Monday, Mar 2, 2020

صفحه نخست » چرا جمهوری اسلامی ساقط نمی شود؟ جمشید خوشبين

پarticle5.jpgاسخ روشن است. چون خودش ساقط نمی شود. می باید آن را بر زمین کوبید. هیچ حکومتی ساقط شدنی نیست بلکه ساقط کردنی است. و اگر ما در این چهل سال توانسته بودیم حزب منسجمی بسازیم، آن را در مقام نسخه ی مقابل این حکومت به انتخاب مردم می گذاشتیم. اما دریغ که چیزی نداریم.

در زمانه ای که این حکومتِ فاسد، دزد، متجاوز، دروغگو، بی کفایت، ظالم و خائن در روز روشن شهروندانش را می کشد، به زندان می افکند؛ در زندان شکنجه می کند؛ متهمانی را که در زندان سالها بسر برده اند، سپس برای آنان پرونده های تازه می گشاید، بدون هیچ بازخواست و عقوبتی، ما تنها به نظاره ایستاده ایم. بچه های ما را می کشند و ما تماشا می کنیم.

نیروهای مخالف و به قول خودشان مبارز هنوز نتواسته اند حزب رقیبی بسازند و به مردم معرفی کنند. بگذارید دقیقتر بنویسم. خود من هم در این گناهِ تاریخی سهیم هستم. من فقط شما را مُتهَم نمی کنم. ما متهَمیم.

تنها در این چند ماه گذشته نگاه کنید این حکومت چه کرده؟ از خیزش سه صد درصدی و یکشبه ی قیمتِ سوخت بگیرید و کشتار سرتاسری مردمِ معترض و ترسیده و به ستوه آمده در آبان ماه، تا زدن هواپیمای مسافربری و کشتن همه ی سرنشینانش و پاسخ ندادن به مردمِ داغدار؛ و اینک شیوع مرگبارِ ویروس کورونا که ناشی از ندانم کاری و سوءِ مدیریتِ این حکومتِ جاهلان است، در کنار انبوه خبرهای بد و ناگواری که چهل سال است می شنویم. از بی کفایتی در اداره ی اقتصادِ کشور (که بیشتر به یک کار عمدی می ماند تا ندانم کاری، زیرا آدم هر اندازه احمق و بی سواد باشد، پس از چهل سال می بایست الفبای اقتصاد را آموخته باشد)، تا کشیدن کشور به کام یک جنگ بنیاد برافکن با امریکا، آن هم به خاطر مرگ یکی از مزدورانش. بهشتی در روزهای اول انقلاب تبلیغ می کرد که اینان برای خدمت آمده اند. ببینید که ما چگونه از این خدمتگذارانِ فرضی به ولایت فقیهِ قطعی رسیدیم. این که چگونه فرضِ اول منجر به قضیه ی اول شد را فقط آخوند می تواند توضیح بدهد. از آن دسته توضیحاتی که می گویند بنای حرم معصومه ضد ویروس کوروناست و نقره ی حرم ویروس کُش است.

ما اگر حزب ساخته بودیم و تبلیغات کافی کرده بودیم، اینک می توانستیم فراخوان ملی بدهیم و مردمِ به ستوه آمده را و همه ی کارکنانِ کشوری و لشکری را به رویگردانی از این حکومت، و به شورش و تَرکِ کار و خدمت به این رژیمِ سرتاپا نحس فرا بخوانیم. اما نمی توانیم، چون حزب نداریم. دولتِ در تبعید نداریم. مردم حق انتخاب ندارند.

ما همه منتظریم نیروهای بیگانه این زحمت را برای ما بکشند. آنان نیز به ما نگاه می کنند و نتیجه می گیرند که اگر با این رژیم معامله کنند بهتر است؛ زیرا ارزانتر است.

اما این حکومت ریزش بسیار کرده و دیگر نیروی انقلابی ندارد. آنان که انقلابی بودند مرده اند. شهیدند. هر چه مانده، همه مزدورند. همه کاسبند. همشان تظاهر به قالیبافی می کنند ولی همگی قالی دُزدند. این دون مایگانِ کاسب تا زمانی پرچم جمهوری اسلامی را بلند می کنند که احساس امنیت و منافع کنند. اگر این دو حس را از آنان بگیریم، دیگر کسی جرأت نخواهد کرد این عَلَم و کوتَل اسلامی را بلند کند.

بدانید، همیشه در اطراف دیکتاتورها یک مشت دون مایه های فرصت طلب و پست می ایستند؛ اما وقتی امنیتشان از میان برود، و منافعشان به خطر بیافتد، آنان هرگز جانشان را فدای دیکتاتور نخواهند کرد. دور او را خالی خواهند کرد. و در پایان، علی خواهد ماند و حوضش.

کُردان می گویند "هیچ دوستی ندارند، مگر کوهستان." من این شعار را از آنان وام می گیرم: "ما هیچکس نداریم، حتا پناه کوهستان."



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy