ایندپتندنت فارسی - رییس جمهور آمریکا با دعوت از نخست وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو به کاخ سفید، در نظر دارد که روز سه شنبه بعد از انتظاری طولانی، از طرح «صلح قرن» یا همان نقشه راه پیشنهادی وی جهت خاتمه به مناقشه فلسطینیان با اسراییل رونمایی کند.
طرح صلحی که از نظر اعراب و فلسطینان از همان ابتدای مطرح شدن، طرد و با ناراضیتی گسترده جهان عرب روبرو گردید چرا که عملکردهای آقای ترامپ در جانبداری یکسویه از اسراییل خشم آنها را برانگیخت.
انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس و اعلام این شهر به عنوان پایتخت اسراییل و پس از آن به رسمیت شناختن منطقه اشغالی جولان به عنوان خاک اسراییل از مواردی بود که به بی اعتمادیها از نیت ترامپ از پروژه «صلح قرن» دامن زد.
مهمتر آنکه، میانجی گری برای توافق بر سر هر پیمانی نیاز به حضور هر دو طرف مناقشه دارد و از آنجایی که محمود عباس، رییس دولت خودگردان فلسطین، دولت ترامپ را برای حل و فصل اختلافات فلسطینیها با اسراییل فاقد صلاحیت میداند، عدم حضور وی هرگونه تصمیم و توافقی را از اعتبار ساقط میکند.
مطالب بیشتر در سایت ایندپتندنت فارسی
از پیش شرط هایی که گفته میشود در این معامله قرن برای فلسطینیان در نظر گرفته شده؛ از خلع سلاح حماس و منطقه غزه تا استقرار دائمی نیروهای اسراییلی در مرزهای اردن (به دلایل امنیتی) و ضمیمه شدن دائمی شهرکهای یهودی نشین که در مناطق اشغالی ساخته شدهاند، به خاک اسراییل و یکجانبه بودن امتیازات داده شده به نفع اسراییل که بگذریم، نگاه کنیم و ببینیم مردم فلسطین اینک چه حال و روزی دارند.
آرمان مردم فلسطین و جنبش آزادی بخش که روزی الهام بخش بسیاری از آزادی خواهان در سراسر جهان بود، امروز به تاریخ پیوسته است. در مقابل شناسه جهانی امروزه از فلسطین، افراط گرایی، خشونت و ترور، فقر و مردم ناامید و محصوری است که نه کسی آنها را به جایی میپذیرد و نه در حصر اسراییل راه به جایی دارند.
عادلانه است اگر بگویم پایان رویای تشکیل دو کشور مستقل و صد تکه شدن فلسطین حاصل سیاستهای تحمیلی ترامپ و یا سودجویی نتانیاهو از وضعیت فعلی نیست.
جنگهای بیهوده چند سال اخیر اسراییل با لبنان و اسراییل با غزه که همگی با هدف تامین منافع سیاسی و منطقهای ایران و تحریک و یا حمایت ایران به راه افتاد، شرایط مردم فلسطین را وخیمتر و پیچیده تر و گروههای افراطی و جهادی را قوی تر کرد.
گفته میشود که یکی از دلایل ترتیب دادن نشست رونمایی از «معامله قرن» در روز سه شنبه، در جهت اهدف تبلیغانی انتخاباتی ترامپ (به دست آوردن حمایت لابی یهودیان آمریکایی)، تحقق وعده انتخاباتی خود و موضوع استیضاح وی همچنین جنجالها در اسراییل برای محاکمه نتانیاهو باشد.
به گمان من این دلایل کافی نیست. مهمترین دلیل برای فراخواندن نتانیاهو به واشنگتن و رونمایی از «معامله قرن» میتواند استفاده از فضای ایجاد شده بر اثر تهدیدات ایران بر علیه اسراییل و کشورهای منطقه باشد. ایران در دو هفته گذشته کشورهای منطقه و اسراییل را با بزرگترین تهدید امنیتی در تاریخ خود مواجه کرد.
حمله موشکی ایران به عراق با هدف حمله به پایگاه نظامیان آمریکایی و تهدید به حمله به کشورهایی که اجازه استفاده از خاکشان برای آسیب زدن به منافع ایران را به ایالات متحده بدهند، (به معنای کشورهای حوزه خلیج فارس) منطقه را در شرایط دشوار و اضطراری قرار داد.
برای کشورهای منطقه هیچ چیز به اندازه امنیت دارای ارزش و اهمیت نیست اما ترامپ نیز بارها از اهمیت امنیت اسراییل سخن به میان آورده است. آرمان مردم فلسطین و خاک این کشور که خاک یک کشور عربی محسوب میشود، آرمانی است مقدس اما زمانی که تهدید جدی ایران مطرح میشود، آمریکا شاید بتواند به زیرکی معاملهای را برای همراهی سایر کشورها برای جلو بردن سیاست منطقهای خود از پیش برد و حادثه هفته گذشته راه را برای طرح معامله قرن وی فراهم کرده است.
کارگاه اقتصادی برای رفاه مردم فلسطین که مرداد ماه گذشته در منامه برگزار شد، با سردی کشورهای عربی مواجه گردید. برآورد ایالات متحده این بود که کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس به سرمایه گذاری در غزه و کرانه باختری رود اردن تشویق شوند. طرح اقتصادی کوشنر برای فراهم کردن ۵۰ میلیارد دلار در بحرین به نتیجه مطلوب نرسید. هیاتهای بلند پایه از کشورهای عربی در این کارگاه شرکت نکردند و از اسراییل نیز مقام رسمی به بحرین نیامد و موضع محمود عباس نیز همچنان تحریم هر نشستی با ابتکار ترامپ بوده و هست.
کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس بیش از آنکه تن به قبول مشارکت در برنامههای اقتصادی بدهند میخواستند بدانند، پشت توافقات سیاسی طرح معامله قرن ترامپ چه چیز قرار دارد.
ناخرسند از موضع ترامپ درباره بیت المقدس و الحاق یکجانبه جولان به اسراییل، از مواردی است که کشورهای عربی حاضر به پذیرش آن نیستند. اما از سوی دیگر تهدیدات جدی که از طرف ایران منافع آنها را نشانه گرفته و نگرانی از امنیت ملی خود و اقتصاد رو به رشدی که دارند، آنها را در شرایطی قرار میدهد که شاید مجبور شوند تن به فشارهای ترامپ برای مشارکت در طرح قرن صلح و دادن امتیازاتی شوند.
شاید رویای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی برای همیشه مخدوش و شهرک سازیها و تکه تکه شدن خاک این کشور دیگر امکان وجود کشوری به نام فلسطین را غیر ممکن کند، اما پایان این رویا به معنای پایان تنشها و امنیت اسراییل نخواهد بود. چنین اقدامی منطقه را با بحران و چالشهای بیشتری روبرو میکند که اسراییل ستیزی را دامن زده و باعث رشد گروههای افراطی بیشتری در مناطق فلسطینی نشین خواهد شد.
توافقی به نتیجه میرسد که مردم فلسطین و نمایندگان آنها بخشی از این تصمیم گیری باشند و برای رسیدن به این هدف ابتدا بایستی بین حماس و فتح آشتی و گفتگو انجام گیرد.
و صلحی پایدار است که بتواند کشورهای عربی را که در این مناقشه صاحب نظر و دارای رای و نفوذ میباشند، در این گفتگوها همراه کرده که با تایید و موافقت آنها صلح واقعی و دایمی با اسراییل انجام گیرد. و آنها بارها گفتهاند که طرح صلح ملک عبدالله فقید را بهترین راه حل و نقشه راه پیشنهادی برای صلح و به رسمیت شناختن اسراییل میدانند. بیرون از این چارچوب، حضور آنها در چنین نشست هایی و همراهی آنها با آمریکا نه از سر تایید بلکه به دلیل تهدیدهایی است که از جانب ایران آنها را ناچار کرده است.
تغییر رویکرد تهران در قبال همسایگان عرب، میتوانست عاملی کلیدی در ناکام ماندن طرح قرن ترامپ باشد که در کمال تاسف، ایران عامل اصلی به نتیجه رسیدن آن بنظر میرسد.