عادل عبدالمهدی در جلسۀ پارلمان عراق فاش ساخت که هدف سردار سلیمانی از سفر به بغداد ارائۀ پاسخ ایران به نامهای از سوی عربستان سعودی بوده است.
به گفتۀ عبدالمهدی، سعودیها پیش از آن، از طریق عراق نامهای با مضمون کاهش تشنج بین ریاض و تهران به ایران منتقل کرده بودند و قرار بوده است سردار سلیمانی پاسخ جمهوری اسلامی را به آن نامه در اختیار وی قرار دهد.
اگر سخنان عبدالمهدی دقیق باشد، در واقع درست در هنگامۀ تلاش دولت عراق برای میانجیگری بین ایران و عربستان، قاسم سلیمانی هدف موشک ارتش آمریکا قرار گرفته است.
در حقیقت، عبدالمهدی ترور سلیمانی را اقدامی عمدی در جهت خنثیسازی فعالیتهای میانجیگرانۀ دولت عراق ارزیابی کرده است.
به نظرم بهتر است مقامهای ایرانی در این زمینه روشنگری بیشتری کنند. اگر داستان به همان ترتیبی اتفاق افتاده که عبدالمهدی میگوید؛ ترور سردار سلیمانی اساساً معنا و مفهوم متفاوتی پیدا میکند.
طبعاً از آنچه عبدالمهدی در بارۀ آن سخن گفته، دولت آمریکا بیخبر نبوده است. بنابراین این پرسش قابل طرح است که چرا آنان با طرح روایت متفاوتی از اهداف سفر سردار سلیمانی به بغداد و ترور او، عملاً راه تشنجزدایی در روابط تهران - ریاض را سد کردهاند؟
به واقع، تنها طرفی که در خاورمیانه از ادامۀ تنش بین ایران و عربستان سود میجوید، دولت انتقالیِ راست افراطی بنیامین نتانیاهو در اسرائیل است. نتانیاهو از این تنش هم برای نجات شخص خود از پروندۀ فسادی که در آن گرفتار آمده است سود میجوید و هم از این طریق میخواهد بخشهای حساس کرانۀ باختری را بدون پرداخت هزینۀ سنگینی به اسرائیل ضمیمه کند.
حال پرسش این است که چرا دولت ترامپ با سیاست نتانیاهو در این زمینه همراه شده است؟ آیا باند هوادار نتانیاهو در کاخ سفید بر جهت گیری دولت ترامپ به کلی مسلط شدهاند و یا اینکه دستگاههای امنیتی اسرائیل، ترامپ را اغوا و گمراه کردهاند؟
هر کدام که باشد تحول بسیار خطرناکی است. واقعیت این است که جناح راست اسرائیل منافع خود را با ادامۀ اشغال کرانۀ باختری، اختلاف اندازی بین کشورهای منطقه، کمک به جنگ افروزی و حتی تلاش برای تجزیۀ کشورهای خاورمیانه گره زده است و همه این موارد بدون هشیاری دولتهای منطقه میتواند منجر به فجایعی گستردهتر از وضع موجود برای خاورمیانه شود.
به نظرم دولت ایران میتواند با بهرهگیری از همگرایی خاصی که بین جناحهای مختلف حکومت و برخی از منتقدان میانهرو آن در جریان تشییع جنازۀ پیکر سردار سلیمانی پدیدار شده است، به برخی کنشهای سابق خود در سیاست داخلی پایان دهد و از همین طریق راهی نیز برای تغییر معادلۀ خاورمیانه از راه تشنجزدایی با کشورهای عربی به سمت جلو بگشاید تا نقشههای جناح افراطی حاکم بر اسرائیل و باند حامی آنها در کاخ سفید را خنثی کند.
اگر این فرصت هم مانند فرصتهای پیشین با کوشش محافل بخصوصی به باد رود، وضع خاورمیانه و کشور ما بیش از آنچه که تصور میشود، رو به وخامت خواهد گذاشت.