مجید محمدی - کیهان لندن - در صورتی که وضع سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی به همین شکلی باشد که امروز هست در یک سال آینده سه تحول مهم در ایران رخ خواهد داد.
۱) مجلس یکپارچه به دست اسلامگرایان نظامیگرا شروع به کار کرده و به نیرویی موثر در جهت قدرت هرچه بیشتر نظامیان حرکت خواهد کرد؛ مجلس اگر با سیاستهای دستگاه رهبری هماهنگ نباشد بیخاصیت است اما اگر باشد آنها را تسریع میکند.
۲) دولت روحانی در سال ۱۴۰۰ به احتمال بسیار زیاد جای خود را به دولتی که شاکلهی آن را نظامیان و همراهان آنها تشکیل میدهند (دولت حزب اللهی و جوان به قول علی خامنهای)خواهد داد.
۳) وضعیت اقتصادی و مالی رژیم مدام پسرفت کرده و کشور در شرایط بحرانیتری قرار خواهد گرفت.
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تا شش میلیون نفر در دورهی بحران کُرونا بیکار میشوند. در عین حال بیش از نود درصد مردم از شرایط راضی نیستند و در فساد و ناکارآمدی آن توافق دارند؛ حتی دو جناح سیاسی و رهبر جمهوری اسلامی در این نظر اشتراک دارند که مقامات ناکارآمد و فاسد هستند. خامنهای بارها از عجز حکومت از مقابله با فساد و عدم تحقق سیاستها شکایت کرده است.
سه تحول فوق را در کنار هم بگذارید. نتیجه تقریبا روشن است: نظامیان ظرفیت و قدرت بیشتری برای سرکوب در موقع لزوم خواهند یافت اما همانها که در رأس قدرت قرار خواهند داشت از نظر اقتصادی خود را در کنج دیوار خواهند دید. آنها در این شرایط چه واکنشی نشان خواهند داد؟ اگر بخواهیم این پرسش را دقیقتر مطرح کنیم آن است که برنامهی سپاه پاسداران برای ایران در شرایط موجود چیست؟ نمیشود یک نهاد و مجموعهای که دارای یک امپراتوری مالی و اقتصادی است، تبلیغات سیاسی کشور را هدایت و کنترل میکند، سازمان سرکوبش قدرتمندترین سازمان سرکوب در خاورمیانه است، دستگاه قضایی و امنیتی بدون اجازهی آن آب نمیخورند، برنامههای موشکی و هستهای کشور را در اختیار دارد و همهی کشور را شبانهروز شنود میکند برنامهای برای این شرایط و آینده نداشته باشد. وقتی مقدرات یک کشور در دست عدهای از اراذل و اوباش قرار گیرد و آن عده احساس خطر کنند اعمال تبهکارانهی آنها میتواند بطور نمایان افزایش پیدا کند.
چهار برنامهی کلان سپاه پاسداران
خودتان را بجای فرماندهان سپاه پاسداران در شرایط حاضر بگذارید. حتی لازم هم نیست که چنین کنید چون آنها برنامههایشان را واضح و روشن بیان کردهاند. همانطور که گربهی گرفتار در کنج دیوار به هر که در برابرش قرار دارد حمله کرده و به صورت آنها پنجه میکشد از سپاهیان نیز انتظار میرود که به آنچه در این سالها گفتهاند عمل کنند. چهار حرکت از سپاهیان با یکدستتر شدن حاکمیت و افزایش قدرت آنها در آیندهی نزدیک انتظار میرود:
حکومت بر پایتختهای منطقه
مهمترین برنامهی سپاه پاسداران در سیاست خارجی خروج نیروهای ایالات متحده از منطقه و تکمیل بسط حیطهی نفوذ جمهوری اسلامی از دریای سرخ تا خلیج فارس (شامل یمن، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، امارات و قطر) و از دریای عمان تا مدیترانه (از عمان تا اردن و سوریه ولبنان) است. تشکیل هستههای ایدئولوژیک، مدرسههای دینی و سلولهای تروریستی و ارسال سلاح و پروراندن تروریست برای این کشورها در چهار دههی اخیر متوجه همین هدف بوده است. آنچه علیرضا زاکانی در مورد فتح چهار پایتخت منطقه بعد از سقوط صنعا به دست حوثیها گفت باید به همهی پایتختهای منطقه مثل دبی، ریاض، کویت، عمان، دوحه و مسقط نیز تعمیم داده شود. جمهوری اسلامی نمیخواهد این پایتختها را با نیروهای ایرانی، اشغال نظامی کند بلکه میخواهد نایبانش (شبهنظامیان) در آنها حرف اول را بزنند و دولتها بدون نظر تهران تعیین نشوند. در چهل سال گذشته نیروهای این نیروهای نیابتی در مدارس قم و آموزشگاههای سپاه پاسداران در حال آماده شدن بودهاند.
جمهوری اسلامی اگر همهی منابع طبیعی کشور را به حراج بگذارد و طلاهای کشور را بفروشد و دلار را به سی هزار تومان برساند باز هم دست از حمایت میلیشیاهای ساخته شده در دهههای گذشته در عراق و سوریه و لبنان و یمن بر نخواهد داشت. دشوارتر شدن شرایط اقتصادی باعث رها کردن این برنامهها نخواهد شد. البته قدرتهای دیگر مثل روسیه و ترکیه و اسرائیل که دارای ارتشهای منظم هستند میتوانند برای جمهوری اسلامی در این مسیر مانع ایجاد کنند.
آزمایش بمب اتمی
مقامات جمهوری اسلامی بدون بمب اتمی همواره خود را در شرایط عراق صدام دیده و خواهند دید و در صورت داشتن بمب هستهای در شرایط کرهی شمالی. در این موضوع شک نکنید که از منظر سپاهیان انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی بدون بمب هستهای همواره خود را در معرض براندازی با حملهی خارجی خواهد دید. بر این اساس برنامهی هستهای جمهوری اسلامی همیشه بُعد نظامی داشته و خواهد داشت و نظام در هر دوره مشغول به قاچاق و خرید و کسب اجزای مختلف این بمب بوده و خواهد بود. سپاهیان در شرایط دشوارتر با اشتیاق بیشتر به سمت آزمایش بمب خواهند رفت. همهی آزمایشها و فعالیتهای موشکی و ماهوارهای جمهوری اسلامی بخشی از جورچین بزرگ برای ساختن و پرتاب بمب هستند. پاکستان، کره شمالی و روسیه در شرایط حاضر از اینکه برنامهی اتمی جمهوری اسلامی موی دماغ ایالات متحده و همپیمانانش شود سود میبرند و میتوانند همکار نظام در پیشبرد این برنامه باشند. اگر در این موضوع شک دارید سخنان مقامات روس را در حمایت بی قید و شرط از برنامههای موشکی و هستهای جمهوری اسلامی دنبال کنید.
گسترش مافیای تبهکار بینالمللی
سپاه از هماکنون در هرگونه قاچاق (از جمله مواد مخدر در سطح بینالمللی که تحت نظر مرتضی رضایی اداره میشود) و پولشویی درگیر است. فشارهای بیشتر، مافیای سپاه پاسداران را مستاصلتر کرده و این نهاد با قدرت مالیای که دارد شبکهی جرم و جنایت بینالمللی خود را گسترش خواهد داد. هرچه قدرت سپاه در داخل کشور بیشتر شود و امکان نظارت و پاسخگویی بر آن کمتر (که اکنون به صفر رسیده است) این نهاد بر حجم عملیات تبهکارانهی خود در سطح پنج قاره خواهد افزود. اگر چنین نیست چرا خبرگزاری این نهاد به ممنوع شدن آتش زدن پرچم دیگر کشورها در کشور آلمان واکنش نشان میدهد؟! مشخص است که سپاه پاسداران در تظاهرات ضد اسرائیلی در آلمان یا بریتانیا و آمریکا نقش دارد. هرجا مسجد شیعی و مرکز مذهبی شیعی و مدرسهی شیعی یا یک روحانی شیعه در دنیا وجود دارد سپاه هم در آنجا هست چون بدون سپاه امورات این مراکز نمیگذرد. هرگونه کمک مالی جمهوری اسلامی به این مراکز بدون چشمداشت صورت نمیگیرد. چرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارای یک مرکز فرهنگی به ارزش دهها میلیون دلار در کاناداست؟!
محدودیتهای مالی برای جمهوری اسلامی از این فعالیتها نخواهد کاست چون این فعالیتها اولا در اولویت نظام هستند. حکومت اگر مجبور شود از نان مردم هم برای حفظ این برنامهها میزند. سپاه پاسداران در شرایط خاص ممکن است همانند دزدان دریایی سومالیایی به راهزنی در منطقهی خلیج فارس برای تامین نیازهای اقتصادی و مالی خود دست بزند. برای چهار دهه سپاه در حال گروگانگیری شهروندان دوتابعیتی و غربی برای باجگیری بوده است. ثانیا سپاه از لحاظ بودجه، در خارج به منابع و درآمدهای بینالمللی و در داخل به امپراتوری خود بیشتر وابسته است تا بودجههای رسمی که بخش کوچکی از منابع آن را تشکیل میدهند. دولتها و تحلیلگران نظامی و امنیتی هرگز نباید فریب آمارهای رسمی جمهوری اسلامی را در باب بودجههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخورند. نظام بودجهای سپاه پاسداران همانند سازمان آن یک هزارتوی پیچ در پیچ است.
فعال شدن شبکهی ترور
در شرایط شکننده شدن وضعیت نظام، شبکهی ترور سپاه فعالتر خواهد شد. سپاهیان میدانند که مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی هرچند تعدادشان کم باشد یک خطر بالقوهی جدی هستند چون خود آنها تعداشان کم بود اما توانستند رژیم پهلوی را در شرایط ضعف سرنگون سازند. از این جهت در شرایطی که احساس کنند در معرض خطر بیشتری هستند برنامهی ترور مخالفان خود در داخل و خارج را گسترش خواهند داد. انتظار نداشته باشید که این ترورها از روی یک سناریوی خاص انجام شود. در یک منطقه ممکن است مخالف فعالی در دریاچه غرق شود؛ در جایی دیگر به ریل متروی زیرزمینی پرتاب شود و در منطقهای دیگر «اوردوز» شود. سپاه به احتمال زیاد در برنامهی همکاریهای امنیتی با روسیه به برخی روشهای پوتین برای ترور مخالفان خود نیز دسترسی دارد. در شرایطی که مخالفان در خارج کشور احساس میکنند سپاه ضعیف شده و خطر را جدی نمیگیرند آسانتر میتوان آنها را شکار کرد. توجه داشته باشید که همهی کادر وزارت خارجه و مراکز مذهبی شیعیان در خارج کشور و استمرارطلبانی که برای حفظ جمهوری اسلامی تلاش میکنند میتوانند همکار دانسته یا ندانستهی سپاه در ترورها باشند؛ هم در دادن اطلاعات و هم در پناه دادن و تدارکات.
راه حل نظامیان
تداوم مسیرهای فوق به حملهی نظامی به تاسیسات اتمی (توسط اسرائیل یا امریکا) و تنشهای پس از آن خواهد انجامید، سناریویی که سپاهیان سالهاست از آن استقبال کردهاند. آنها میدانند که تنها با جنگافروزی میتوانند قدرت اقتصادی و سیاسی خود را حفظ کرده و هرچه بیشتر گسترش دهند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک یک هیولای چند سر و خطرناک تبدیل شده است که دولتهای مورد تهاجم آن در آینده چارهای بجز رویارویی با آن نخواهند داشت.