Monday, Feb 3, 2020

صفحه نخست » کوخ‌نشینانی که انقلاب اسلامی کاخ‌دوستشان کرد

kakh2_020320.jpgحسین پورنجات - بی بی سی

در فروردین ۱۳۶۰ و زمانی که رهبران انقلاب، نشسته روی زمین، مشغول گرداندن کشور بودند -که خودش تلفیقی بود از زیبایی‌شناسی حوزه علمیه‌ و ترس از این که صندلی ممکن است طاغوتی قلمداد شود- آیت‌الله روح‌الله خمینی در یکی از سخنرانی‌هایش اعلام کرد که یک موی کوخ‌نشینان را به همۀ کاخ‌نشینان ترجیح می‌دهد. با وجود این موضع‌گیری روشن و البته قابل‌پیش‌بینی، این گفتۀ رهبر انقلاب تکلیف نظام ایدئولوژیک را با مسئلۀ کاخ‌نشینی و کاخ‌ها چندان روشن نکرد.

آخرین باری که کشمکش بین کوخ‌نشینی و کاخ‌نشینی به صدر خبرها بازگشت، هفته پیش بود که پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، ادعا کرد اکبر هاشمی رفسنجانی دو دهه در کاخ مرمر - که تازه به عنوان موزه درهایش روی مردم باز شده - اقامت داشته است. محسن هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی این را تکذیب کرد و فهرستی هم از کاخ‌های تهران و ساکنان آن از زمان انقلاب ارائه داد؛ معلوماتی که اگر به خاطر این دعوای عمومی نبود، شهروندان عادی هرگز از آن باخبر نمی‌شدند.

ایران تنها کشور جهان نیست که بناهای نیمه‌خصوصی‌اش بعد از زیروروشدن ساختار سیاسی کشور هم‌چنان به عنوان بناهای نیمه‌خصوصی یا عمومی استفاده می‌شوند اما از نظر احساس گناه در استفاده از این بناها، ایران شاید نمونه نادری باشد.

با پیروزی انقلاب، تمام دارایی‌های خاندان پهلوی و وابستگان آن‌ها، به اضافه املاک و دارایی‌های تعداد بی‌شماری از شهروندان که تصور می‌شد منبع درآمد و ثروت‌اندوزی‌شان به خاطر نزدیکی‌شان به رژیم بوده در شور انقلابی توقیف شد. از آن‌جا که بیش‌تر این املاک و بناها امکانات گسترده و فضایی وسیعی برای نیازهای مدیریتی/اجتماعی تازه داشتند، تقریباً بیشترشان بسرعت تغییر کاربری موقت دادند تا به نیازهای تازه پاسخ بدهند.

کشورهای دیگری هم در قرن بیستم این مسیر را طی کرده بودند. کاخ الکساندر در روسیه بعد از سقوط تزار نیکلای دوم در انقلاب ۱۹۱۷ ابتدا موزه شد، کمی بعد ساختمان وزارت کشور و بعد پرورشگاه کودکان یتیم. در جنگ جهانی دوم همان کاخ به دست نازی‌ها افتاد و بعد از جنگ شد خانه ادبیات. نیروی دریایی شوروی در دهه ۱۹۵۰ میلادی کنترل ساختمان را به دست گرفت و بالاخره در پایان دهه اول قرن بیستم بود که این بنا به اولین کاربری‌اش بعد از روی کار آمدن بلشویک‌ها، یعنی موزۀ ملی، برگردانده شد.

حتی در کشورهایی که پادشاهی مشروطه و غیرمشروطه هنوز پابرجاست، بخشی از کاخ‌های سلطنتی به روی بازدیدکنندگان باز است که مشهورترین نمونه‌اش شاید کاخ باکینگهام در لندن و کاخ سلطنتی در مادرید باشد. در کشورهایی مثل کوبا رابطه حکومت تازه و کاخ‌ها از همان ابتدا روشن بوده و مثلاً کاخ ریاست جمهوری کوبا بعد از پیروی انقلاب به موزه انقلاب تبدیل شد و تا همین امروز کاربری‌اش همان است.

این دودلی در برخورد با کاخ‌های ایران - این که به صاحبان اصلی‌شان یعنی مردم بازگردانده شود یا هم‌چنان به شکلی دولتی/نیمه‌خصوصی از آن استفاده شود - موید نوعی تردید اخلاقی است. این فضاها برای دهه‌ها خانه‌های فساد و سمبل‌های انحطاط رژیم قلمداد می‌شدند هر چند که امروز از نظر وسعت و جزییات معماری، خانه‌ها و بناهای خصوصی به مراتب پرزرق و برق‌تری در دوران کاپیتالیسم جمهوری اسلامی قد علم کرده‌اند.

001.jpgیکی از شماره‌های سال ۱۹۶۶ مجلۀ "لایف" در گزارشی از سخنرانی شاه در این کاخ برای تبلیغ انقلاب سفیدش، گفته‌های او را شبیه به حرف‌های کارل مارکس دانست که داشت از زبان شاهی ایرانی درمی‌آمد. اما این مارکسیست‌های واقعی بودند که هفده سال پیش‌ از گزارش "لایف" در همین کاخ به جان شاه سوء‌قصدی ناکام کردند
***

کاخ‌ مرمر از زمان فرمانفرما تا ترور محمدرضا پهلوی

در مقایسه‌ای جهانی، قصرهای دوره پهلوی ساختمان‌هایی متواضعند و ابعاد انسانی دارند. از همه مهم‌تر در طراحی‌شان سلیقه به کار رفته و حاصل کار بعضی از بهترین معماران قرن بیستم ایرانند.

زندگی یک ساختمان از زندگی ساکنانش جداست و فارغ از این که سفارش دهنده بنا کیست، خود بنا می‌تواند نشان هنر یا بی‌هنری باشد. از این نظر کاخ مرمر نمونه‌ای درخشان است که ساختش در سال ۱۳۱۶ به پایان رسید.

کاخ مرمر یکی از چند کاخی بود که در زمان رضاشاه پهلوی بنا شد، بیشترشان در واقع عمارت‌هایی فاخرند تا کاخ در مفهوم آشنای آن در هنر معماری. کاخ مرمر برای دیدار با مهمانان رسمی و ملاقات‌های حکومتی بود و به شکلی درخشان و ساده از معماری کلاسیک ایرانی الهام گرفته بود. هدفش این بود که به مهمان سرنخی دربارۀ قابلیت‌ها و زیبایی‌هایی معماری ایرانی بدهد، معماری که با نماهای باوقار اما بی‌تکلفش زیباییِ فضاهای درون را پنهان می‌کند. طراحی گنبد از معماری اصفهان می‌آید و فضاهای داخلی مهر معماری اواخر قاجار را داشتند.

یکی از نشانه‌های اهمیت معماری برای پهلوی‌ها حضور تقریباً ثابت بناهای برجسته به عنوان نقش روی اسکناس‌های کشور بوده است. همین کاخ مرمر پشت اسکناس صد ریالی نشست و بناهای گذشته و امروز روی اسکناس‌های دیگر. حتی در دورۀ جمهوری اسلامی هم بناهای شاخص دورۀ پهلوی، مانند ساختمان مجلس، هم‌چنان روی اسکناس‌های حضور داشتند.

دربارۀ معمار این بنا ابهامات زیادی وجود دارد. بیشتر منابع معمولات ضد و نقیض می‌دهند یا اشتباهات قبلی را کپی می‌کنند. آن‌چه مسلم است، زمین این بنا متعلق به خانوادۀ فرمانفرما بوده. رضا شاه آن را گرفته، بنایی که آن جا استوار بوده را کلنگ زده و طرح مطلوب خودش که احتمالاً ایده‌ای خیلی کلی و بی‌جزییات بوده را برای ساخت بنایی تازه داده است. از این نظر معمار بنا خود رضاشاه است. اما معماری هنر جزییات است نه کلیات.

این که خود بنا و جزییاتش را چه کسی کار کرده، هنوز جواب روشنی ندارد. مثلاً در کتاب "تاریخ هنر ایران" (حبیب‌الله آیت‌اللهی) استاد جعفرخان کاشانی معمار کاخ مرمر دانسته شده و در همان صفحه‌ای که این را گفته، چند خط پایین‌تر تکرار کرده که معمار آن استاد حیدرخان بوده که آن را بر اساس طرح‌های کاشانی و یک معمار ارمنی به نام لئون یا لوون تادوسیان به نتیجه رسانده است.

در منابع فرانسوی و روسی اسم یک معمار فرانسوی به نام ژوزف لئون آورده شده که در بعضی منابع ایرانی از او به عنوان مهندس سازه یاد کرده‌اند. شکی نیست کاخ مرمر کار معماری فرانسوی نیست؛ اگر او می‌توانست چنین چیزی طراحی کند در همان فرانسه می‌ساختش.

منبع دیگری (مجله ایرانشهر) تادوسیان را فقط مهندس محاسب بنا خوانده که به گفته حسین لرزاده (کاشیکار)، نقشه بنا ایده خود رضاشاه بود، و معمارانی که برای ساخت کار استخدام شدند یک به یک اخراج شدند و دست آخر این تادوسیان بود که کار ساخت بنا را تمام کرد. قدر مسلم در مقاطی احتمالاً این معماران و استادان دستی در ساخت کاخ مرمر داشته‌اند:

002.jpg
جمهوری اسلامی با شعار "نه شرقی، نه غربی" به روی کارآمد، اما در عمل نشان داد شیفتۀ هردو است: هم فشار حداکثری برای محدود کردن جامعه و پنهان‌کاری به شکل نظام‌های شرقی را دوست دارد هم رفاه و تجمل‌گرایی غربی را
***

کاشیکاری گنبد: حسین لرزاده

تزیینات: محمدکاظم صنیع‌ خاتم، حسین طاهرزاده بهزاد، استاد حیدرخان

مقرنس‌کاری گنبد: محمد قمی

طرح: جعفرخان کاشانی (این که چقدر از طرح‌های او اجرا شده را نمی دانیم)

معمار مجری: لوون تادوسیان

همین که این‌قدر اندک دربارۀ گذشته و امروز این بنا می‌دانیم خود مؤید نوعی از در تاریکی نگاه داشتن خواسته یا ناخواسته است. نه چیز زیادی از اساتیدی که آن را ساخته‌اند می‌دانیم نه از این که در چهل سال گذشته شاهد چه ساکنان و وقایعی بوده است.

مکعب محکم و متین کاخ مرمر از همان ابتدا جای تناقض‌ها و سوال‌های بی‌پاسخ بوده. یکی از شماره‌های سال ۱۹۶۶ مجلۀ "لایف" در گزارشی از سخنرانی شاه در این کاخ برای تبلیغ انقلاب سفید، گفته‌های او را شبیه به حرف‌های کارل مارکس دانست که داشت از زبان شاهی ایرانی درمی‌آمد. اما این مارکسیست‌های واقعی بودند که هفده سال پیش‌ از گزارش "لایف" در همین کاخ به جان شاه سوء‌قصدی ناکام کردند.

به همان اندازه که بین گفته‌های انقلابی شاه و نوع اداره ایران تفاوت وجود داشت، بین شعارهای انقلابی سران جمهوری اسلامی و شیفتگی پنهان‌شان به این بناهای سمبل قدرت گذشته نیز تفاوت و تناقض وجود دارد. با این که جمهوری اسلامی با شعار "نه شرقی، نه غربی" به روی کارآمد، اما در عمل نشان داد شیفتۀ هردو است: هم فشار حداکثری برای محدود کردن جامعه و پنهان‌کاری به شکل نظام‌های شرقی را دوست دارد هم رفاه و تجمل‌گرایی غربی را.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy