Sunday, May 17, 2020

صفحه نخست » چپاول ملت جز این است که از بالا سرچشمه می گیرد؟ حسین لقمانیان

loghmanian.jpgحدیث جهان قصّه‌یی روشن است
سحر تا چه زاید شب آبستن است

جهان در قرن بیستم، در پرتو علم و صنعت چنان جهشی کرده، که در ربع نخست قرن بیستم، بیشتر از همه‌ی تاریخ، پیش‌رفته است.

با گسترش راه‌ها و زمینه‌ها و وسائل ارتباطی فواصل از میان رفته، وچهار سوی جهان، به هم پیوسته است، چنانکه امروز کره زمین،"دهکده‌ی کوچک" نامیده می‌شود. این امر در ظاهر، باید انتقال دانش و تکنولوژی و روابط عاطفی و همیاری و دوستی را سبب شود، امّا چنین نشد، بلکه پیشرفت تکنولوژی، با اختراع سلاح، سبب کشتار و ویرانی و دشمنی شد، دو جنگ هولناک جهانی، و انفجار دو بمب اتمی در جنگ دوم و مرگ ده‌ها میلیون بشر.

از سوی دیگر بشری که به درازای تاریخ، هم آغوش طبیعت و برخوردار از سفره‌ی گسترده‌ی آن بود، امروز دشمن طبیعت و نابود کننده‌ی زیست بوم گشته است. انسان گهواره‌ی خویش را می‌شکند؛ سبب چیست؟ افزون طلبی انسان و زیاده خواهی سرمایه داری، و جنون ثروت و قدرت!
آری سیری ناپذیری سرمایه‌داری، کشتار همنوع را از راه جنگ و فقر، روا می‌دارد، استعمار و استثمار، تا مرحله‌ی امپریالیسم، اینک افسار گسیخته، جهان را به پرتگاه خطر کشیده است.

اندیشمندان و بشر دوستان بر این باور، و در این اندیشه بودند، که پیشرفت دانش، از جهت عاطفی و احساس همبستگی و همدردی، انسان‌ها را به هم نزدیک کند تا بی‌دانشی و فقر با تبادل دانش و تقسیم ثروت، از میان رود. امّا بدبختانه، چنین نشد، بلکه دشمنی و فاصله‌ی میان غنی و فقیر بیشتر شده، بهشت زمین، جهنّم و گورستان آرمان‌ها و آرزوهای بشر گشته است.

هم اینک سرتاسر زمین، زخمی و بیمار است، و مردم به ویژه قشرهای فقیر و متوسط نگران امروز و فردایشان.

در این میان سرمایه داران، و رؤسا و مسؤولان بالا، بی‌خبر و بی باک از آنچه بر سرزمین و ساکنان آن می‌آید، دارند جهان را به سوی فجایع بدتر، و آینده‌یی تاریک می‌برند.

رئیس جمهور امروز آمریکا برای تبلیغات انتخابات، در واقع برای فریفتن مردم و یافتن رأی و نوید به کارگران بیکار، آنها را با بیل و کلنگ به جان منابع زغال سنگ زیباترین ایالات یعنی "آریزونا" می‌برد و بی اعتناء به یادآوری آگاهان زیست بوم و دلسوزان، زمین آنجا را زخمی می‌کند. همین عامل تهدید کره‌ی زمین گشته است، جنگل بزرگ "برازیل" در آمریکای جنوبی که "ریه‌های" جهان نام دارد، در خطر نابودی است. آتش به جان جنگل‌های استرالیا افتاده است. بخش وسیعی از یکی از فقیرترین کشورهای جهان یعنی "بنگلادش" زیر آب اقیانوس هند رفته است. و امّا قارّه‌ی بزرگ و سرسبز آفریقا با داشتن زیباترین مناظر و منابع طبیعی و بیشترین منابع نفت و طلا و الماس و گونه‌گون‌ترین حیوانات وحشی، جنگل‌های بسیار و دو رودخانه از رودخانه های بزرگ زمین یعنی "نیل و کنگو" با چپاول سفیدپوستان اروپایی و به ویژه انگلیسی‌ها از دو قرن پیش مبدّل به خاک و برهوت شده تا آنجا که بیشتر مردمش دچار بیماری و فقر گشته‌اند و دسته دسته از آن قارّه کوچ می‌کنند.


در جهان سوم یعنی آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جابجا و زمان به زمان، جنگ و برادرکشی است. این جنگ‌ها با زمینه‌سازی و اسلحه، و سرانجام، برای سود بردن و تأمین مصالح و منافع سرمایه‌داران و جهان سرمایه‌داری است.


مردم خواستار خاتمه دادن به جنگ و تعطیل کارخانه‌های اسلحه سازی و ایجاد زمینه‌ی صلح جهانی‌اند، جهان خسته از جنگ، و جویای صلح شده است!؟


در شهرهای کشورهای دیگر جهان از جمله ایران نیز وضع اینگونه است. حیات وحش، جنگل و رود، منابع زمین، آب و هوا را دود و آتش و گاز، پژمرده کرده است. جنگل‌های شمال، دامنه‌ها و دره‌های کوه باشکوه البرز هر روز خانه‌سازی و بورس بازی برای سرازیر شدن ثروت به جیب‌های ثروتمندان و چپاولگران، طبیعت جغرافیایی را ویران کرده است.


نسل امروز و جوانان ما، واقع‌نگر و واقعیّت خواهند و نگاهشان بر عینیّت جامعه است، که در آن چه مایه برای امید و انگیزه‌ی کار دیده می‌شود؟

توده‌های مردم، روشنفکران و بویژه جوانان سرخورده و حساس، از "قسط و عدل، حقوق انسانی" چیزی ندیده‌اند، مگر شکاف هراس‌انگیز طبقاتی و فاصله میان ثروتمندان و فقیران که بزرگترین عامل تهدید کننده‌ی امنیّت و سرنوشت کشور ما است. همچنین است چپاول و غارت که مملکت ما را فراگرفته است.


و اینک جامعه ما را تباهی و فساد تهدید می‌کند، که در تاریخ نمونه‌یی نداشته است. اشاره به یک نمونه از این شکاف هراس انگیز، این است که یک طبقه از چند طبقه‌ی یک آپارتمان در زعفرانیّه‌ی تهران دویست و پنجاه میلیارد تومان قیمت گذاری شده است!؟!؟ کاخ‌هایی که هم اینک در شمال تهران و از جمله در "لواسانات" ساخته می‌شود، شاید در جهان بی نظیر باشد!؟!

آن شعار نویدبخش اوائل انقلاب که: "یک موی کوخ نشینان را به همه ی کاخ نشینان برابر نمی‌داریم" کجا رفت؟ و آیا همین ساکنان زعفرانیّه و الهیّه و لواسانات هستند که با یک موی کوخ‌نشینان حاشیه و جنوب تهران برابر نیستند؟!


امّا مبارزه با فساد و دانه درشت‌ها؛ رئیس قوّه‌ی قضائیّه‌ی پیشین با داشتن ۶۳ حساب بانکی _که این حساب‌ها زمینه‌یی جز چپاولگری و ویران کننده‌ترین فساد و سوء استفاده ندارد_ به ریاست مجمع تشخیص مصلحت تغییر شغل داده می‌شود؛ با این شرایط دیگر می‌توان به رفع فساد و تباهی، و افق روشن آینده‌ی ایران امیدوار ماند؟


و امّا دشمن و قدرتهای بیگانه؛ هیچ قوّه‌ی فاعله‌ی خارجی تا زمینه‌ی پذیرش مقابل، یعنی آمادگی قوه‌ی قابله( زمینیه پذیرنده) نباشد، قادر به هیچ کاری نیست و توان هیچ نفوذ و تخریبی ندارد.


این یک قاعده‌ی فلسفی است که در همه‌ی شؤون زندگی از خصوصی تا اجتماعی، اقتصادی، سیاسی پدیدار است و تا این طرف ضعفی نداشته باشد، دشمن توان نفوذ در آن ندارد.


آری، نفوذ بیگانه از وجود یا ایجاد پایگاه‌هایی است که در" درون" است. یعنی در هرگونه دست اندازی و اعمال نفوذ خارجیان یک طرف قضیّه خود ماییم و در حقیقت نقش و نفوذ بیگانه، سوء استفاده از نقاط ضعف ما، و تابعی طبیعی از زمینه‌های درون جامعه ما است. بنابراین، در هر حال عامل تعیین کننده در خود ما است، نه بیگانه. اگر باتوجه به خود، و کژ و کاستی‌ها و انحرافات و ریشه‌های ناهنجاری‌ها و تباهی‌ها و جریان‌های مخالف را بشناسیم و به دفع آنها بپردازیم، خلل نفوذ دشمن را مسدود میکنیم، و آنگاه بر دفع و رفع ناملایمات و ناخواسته‌ها توانا خواهیم شد. و آری، اگر انسجام باشد، دشمن خارجه مجال نفوذ و نیاز به جنگ نخواهد داشت.


طمع و تهاجم قدرتهای زورمند رسم طبیعی و همیشگی تاریخ بوده است و هرکس زورش برسد و شرایط جهانی اجازه دهد ما را می‌بلعد ولی نباید خودمان را با سرمایه‌ها و امکانات و وظائفی که به عهده‌مان گذارده است کنار کشیده بدون آنکه خود را مؤثّر و مقصر بشناسیم.


اینکه گفته می‌شود، غرب، فتنه‌انگیز و چپاولگر و جنایتکار است، به جای خود درست و واقعیت است، امّا آیا می‌توان با اشاره به این واقعیّات و برشمردن معایب غرب، برخوردهای نامناسب آبان گذشته، و بسیار رفتارهای خشن دیگر، و برخورد غیرصادقانه در سقوط هواپیمای اکراینی را توجیه کرد؟ فساد و چپاول ملّت جز این است که از بالا سرچشمه گرفته است؟


شگفتا در حالی که بیش از نیم جمعیت ملّت به نوعی از انتخابات اخیر مجلس کنار زده می‌شود و در حقیقت از تعیین سرنوشت کشورشان به دور می‌مانند، جز زمینه دادن به دشمن و قدرت بیگانه چه معنی دارد؟ و همچنان برخورد با دراویش و اقوام دیگر!؟


بی گمان در این شرایط ما باید به صلح و مشکلات و مصائب خودمان متمرکز باشیم.


حافظه تاریخ به یاد دارد که خبط‌های صاحبان قدرت، و خامی و ناآگاهی مردم و نبودن یک دستگاه سالم و قدرتمند در راهبرد کشورها، چه‌سان بلا و نکبت بر سر مردم ریخته، و چرخ پیشرفت را بازداشته است.


کودتا شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران نشان دادعناصر داخلیِ ارتجاع چه نقش مخربی با استعمار بازی کردند و چه بلای بزرگی بر سر این ملت آوردند.


ندای فاعْتَبِروا بشنوید اُولُوا الاَبصار
نه کودکیت، سر آستین چه می‌خایید؟



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy