Thursday, Apr 9, 2020

صفحه نخست » اصولگرایان و چین و معنای استقلال جمهوری اسلامی! احمد زیدآبادی

za_040620.jpgواکنش رسانه‌ها و فعالان اصولگرا و حتی برخی نهادهای رسمی به انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از نوع اطلاع‌رسانی دولت چین در بارۀ مشخصات ویروس کرونا نشان از رخدادی مهم در سیاست خارجی ایران طی سال‌های اخیر دارد و به نظرم نیازمند هشدار جدی است.

از بعد از انقلاب تا کنون افراد و جریان‌های سیاسی داخل ایران، معمولاً علاقۀ خود را به یکی از مدل‌های حکومت‌داری در جهان و یا الگوی ادارۀ اقتصاد آنها پنهان نکرده‌اند! بسیاری دمکراسی لیبرال و اقتصاد مبتنی بر بازار را می‌پسندند، بسیاری به سوسیال دمکراسی و ترکیبی از مکانیسم بازار با مداخله‌گرایی دولتی در اقتصاد گرایش نشان می‌دهند، بسیاری از نظام‌های متمرکز سیاسی و تک‌حزبی با اقتصاد کاملاً دستوری حمایت می‌کنند و بسیاری هم اصولاً طرفدار مدل‌های اشتراکی هستند.

با این همه، در تمام این سال‌ها، شاید به استثنای حزب توده در دوره‌ای خاص، هیچکدام از جریان‌های سیاسی خود را به یک دولت بیگانه، چندان متعهد و وفادار نشان نداده‌اند که انتقاد از یک رفتار مشخص آن را برنتابند و منتقدان را مورد هجوم تبلیغاتی قرار دهند.

چنین اتفاقی اما متأسفانه اکنون رخ داده است! برخی محافل اصولگرا شاید بعضاً از سر ندانم‌کاری، در سطحی به دفاع از عملکرد دولت چین برخاسته‌اند که پنداری نفوذ چین در کشورمان امری عادی و مبرهن است و با نقد عملکرد آن کشور، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقض می‌شود و به هم می‌ریزد!

این دسته از اصولگرایان، انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت از چین را "هزینه‌زا" دانسته و با آن به شدت برخورد کرده‌اند! این افراد و نهادها توجه ندارند که اگر قرار باشد "هزینه‌زایی" مبنای پرهیز از نقد سیاست یک دولت بیگانه باشد، پس چرا خود با اغلب قدرت‌های مؤثر جهانی درگیر شده‌اند و هزینه‌های بی‌سابقه‌ای را به دوش کشور بار کرده‌اند؟ از نگاه آنان آیا فقط انتقاد از رفتار چین هزینه‌زاست و درگیری با سایر قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بدون هزینه است؟

برخی از این محافل، انتقاد از چین را همردیف حمایت از آمریکا دانسته‌اند! گویی از منظر آنان جهان به دو قطبِ حق و باطل به رهبری و محوریت چین و آمریکا تقسیم شده است و هر کس در جبهۀ حق چین نباشد به ناچار در جبهۀ باطل آمریکا خدمت می‌کند! چنین تصوری از روابط بین‌الملل را حتی خود چینی‌ها نیز مردود می‌دانند! دولت چین همواره به لزوم همکاری با آمریکا در عرصه‌های مختلف بین‌المللی اصرار دارد و گرمترین رابطه را نیز با دولت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر راستگرای اسرائیل برقرار کرده است. این رابطه در برخی موارد به اندازه‌ای نزدیک و صمیمی است که سبب اعتراض آمریکا به اسرائیل شده به طوری که از نتانیاهو خواسته است تا دست چینی‌ها را از تأسیسات بندر حیفا قدری کوتاه‌تر کند!


با این حساب، آیا به زعم اصولگرایان اگر کسی بخواهد به رابطۀ نزدیک دولت چین و اسرائیل انتقاد کند، به حمایت از آمریکا برخاسته است؟


در این میان، یکی از فعالان اصولگرا در دفاع از چین تا بدانجا پیش رفته است که مسلمانان تحت ستم ایغور را کلاً داعشی نامیده است! گویی از نگاه او همین که یک مسلمان با سیاست یکسان‌سازی فرهنگی چین مخالفت کند، در شمار داعشی‌هاست چرا که به "مظهر حقانیت بین‌المللی" یعنی حزب کمونیست و یکه تاز چین پشت کرده است!


در هر صورت، با این شیوه ای که پاره‌ای اصولگرایان در پیش گرفته‌اند، چین هم ظاهراً در شمار "خط‌قرمزها" در آمده است و از این پس باید تاوان انتقاد از چین را هم در دادگاه و زندان پرداخت! و آنگاه از استقلال سیاسی ادعایی چه باقی خواهد ماند؟


من البته رابطۀ معمول و معقول و متوازن با چین را رد نمی‌کنم، شبیه همان رابطه‌ای که اغلب کشورهای جهان با آن دارند. اما تبدیل چین به تابویی که نتوان کمترین انتقادی را در سطح رسمی یا غیررسمی علیه آن مطرح کرد، جز وابستگی چه معنایی دارد؟


به نظرم تا دیر نشده است، بزرگان و عقلای اصولگرا در این مورد اعلام موضع کنند تا اتهام وابستگی و نفوذ چین در بین آنها رسمیت پیدا نکند!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy