«گران کلاهکج» مادر «افشین بایمانی»، زندانی سیاسی ساکن زندان رجاییشهر در گفتوگو با ایرانوایر میگوید فرزندش از بیماری حاد قلبی رنج میبرد و بااینکه دو بار در زندان سکته قلبی کرده، اما نه با مرخصی استعلاجیاش موافقت میشود و نه او را به مراکز درمانی بیرون از زندان اعزام میکنند.
افشین بایمانی به جرم تلاش برای فراری دادن برادر کوچکترش «مهدی بایمانی» که به سازمان مجاهدین خلق وابستگی داشت به حبس ابد محکوم شد. او بیست سال است که در زندان روزگار میگذراند.
ماهرخ غلامحسینپور - ایران وایر
والدین «افشین بایمانی»، در شهر رامهرمز، در شرق استان خوزستان زندگی میکنند و فاصله محل سکونتشان تا زندان رجاییشهر کرج که پسرشان روزگار میگذراند، قریب به هزار کیلومتر است. از سوی دیگر، همسر و دو فرزند افشین بایمانی هم ساکن شهر اصفهاناند و به همین دلیل افشین بایمانی از ملاقات هفتگی با خانوادهاش محروم است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
«گران کلاهکج»، مادر افشین میگوید حتی باوجود شیوع کرونا که به بسیاری از زندانیها عفو مرخصی دادهاند با مرخصی افشین که از بیماری قلبی هم رنج میبرد، موافقت نشده است. او از رنج دوری فرزندی میگوید که میتواند در روزهای سالخوردگی، عصای دست او و پدرش باشد. فرزندی که بعد از بیست سال هنوز هم او و همسر پیرش به درد نبودن او خو نکردهاند و هر صدای پایی آنها را به توهم میاندازد که لابد پسرشان برگشته و دعاهایشان مستجاب شده است.
افشین بایمانی از شهریور ۱۳۷۹ تاکنون به جرم تلاش برای فراری دادن برادر کوچکترش «مهدی بایمانی» که به سازمان مجاهدین خلق وابستگی داشت در زندان است.
او بعدها نوشت که برادرش جانش را به خاطر هدف و راهش فدا کرد اما خودش نه سازمانی بود نه مزدور وزارت اطلاعات و بیگناه در زندان مانده است.
آن روزها گران کلاهکج رنج بسیاری را تاب آورد. پسرش مهدی در جریان درگیری کشته شد و افشین، پسر دیگرش را به همراه همسر، دختر نهماهه و پسر سهسالهاش بازداشت کرده و به زندان منتقل کردند و سایه مرگی که میتوانسته فرزند دیگرش را هم تهدید کند غم بزرگی برای او بوده است. افشین در دادگاه بدوی به اعدام محکوم شد اما شش سال بعد حکم او به حبس ابد تبدیل شد.
مادرش میگوید غم افشین حتی بیش از مرگ فرزند دیگرش او را عذاب داده چون افشین اساسا اهل این حرفها نبوده و زندگی آرامی داشته است. آنطور که گران کلاهکج میگوید پسرش افشین آن روزها یک راننده بود. نه اهل سیاست بود نه تعلقخاطری به هیچ گروه سیاسی داشت فقط وقتی دید برادرش در خطر است خواست برای فرار او از کشور کمکش کند.
برخی زندانیان سیاسی که روزگاری همبند افشین بایمانی بودهاند، همچون «بهمن احمدی امویی» و «سعید ماسوری» در خلال خاطراتشان گفتهاند افشین به سازمان مجاهدین خلق وابستگی ندارد اما در جریان رسیدگی به پرونده این زندانی، تلاش او برای فراری دادن برادرش، مصداق وابستگی به سازمان مجاهدین تلقی شده و درنهایت او به اتهام «محاربه» در دادگاه بدوی به اعدام و شش سال بعد حکم اعدامش به حبس ابد تقلیل یافت.
اما در طول چند سال اخیر بهجز نخستین پرونده، پروندههای جدیدی هم علیه افشین بایمانی تشکیل شده است. دخترش «دنیا بایمانی» پیشازاین در گفتوگو با ایرانوایر از تشکیل یک پرونده ساختگی با شکایت فردی ساکن شهر نورآباد خبر داده بود.
«آقایی از اهالی نورآباد شیراز از پدرم شکایت کرده و درخواست دیه دارد. او میگوید پدرم باعث شده است او خانهنشین و قطع نخاع شود. شاکی الان حدود ۲۰ سال است از بنیاد جانبازان حقوق دریافت میکند؛ اما اساسا مداخله پدرم در این جریان به اثبات نرسیده است. پدرم قویا مداخله در این جریان را رد میکند از طرف دیگر پدرم سه سال است از حق مرخصی محروم شده و وقتی پدربزرگم برای پیگیری ماجرای پرونده پدرم به مراجع ذیصلاح مراجعه کرده بود، به او گفته بودند تا دیه شاکی را پرداخت نکنید، خبری از مرخصی فرزندتان نیست.»
مادر این زندانی سیاسی به ایرانوایر میگوید بیست سال پسرش را در زندان نگه داشتند و هرچند سال یکبار او را با پروندههای جدیدی تهدید میکنند فقط به این دلیل که خواسته به برادرش کمک کند و این کاری است که شاید هرکسی از سر مهر و عاطفه خانوادگی انجام بدهد. او دلش میخواهد بداند تحمل بیست سال زندان برای این اتهام کافی نیست؟
«وقتی افشین را زندان کردند دخترش نهماهه و پسرش سهساله بود. الان آن دختر برای خودش خانمی شده. همسر افشین بیمار است. بچههایش تمام این سالها بدون پدر بوده و زندگی سختی داشتهاند. آنها به سایه پدر محتاجاند. نوهام نتوانست درسش را ادامه بدهد چون باید نانآور خانواده میشد و حتی در این روزهای بیماری و اپیدمی به همه عفو و مرخصی دادند اما به پسرم عفو ندادند. سالها پیش چند هفته به مرخصی آمد و حالا باوجود این شرایط سخت و وجود کرونا بازهم با مرخصی او موافقت نشد.»
بایمانی چندین بار به علت مشکلات حاد قلبی در بیمارستان بستری شده و چشم راستش نیز درخطر نابینایی قرار دارد. گران کلاهکج میگوید برای فراهم کردن شرایط درمان پسرش بیرون زندان، به هرکجا که بشود تصورش را کرد مراجعه کرده اما عملا فایده نداشته است.
آبان ۱۳۹۳ و چند ماه پیش از آنکه افشین بایمانی و «ارژنگ داوودی»، دیگر زندانی سیاسی را که او هم به جرم وابستگی به سازمان مجاهدین در زندان است، از بند ۳۵۰ اوین به زندان رجاییشهر کرج منتقل کنند، بهطور شفاهی به او گفته بودند که یک پرونده جدید به اتهام «توهین به مقدسات» و «توهین به رهبری» برایش تشکیل شده است و البته هرگز مصداق یا محتوا و نتیجه این پرونده معلوم نشد.
چند ماه بعد و در دی ۱۳۹۳ افشین بایمانی را به زندان رجاییشهر منتقل کردند و او تا امروز ساکن بند ده امنیتی زندان رجاییشهر کرج است.
مادر افشین بایمانی امیدوار است امسال، سال آزادی فرزندش باشد. او میگوید «فصل میآید و میرود و آدمها پیر میشوند بچهها بزرگ میشوند و هنوز افشین در زندان است. برایم سخت است. نمیدانم باید چه کنم؟ پسرم بیمار است و پزشک معالجش گفته باید عمل شود. ایکاش کسی به داد ما میرسید. کاش میگذاشتند ما دیگر آه سرد نکشیم. اجازه میدادند نوههایم بعد از بیست سال حسرت بتوانند سایه پدر را درک کنند آنها توی این سن و سالی که جوانها به فکر عاشق شدن و ازدواج کردن هستند، به خاطر زندانی بودن پدرشان انگیزه هیچ کاری را ندارند...»