و نظارت روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا در حال انجام گرفتن است باعث شده تا جمهوری اسلامی در همه قمارهای منطقهای خود ببازد و دست خالی برگردد. اما در داخل نیز قیام سراسری ماه نوامبر و قتل عام مردم و اتخاذ تنها راه حلهای امنیتی یعنی قتل عام معترضان، بیشتر از هر چیز ضعف و درماندگی نظام اسلامی را نشان میدهد.
رژیم تهران در حالی که در چنین شرایط بغرنجی بسر میبرد با ارزیابی غلط از خویشتننداری کاخ سفید به دلیل فضای انتخابات و غیره دست به آزمایش خطرناکی زد.
طراحان و سیاستگذاران تهران با این اندیشه که واشنگتن برای حفظ امنیت نیروهای مستقر خود در عراق و اینکه دولت ترامپ از نظر سیاسی در حال آماده کردن خود برای کمپین انتخابات ریاست جمهوری آینده است پس در پاسخ نظامی به هرگونه حمله شبهنظامیان وابسته به رژیم ایران در عراق تردید خواهد کرد، دست به موشکپرانی علیه پایگاههای آمریکایی زدند. مقامات تهران فکر میکردند که با حمله به نیروهای آمریکایی در کرکوک و عدم پاسخگویی واشنگتن به دلایلی که گفته شد، یک شکست معنوی به دولت دونالد ترامپ در آستانه انتخابات تحمیل میکنند و اینگونه بر تصمیمات رأیدهندگان آمریکایی تأثیر منفی میگذارند. رژیم ایران با این خیال که ایالات متحده آمریکا در شرایطی نیست که بتواند به شبهنظامیان وابسته به تهران پاسخ دهد، تلاش کرد تا راه نفوذ و تاثیرگذاری در روند انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا را باز کند و با یک تیر دو هدف بزند تا هم به زیان ترامپ عمل کرده باشد و هم نوعی پیروزی معنوی در قبال شکستهای داخلی و خارجی خود کسب کند. با این ارزیابی غلط بود که طرح حمله به پایگاه آمریکا در کرکوک در تهران کلید خورد.
تا لحظه حمله به پایگاه ۴۵ تیپ حزبالله عراق، رژیم ایران و مزدورانش انتظار نداشتند که واکنش آمریکا چنان سنگین و دردناک باشد. آنها از عدم پاسخگویی آمریکا به حملات قبلی ارزیابی غلطی داشتند. آنچه از ذهن طراحان تهران غایب ماند این است که واشنگتن با تلفات جانی علیه شهروندان آمریکایی آسانتر می تواند افکار عمومی را برای ضربه زدن به دشمنانش با خود همراه کند. اکنون کاخ سفید با طرح شعار دفاع از خویش دلیل محکمی برای پاسخگویی در سطح گسترده یافته و به موازات این مشروعیت دفاعی، آمادگی نظامی برای ضربه زدن به تهران و دستنشاندگان منطقهای رژیم ایران، تحریمهای بیشتری را نیز علیه جمهوری اسلامی اعمال خواهد کرد.
در این میان، در نبرد تسویه حسابهای آمریکایی- ایرانی در عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با عجله خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق شد. سپاه پاسداران در بیانیه خود گفته است: «مردم خردمند عراق و حشدالشعبی قهرمان حق دارند پس از حمله القائم انتقام بگیرند».
به موازات تحریکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه آمریکا علی ربیعی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی نیز در بیانیهای اعلام کرد، ایران هیچ دخالتی یا ارتباطی با حمله به اردوگاه آمریکایی در کرکوک نداشته است! حشمتالله فلاحت پیشه عضو کمیته امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در موضع دیگری برای جلوگیری از تماس یا برخورد مستقیم تهران با واشنگتن و اجتناب از رویارویی علنی در خارج از مرزهای عراق، اعلام کرد که سیاست منطقهای کشورش مبتنی بر هدف قرار دادن نیروهای خارجی در منطقه نیست.
روشن است که تهران در ارزیابی خود درباره پاسخ آمریکا از واقعیتها بسیار دور رفته بود. تهران از هیجان رسمی افراد وابسته به خود در دولت عراق و شعارهای سطحی حفظ حاکمیت ملی و به اصطلاح اخراج نیروهای آمریکایی از عراق فهم نادرستی از اوضاع داخلی این کشور داشته و برای تسویه حسابهای خود با آمریکا اول تلاش کرد تا با قتل کنشگران قیام اکتبر برچسب توطئه خارجی علیه «محور مقاومت»اش به جنبش عراقیها بزند در صورتی که اعتراضات سراسری عراق از هرگونه دخالت خارجی به دور است. حتی مرجعیت عراق خواستار احترام به حاکمیت ملی عراق شد و علنا اعلام کرد با اقدامات غیرقانونی برخی احزاب مخالفت است و اجازه نخواهد داد که عراق به عرصهی تسویه حسابهای منطقهای و بینالمللی تبدیل شود و دیگران در امور داخلی این کشور دخالت کنند.
رژیم تهران توانست در بغداد از خطوط قرمز عبور کند و مزدوران خود را وارد منطقه «سبز» بکند و سفارت آمریکا را محاصره کند. اتفاقا صحنهای ایجاد شد که اشغال سفارت آمریکا در چهل سال پیش در تهران و پیامدهای آن را بار دیگر در ذهنها زنده کرد!
پرسش اینجاست آیا رژیم ایران واقعا تصمیم گرفته که عراق را به صحنه رویارویی با واشنگتن تبدیل کند تا عراق نیز مانند ایران منزوی و محاصره شود یا اینکه محاسبات اشتباه، جمهوری اسلامی را مجبور به پرداخت هزینههای گزاف پاسخگویی محکم آمریکا خواهد کرد؟
*منبع: شرق الاوسط
*نویسنده : مصطفی فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن