Wednesday, Feb 5, 2020

صفحه نخست » ابتکار عجیب یک بیمارستان در تبریز

اختصاص اتاق سوگواری برای همراهان کودکان بیمار / یک روانشناس: ناامیدی را بیشتر از این در جامعه تزریق نکنیم

در چند روز اخیر انتشار تصویری ازاختصاص یک اتاق خالی برای سوگواری همراهان کودکان بیمار بخصوص کودکان صعب العلاج در بیمارستان کودکان تبریز واکنش های بسیاری را در پی داشت، به طوری که برخی از شهروندان تبریزی در فضای مجازی به شدت به این موضوع انتقاد کردند.

11474.jpgبه گزارش خبرنگار ایلنا، اینها در حالی است که در صفحه ۲۲۲ از راهنمای استانداردهای اعتباربخشی ملی بیمارستان های ایران تعبیه مکانی مسقف برای سوگواری همراهان بیمار آمده است و این موضوع جزو معیارهای امتیازدهی برای مراکز درمانی عنوان شده و حتی برای این مکان تجهیزات رفاهی و ویژه ای هم در نظر گرفته شده است.

اما محل مورد نظر در بیمارستان کودکان تبریز اتاقی خالی و بی‌روح با نیمکتی فلزی است که نه تنها نشانی از آرامش در آن دیده نمی شود که روح هر انسان بی‌دغدغه‌ای را می‌آزارد بدون آنکه از کمترین تجهیزات اولیه مانند نور و نقاشی مناسب و ... برخوردار باشد. جدا از همه اینها این اتاق از مشاران روانکاو و سوگ درمانی بی بهره است.

فقط اتاق سوگواری کم داشتیم

تابلوی کاغذی کوچکی بر دیوار به نام اتاق سوگواری نامگذاری شده است . این اقدام بیمارستان کودکان تبریز که اغلب کودکان صعب العلاج شمال‌غرب کشور در آنجا بستری می‌شوند و در مسیر درمان نیاز به روحیه بالا و امید دارند، بهت و نگرانی مردم را به دنبال دارد.

یکی از مادران کودکی که به بیماری سرطان مبتلا است به ایلنا گفت: عوض آنکه به ما رو حیه بدهند اتاق عزاداری درست کرد‌ه‌اند. در حالی‌که خانواده‌های کودکان بستری در بیمارستان کودکان با انبوه مشکلاتی مانند کمبود دارو، هزینه های بالای درمان و ... روبرو هستند، آیا تنها نیاز ما اتاقی برای سوگواری همراهان بیمار بعد از فوت بود؟ فقط همین را کم داشتیم.

علوی، یک کارشناس حوزه درمان نیز معتقد است: اختصاص اتاق سوگواری در سیستم بهداشت و درمان کج‌دار و مریز ما با وجود تحریم‌ها و مشکلات دارویی و تجهیزات درمانی پدیده تاز‌ه‌ای است که نه تنها ضرورتی نداشت بلکه با تزریق فضای غم‌آلود و حزن‌انگیز بیشتر در بیمارستان‌های ما آن هم در بیمارستانی که تخصصی کودکان است تنها پیامی که دارد آماده کردن بستگان بیمار برای برای مرگ و نیستی است

وی افزود : در حالی که در تمام دنیا اتاق‌های بازی و شور و نشاط در بیمارستان‌ها وجود دارد در اینجا اتاق یاس و ناامیدی راه اندازی می شود.

کودکان ما فضای شاد می‌خواهند نه غم آلود

ژیلا شاکری، روانشناس با اظهار تعجب از ابداع چنین استانداردی، با بیان اینکه این اقدام تاثیری فوق‌العاده منفی و مخرب خواهد داشت می‌گوید: متاسفانه با احداث چنین مکان‌هایی که منشا غم دارند تنها کوچک‌ترین روزنه امید خانواده ها را نیز به غم واندوه بدل می سازد.

وی تاکید می‌کند: تلقین بیشترین تاثیر را در موفقیت درمان دارد و بر این اساس می‌توانیم تاثیر داروها را چند برابر کنیم، بخصوص در مورد کودکان سرطانی که باید خانواده‌ها نیز با روحیه بالایی همراهی کنند.

دکتر محمد برزگر، فوق تخصص بیماریهای اعصاب و روان کودکان، با بیان اینکه این اقدام را حرکتی بی‌معنی می‌بینم، اظهار می دارد: بخصوص در محیطی که به درمان بیماری‌های کودکان اختصاص دارد، درست نیست.

به گفته وی، کودک معنی سوگواری را نمی‌داند، در محیط‌های درمانی کودکان نیاز به فضای شاد داریم و اجرای چنین طرح‌هایی اندک فضای شادی بخش را هم نابود می‌کند.

ژیلا شاکری، روانشناس در پاسخ به توجیه مسئولان درمانی برای تعبیه مکانی جهت سوگواری خانوارهای داغدیده معتقد است: عزاداری خانواده‌ها باید به هر شکلی خارج از محیط بیمارستان باشد و تا آخرین لحظه امید را از آنها سلب نکنیم.

این روانشناس با تاکید بر اهمیت تخلیه ناراحتی و غم همراهان و نزدیکان بیماران می‌گوید: می‌توان برای بغض و ناراحتی همراهان بیمار از روش‌های موثر و مثبتی چون مشاوره روانشناسی استفاده کرد نه اینکه با ایجاد فضاهای حزن‌انگیز، برای خانواده یک بیمار فوت شده امید به زندگی را بازماندگانش و بقیه بیماران گرفت.

وی یادآور می‌شود: با شنیدن ماجرای این اتاق اولین تصویری که در ذهنم شکل بست ماجرای دکتر ویکتور فرانکل، پزشکی بود که در زندان‌های آشویتس کار کرده و بعدها روان‌درمانگر شد، خود و همسرش در زندان‌های آشویتس زندانی بودند. وی که در کنار کوره‌های آدم‌سوزی آلمان نازی، هر روز شاهد انتخاب افرادی برای اعدام در کوره‌ها بود می‌نویسد : « هر روز سربازان نازی چند نفر را از میان زندانیان بیمار، وحشت‌زده، رنجور و ضعیف انتخاب می‌کردند و به کوره‌های آدم سوزی می‌بردند، برخی از زندانیان که روحیه ضعیف‌تری داشتند و از مرگ می‌ترسیدند، همواره با ترس مرگ هر روز بیمارتر می‌شدند و اتفاقا سربازان نیز دقیقا به سراغ همین افراد می‌آمدند، با خود فکر می‌کردم من هرگز روحیه‌ام را از دست نخواهم داد و اگر قرار بر سوختن باشد آخرین نفری خواهم بود که از اینجا منتقل می‌شوم. وی تا جایی امیدش را حفظ کرد که بالاخره با پایان جنگ از زندان آزاد شد.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy