جامعه در برابر آسیب های بزرگ بهداشتی مانند کرونا بسیار شکننده است. هر اندازه جامعه از مدیریت دمکراتیک و مدرن و شناخت های بهداشتی و علمی جهانی دور باشد و هر اندازه شعور عمومی نسبت به اهمیت سلامتی و معیارهای بهداشتی عمومی پائین باشد، این شکنندگی بزرگتر است. در ایران نبود یک حکومت سکولار، فلجی ناشی از اعتقادات خرافی دینی، بی لیاقتی مسئولان و پنهانکاری های دولتی، شرایط بسیار نگران کننده ای را بوجود آورده و به خسارات و تلفات انسانی سنگینی منجر شده است.
مدیریت علمی یک بحران
هجوم یک اپیدمی جهانی یک تشخیص علمی در مورد منشا بیماری و سازماندهی شفاف و قاطع می طلبد. این انفجار واگیری مستلزم یک ساختار بهداشتی و درمانی و تصمیم های کلان سیاسی و علمی است. مدیریت علمی یعنی اطلاع رسانی علمی بین المللی و ملی، آشنایی با تمام پیشرفت های پزشکی، وجود نهادهای پژوهشی پزشکی، نهادهای کنترل کننده ملی، شبکه های اطلاع رسانی برای متخصصان و برای مردم، وجود نظام آماری شفاف و مستقل، مدیریت دولتی با بسیج و همکاری وزارت خانه و سازمانهای دولتی، تنظیم بودجه های جدی سالانه و بودجه برای شرایط اضطرای، هوشیاری و سرعت عمل برای تهیه وسایل اوژانس در کوتاه مدت مانند آماده سازی سریع بیمارستانها و مراکز درمانی محلی، رهنمودهای حرفه ای برای داروخانه ها و نیز تدارک کادرهای پزشکی، جهت دادن پژوهش برای تشخیص عوامل ویروسی و واکسن و دارو، مقابله با شبکه های احتکار، گزارشهای روزانه متین واقعی به همراه رهنمودهای بهداشتی در رسانه ها، تشویق روزنامه نگاران برای پخش اطلاعات علمی و مطمئن، پیگرد قانونی افراد و شبکه ها و نهادهای دینی و اجتماعی فعال در پخش اخبار نادرست و خرافه گرایی و جادوگری، استقلال نهادهای پزشکی از مداخله های حوزوی، جلوگیری از سخنان آیت الله ها در عرصه سیاستهای بهداشتی دولتی، اجرای سیاست قرنطینه هرجا که از نظر پیشگیری اپیدمی لازم است.
خطر یک بحران اپیدمی بیسابقه جدی و ویرانگر است. در شرایطی که در ایران ساختارهای لازم باندازه مناسب موجود نیست، دولت با مخفی کاری و برخورد غیرمسئولانه خود بحرانی بر بحران بهداشتی افزود. وضع بحران دولتی به تردیدها و دیرکردها و ناکارآمدی سیستم و یک فاجعه بزرگ منجر شد. جامعه ایران نتوانست از همان ابتدا با قدرت و جدیت عمل کند و در بحران چندجانبه فرورفت.
حجم انبوه خرافه در جامعه
بحران کرونا با بحران خرافه پرستی و بحران درون حکومتی ترکیب شده است. جامعه خرافاتی ایرانی چگونه عمل میکند؟ ایدئولوژی شیعه گری مسئولان و رفتار خرافی مردم بحران را تشدید نموده و توان جامعه را ضربه زده است. اعتقاد به خرافه ذهن را از رهمنودهای پزشکی دور کرده و حساسیت به بهداشت و دستاوردهای علمی را از بین برده و میدان را برای شارلان های دینی و تبهکاران جامعه باز میگذارد. در ایران تمام سلسله مراتب حوزوی خرافه پرور هستند و حکومت یکی از اهرمهای بزرگ برای کنترل جامعه را خرافه میداند.
در این دوره حساس خرافه های دینی همه جا بچشم میخورد. همه سران جمهوری اسلامی از آیت الله خامنه ای تا رئیس جمهور و آیت الله های بزرگ و آخوندهای سرقبرها در مقابل کرونا مردم را به دعا تشویق میکنند. از آیت الله خامنه ای تا اصلاح طلب و نواندیش دینی تبلیغ دعای صحیفه سجادیه را در دستور خود قرار داده اند. سازماندهی دسته های سینه زنی و زنخیر زنی در مناطق مختلف در نظر گرفته شده است. آخوندها از ابتدا با تمام قدرت خود با قرنطینه نمودن قم و ضدعفونی نمودن مراکز زیارتی مخالفت می کنند. در برخی خیابانها قرآن آویزان میکنند تا کرونا دور شود. آخوندها از مادر امام دوازدهم طلبد میکنند تا پسرش ظهور کند و مریض ها را شفا دهد. افراد خرافی به لیس زدن ضریح حرم دست زده و علیه دانش پزشکی اقدام میکنند. برخی آخوندها اصرار دارند که در مقابل اپیدمی باید روزی پنج بار تربت کربلای «سیدالشهداء» را در دهان گذاشت و تبلیغ میکنند امام باقر و امام صادق براین امر تاکید کرده اند. همه آخوندها مردم را فرامیخوانند تا از ائمه معصومین طلب شفا نمایند. مسئولان گفتند «به لطف خدواند و عنایت امام رضا» باید امیدوار بود. روسای حوزه گفتند مواد شمیایی نباید به حرم داخل شود زیرا ضریح های نقره ای دارای خاصیت «باکتریال» هستند و به همین خاطر با قرنطینه نمودن قم طی یک ماه مخالفت و مقاومت کردند.
آخوند مدعی طب اسلامی که با آتش زدن کتاب علمی مرجع پزشکی جنجالی شد نامهای برای رئیس جمهوری اسلامی ارسال می نماید و اعلام میدارد « طب اسلامی با داروی امام کاظم(ع) به راحتی پیشگیری میکند، با یک سری دارو مانند عسل و سیاه دانه و روغن بنفشه این بیماری را درمان میکند.» این آخوند تبهکار می افزاید «داروی امام کاظم را از جای مطمئن تهیه و مصرف کنید و یک ساعت بعد از غروب و یک ساعت بعد از طلوع آفتاب در خانه باشید و در و پنجرهها را ببندید.». این آخوند فقط در حکومت اسلامی میتواند به پخش احکام طب اسلامی ادامه دهد و به آخوند حسن روحانی نامه بنویسد. در یک شرایط عادی چنین فردی به دادگاه کشیده میشود و از پخش اعتقادات زهرآگین محروم میگردد.
در چنین شرایط دردناکی که فقط متخصصان پزشکی باید نظر دهند آخوندهای رساله دار به مومنین تابع و مقلد خود حکم داده و نیز به مسئولان حکومتی خط مشی اعلام مینمایند. آیت الله العظمی صانعی میگوید سرایت بیماری برای فرد و جامعه، «غسل یا تیمم و تکفین و غیر آنها از امور واجب است». آیت الله خامنه ای نیز میگوید «باید حداقل واجب در مورد غسل، حنوط، کفن، نماز میت و دفن انجام گیرد.». حال همین علی خامنهای، در سخنرانی برای طلاب، در روز یکشنبه ۴ اسفندماه، اعلام داشت که دشمنان اسلام از کرونا برای «کاهش مشارکت مردم» در انتخابات مجلس استفاده کردند و آن را «توطٸه دشمن» خواند.
نتایج اسفبار خرافه
آنچه بیان شد جنبه کوچکی از عملکرد ساختار حکومتی شیعه و حجم خرافه پرستی در جامعه است. نتیجه این عملکرد ماشین تبلیغاتی شیعه گری چیست؟ این رفتارها نه تنها ناشی از عقب ماندگی ذهنی و پریشانی پاتولوژیک در جامعه است بلکه افزون برآن، ذهن را از برخورد عقلانی و علمی دور کرده، حساسیت اجتماعی را به اقدام پزشکی علیه بیماری ها از بین برده و جامعه را ضربه پذیرتر می نماید. در شرایط بحرانی، جامعه باید توسط نهادهای علمی و مسئول مورد نگهداری امنیت جانی و آسایش روانی قرار گیرد. حال آنکه تمام موارد بالا شهروندان را از اقدام های ضروری دورساخته و آنها را از توجه به رهنمود های پزشکی محروم نموده و تصمیم های منطقی و علمی مسئولان نهادها را ناممکن میسازد. روشن است جامعه ای که فاقد قدرت عقلانی نیرومند هست و بطرز منظم مورد تهاجم ایدئولوژی دینی دولتی و حوزوی قراردارد، در دوران بحران اجتماعی بهداشتی، در مقابل بیماری مهلک احساس ضعف کرده و تمام باورهای خرافی خود را بکار میگیرد. البته اکثریت جامعه به قدرت سیاسی بی اعتماد میباشد ولی این بی اعتمادی مانع بروز خرافه گری حاد نیست. این خرافه گری در ناخودآگاه و رفتار روزمره جای دارد و بشکل غیرارادی وارد عمل میشود. در مقابله با اپیدمی و سختی بیماری و در شرایط تشویش فزاینده روانی در جامعه، این باورهای دینی همچون یک اپیدمی ظاهر میشود و بخش مهمی از جمعیت به بهر اعتقاد و پراتیک گندیده ای دست می زند. به این ترتیب بحران بهداشتی با بحران روانی ترکیب میشود.
در یک جامعه پیشرفته و در شرایط وجود یک حکومت سکولار مدیریت جامعه هیچ ربطی به دستگاه دینی ندارد و جدا از اعتقادات مردم، مدیران دولتی و پزشکی بطور متمرکز به سازماندهی اقدام های بهداشتی پرداخته و قدرت همکاری اورژانس ها و بیمارستان و نهادهای تحقیق را افزایش میدهند. بعنوان نمونه دولت فرانسه بلافاصله بر همکاری پزشکان بخش خصوصی و دولتی تاکید کرد، قرنطینه برخی مراکز را در دستور قرار داد، بیمارستان ها را به حال آماده باش درآورد و رئیس جمهوری با حضور مستقیم متخصصان و محققان پزشکی و با شرکت نهادهای گوناگون به برگزاری میزگرد علمی اقدام نمود. حال در ایران از فردای کشتار سرنشینان هواپیمای اوکرائینی و تا فردای انتخابات مجلس، حکومت پنهانکاری کرد و پس از آن تلاش کرد تا فاجعه بهداشتی را کم اهمیت جلوه دهد و بالاخره با اوج گیری اپیدمی به جعل آمار در باره تعداد تلفات انسانی و بیماران پرداخت. طبق روزنامه لوموند 4 مارس 2020 سیاست حکومت ایران جلوگیری از انتشار خبر در باره ویرس بود و این امر به شیوع وسیع بیماری در ایران انجامید. بعلاوه طبق همین منبع خبری یک مسافر ایرانی ویروس کرونا را به آمریکا انتقال داده است و نیز پخش بیماری از طریق مسافران ایرانی به افغانستان و پاکستان و کویت و بحرین و عراق و قطر و عمان و کانادا و لبنان انجام پذیرفته است. برخی روزنامه های غربی مانند فیگارو از «چرنوبیل کرونا» در ایران صحبت میکنند و احتمال میدهند که بدلیل مخفی کاری و فقدان بودجه برای پژوهش و اقدام پیشگیرانه پزشکی فاجعه بزرگ در راه است. در چنین شرایطی است که برخی محافل مذهبی عقب نشینی کرده و عمل ضدعفونی مراکز مذهبی آغاز میشود. در واقع سنت جادوگری و خرافی شیعه شکست خورد و با توجه به ابعاد فاجعه و فشار افکار عمومی ایران و جهان عقب نشینی میکند. خرافه گری شیعه بسیار سرسخت است و قرنها فربه شده و عمل کرده و بازهم بشکل وسیع ادامه خواهد داشت. جامعه برای رشدعقلگرایی نیازمند یک فرهنگ سازی سکولار، حکومت لائیک، نظام آموزشی جدا از مذهب و تحول تربیتی و روانی مردم میباشد.
فاجعه بزرگتر در راه است
بنابه گفته محافل علمی جهانی رشد اپیدمی در چین مهار شده است ولی ایران در جهت یک بحران بزرگتر حرکت میکند. در ایران دو نکته اساسی قابل توجه است:
یکم، سرعت رشد اپیدمی و فقدان تدارک کافی برای متوقف کردن رشد اپیدمی. طبق همشهری 15 اسفند 1398گزارش سازمان بهداشت جهانی حاکی از رشد تند تعداد افراد شناسایی شده کرونایی است. در این میان ارقام چین ثابت مانده اما ایران، کره جنوبی و آمریکا رشد قابل توجهی داشتهاند. در آمریکا رشد بیماری از 68 مورد شناسایی شده به 108 مورد رسید. در کره جنوبی تعداد افراد مبتلایی که شناسایی شدهاند از 4812 نفر به 5328 نفر رسید. در کشور ما رشد تعداد افراد مبتلا به کرونا که شناسایی شدهاند، چشمگیر است. این عدد در روز سهشنبه 13 اسفند 1501 نفر بود که به 2336 نفر رسید. کمیته کشوری آنفلوانزا اعلام داشت تخمین میزنیم تا پایان اسفند بین ۳۰ تا ۴۰ درصد جمعیت تهران به ویروس کرونا مبتلا شوند. اگر جمعیت تهران را به تقریب ۸.۵ میلیون نفر محاسبه کنیم یعنی حدود ۳.۵ میلیون نفر در تهران باید به این ویروس مبتلا شوند(همشهری).
دوم، حجم خرافات و تخریب دقت علمی و تربیت شهروندانه در مقابله با اپیدمی. حکومت خواهان گسترس خرافه میباشد زیرا از یکسو خود اعتقاد به خزعبلات شیعه گری دارد و از سوی دیگر با توسعه خرافه و تقدیرگرایی، در اذهان عمومی مسئولیت حکومتی کم رنگ می شود. در این شرایط که نظر پزشکان و نهادهایی مانند سازمان بهداشت جهانی بسیار مهم هستند، دستگاه آخوندی به خرافه پراکنی گسترده ادامه می دهد و با حمایت مستقیم و غیر مستقیم حکومتی تمام مبلغان دینی در امنیت کامل در مدارس و دانشگاه و خانواده ها به تبلیغ خود مشغولند. زمانی که اپیدمی خطرناکی در جریان است خرابکاری با اشاعه خرافات اسلامی جز جنایت چیز دیگری نیست.
در شرایط فقدان واکسن و داروهای مناسب، اپیدمی کرونا با سرعت در جهان رشد میکند. پزشکان و پرستاران ایرانی با قدرت تلاش دارند تا با ویروس مقابله کنند ولی متاسفانه ضعف سازماندهی در ایران و کمبودهای درمانی و آزمایشگاهی و جعلسازی سیاسی، ایران را در شرایط بسیار ضربه پذیری قرار داده است. این رشد اپیدمی در شرایطی اتفاق می افتد که بیمارستانها پیوسته از امکانات پزشکی و درمانی لازم برخوردار نیستند. بعنوان نمونه در ایران در مقایسه با استاندارد جهانی باید از کمبود 150 هزار پرستار صحبت نمود. کمبود تجهیزات پزشکی در بیمارستانها، نبودِ وسایل اولیه پیشگیری در مقابله با این ویروس، نبود کیت نمونهگیری در بیمارستانهای بسیاری از شهرها و شهرستانها، مقابله با ویروس را بسیار دشوار نموده است. ایران جامعه ای که ثروت آن برای جنگ در سوریه و رشد تروریسم و طرح اتمی و ضریح طلائی امامان شیعه به هدر میرود، قادر نیست نیروی انسانی و وسایل اولیه و تکنولوژی مدرن برای مقابله با اپیدمی مهلک کرونا تهیه کند.
چهار محور اساسی برای مدیریت
برای غلبه بر بحران ناشی از کروناویروس، با توجه به تجربه کشورهای گوناگون و نیز با توجه به واقعیت جامعه شناختی ایران میتوان شیوه های زیر را یادآوری نمود:
یکم، تجربه جهانی نشان میدهد که سازماندهی نیرومند قرنطینه، ضدعفونی نمودن مراکز عمومی، تعطیلی اجباری مراکز گردهمایی و رفت و آمد، ساماندهی خبررسانی علمی و سیاست های پیشگیرانه، نقش اساسی در مهار بیماری دارد. سازماندهی پزشکی و بهداشتی با کادرهای درمانی و علمی و بعلاوه بسیج تکنیسین های آزمایشگاهی و پرستاران ماهر، یک خط مشی پایه ای بشمار میاید. این افراد حرفه ای قادرند با تخصص و با انگیزه سلامت سازی جامعه و با حس مسئولیت، نقش تعیین کننده ای در مهار اپیدمی ایفا کنند. انتقال تجربه های جهانی پایه ای برای آموزش کادرهای تخصصی و فنی میباشد. وجود تکنولوژی های اینترنتی و تکنولوژی های پزشکی این انتقال را آسان نموده است.
دوم، فعال نمودن و توسعه پژوهش علمی و آزمایشگاهی، اطلاع یابی در باره تحقیقات جهانی، اطلاع رسانی به گروه های حرفه ای، پخش اخبار در میان شهروندان جامعه و همکاری با سایر کشورها، یکی از محورهای مهم در عرصه سیاست سلامتی بشمار می آید. برخی برآنند که در ایران پزشک از بیمار دور است و علم پزشکی «بومی» نشده است. این سخن گنگ و خطرناک است. همیشه علم در اختیار نخبگان است و آنچه مهم است توضیح ساده آن برای توسعه روحیه علمی و تعقلی و انتقال دستاوردها به کل جامعه است. کتاب قانون ابوعلی سینا را برای یک دوره طولانی در کشورهای اروپایی درس میدادند و انچه که امروز در ایران تدریس و یا بکارگرفته میشود نتیجه دانش در غرب است. علم را باید شناخت و سپس به جامعه و بهبود جامعه انتقال داد. فعالیت پزشکی بر منطق «بومی گرایی» نیست زیرا این علم باز بوده و متکی به دانش جهانی و تجربه تاریخی و علوم مدرن است. صحبت از «بومی کردن» پزشکی جز ضدیت با دستاوردهای جهانی چیز دیگری نیست زیرا در پشت این فکر همان «طب اسلامی» خوابیده است. روشن است که علم پزشکی برای همه ملت ها باید قابل دسترس باشد و همه لایه های اجتماعی باید بتوانند از آن بهره جویند. دانش پزشکی مانند سایر علوم و علوم اجتماعی یک روند آموزش و یک روند انتقال به جامعه دارد. پزشکان ماهر ایرانی این دانش را آموخته اند و امروز در اختیار جامعه قرار میدهند. ما محتاج «عطار» ها نیستیم دنیای ما بازیگران دیگری می طلبد.
سوم، برگزاری برنامه های متعدد پزشکی در رسانه و تربیت روزنامه نگارانی که قادرند اطلاعات علمی را در میدان اجتماعی پخش کنند. متوقف کردن تمام تبلیغات خرافی دینی دررسانه ها و مدارس و مراکز عمومی مذهبی مانند مسجدها و حرم ها و نیز به محاکمه کشاندن رمالان و آخوندها و جادوگرانی که مبلغ «طب اسلامی» هستند. در دنیای مدرن و در شرایط یک بحران جهانی و ملی ناشی از اپیدمی، فقط علم پزشکی و همکاری های دانشمندان و محققان اقدام اساسی است. البته داروهای گیاهی و راه حل های سنتی بشکل کمکی باید در نظر گرفته شوند. «طب اسلامی» یعنی تشویق دعای «حضرت سجاد» و مصرف «تربت کربلا» و سرپرستی آخوند، برای مقابله با این اپیدمی خطرناک همطراز اقدام جنایتکارانه علیه بشریت است. «طب اسلامی» فقط یک شیادی و خرافه گری محض است.
چهارم، برخی اصلاح طلبان و آخوندها و روزنامه نگاران ناآگاه، معتقدند که در اسلام ارزشهای اخلاقی موجود است و در زمان بحران بهداشتی بیمار محتاج به آن است. همه بیماران نیازمند تشخیص علمی و داروهای مناسب میباشند و همچنین انها محتاج دلجوئیها و مهربانی و امید به زندگی هستند. روانشناسان و روانکاوان و پزشکان و پرستاران و شخصیت های مثبت در جامعه و خانواده های دلسوز چنین مسئولیتی را بعهده دارند. رهنمودهای علمی و دلجوئی ها و اطلاعات درست و تشویق حس همدردی اجتماعی و ایجاد امیدواری به جهان و دانش و خانواده و ملت، همان ارزشهای اخلاقی اتیک در جامعه است. آخوندها فاقد اخلاق لازم برای همدردی و همبستگی در اجتماع هستند و تنها هدف آنها اشاعه خرافه و تعبد به الله و رسول الله است. آخوند و اصلاح طلب موافق اشاعه «ارزش معنوی» اسلامی و نفوذ آیت الله ها میباشند. حال آنکه در دین اسلام ارزش معنوی انسان دوستانه و برابری طلبانه وجود ندارد. سراسر قرآن سرشار از تبعیض است. بیمارستان عمومی بر اساس قواعد سکولار باید مدیریت شود و در یک جامعه با سرپرستی حکومت سکولار باید سیاستهای انسانی غیر دینی جاری باشد. در زمان بحران در کشورهای پیشرفته، گروه های پزشکی و نهادهای اجتماعی و فرهنگی و علمی و هنری با اتکا به فلسفه زندگی و گفتمان سکولار، بهترین پشتیبان برای تشویق روحیه و استحکام جامعه و همبستگی شهروندان و رفع تبعیض در کل جامعه هستند.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه