همشهری - مصطفی هاشمیطبا گفت: آقای احمدینژاد چهار پنجهزار نفر استخدام کرد که گونی نامهها را بیاورند و نامهها را ردیف و بستهبندی کنند. آنها در این بخش ماندند، ولی اینکه کار نشد.
از آن ۶ نفر که اردیبهشت ۹۶ چند روز کنار هم نشستند و ساعتها بر سر صندلی ریاستجمهوری با هم مناظره کردند، حالا فقط مصطفی هاشمیطبا پست و مقام حکومتی ندارد. ۲ نفر رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور ماندند، یکی رئیسقوه قضاییه شد، یکی هم رئیس قوه مقننه. حتی مصطفی میرسلیم که تعداد آرایش از آرای باطله هم کمتر شد، این روزها روی یکی از صندلیهای مجلس مینشیند.
داستان هاشمیطبا، اما متفاوت از بقیه بود. با وجود حمایتی که در مناظرهها از دولت کرد، هیچ مسئولیتی به او پیشنهاد نشد. خودش میگوید چندبار خواسته کمکی بکند، حتی پیشنهادهایی هم داده، اما جوابی نگرفته. با وجود این تأکید میکند که از کسی دلگیر نیست. قرار بود با او بیشتر درباره کارنامه دولت روحانی در ورزش حرف بزنیم، اما، چون گفتگو را از همان انتخابات ۹۶ شروع کردیم، خیلی از سؤال و جوابها، غیرورزشی شد.
مرد آرام مناظرههای انتخاباتی ریاستجمهوری، امروز مثل خیلی از ما منتقد شیوه فعلی اداره کشور است، با وجود این میگوید که اگر هر کدام دیگر از آن ۵ کاندیدا هم بهجای روحانی انتخاب میشد، چیزی عوض نمیشد.
* بعد از انتخاب آقای قالیباف بهعنوان رئیس مجلس، در فضای مجازی به شوخی گفته شد که از کاندیداهای ریاستجمهوری سال ۹۶، ۳ نفر الان رئیس ۳ قوهاند، بقیه آن نامزدها هم مسئولیتی گرفتهاند و فقط سر آقای هاشمیطبا بیکلاه ماند. این بحث شوخی بود، اما یک بحث جدی هم مطرح است؛ اینکه در آن انتخابات مردم آقای قالیباف و آقای رئیسی را نپسندیدند و به آنها رأی ندادند، ولی همین ۲ نفر الان رئیس ۲ قوه خیلی مهم هستند و در موقعیت تصمیمگیری مهمی قرار گرفتهاند.
این رأی مردم است. آقای قالیباف در انتخابات مجلس رأی آورد و رأیاش یک میلیون بوده. بقیه میخواستند بیایند و رأی بدهند. آنها الان نباید گلایه کنند. رأی ایشان برابر رأی نفر سیویکم دوره قبل است. آقای حمید رسایی یکبار گفته بود باید کاری کنیم در انتخابات مردم کمتر بیایند و ما رأی بیاوریم. یک عده رأی ندادند و در تعداد کم، آقای قالیباف رأی آورد و بعدش هم رئیس مجلس شد. پس این غیرطبیعی نیست. از بین بقیه کاندیداهای۹۶ هم آقای روحانی که رئیسجمهور شدند. آقای جهانگیری هم که معاون اول بودند، آقای میرسلیم هم بهدلیل اینکه از حزب موتلفه به مجموعه اصولگراها آمدند و، چون مردم هم کمتر رأی دادند، انتخاب شدند و به مجلس رفتند. آقای رئیسی هم که منصوب شدند. اینها همه طبیعیاند.
* و شما...
من در گروه خاصی نبودم و اصولا در گروه خاصی نیستم. هیچکس نبوده به من پیشنهاد کار بدهد و من رد کنم، ولو کارهای کوچک. الان من با بخش کوچکی از وزارت نفت و وزارت کار همکاری میکنم. البته تشنه این هم نیستم که حتما به من پیشنهادی بدهند و من کاری کنم، نیازی ندارم. کاری را که ممکن است برای جامعه مفید باشد، کموبیش دارم انجام میدهم. میخواهم بگویم پیشنهادی نبوده که حتی بخواهم رویش فکر کنم. متقابلا من به دولت پیشنهاد دادهام و گفتهام که میتوانم فلان کار را انجام بدهم، ولی جواب نگرفتهام.
* میتوانید بگویید چه پیشنهادهایی دادهاید؟
پیشنهاد مشخصی که دادم درباره مدیریت طرحهای عمرانی بود. گفتم با توجه به اینکه من یک مدت رئیس ستاد طرحهای مهم انقلاب در زمان جنگ و زمان مهندس موسوی بودم و طرحهای مهم را به ثمر رساندیم، طرحهای عمرانی را مدیریت کنم؛ طرحهایی را که میگویند ۳۰ سال طول میکشد تا به ثمر برسد. مثلا ۳۰ تا سیستم فاضلاب در ایران هست، ۳۰تا سیستم آبرسانی هست، N تا بیمارستان هست و... پیشنهاد من این بود که ستادی با مقررات خاص تشکیل شود و بتواند در عرض سهچهارسال این کارها را انجام بدهد.
* این پیشنهاد را به چه کسی دادید؟
به خود آقای رئیسجمهور.
* در ملاقات شخصی؟
نه مکتوب.
* جوابی نگرفتید؟
جواب را برای سازمان برنامه فرستادند، ولی بعدش دیگر جوابی نیامد.
* در مناظره انتخابات۹۶ رویکرد شما اگر نگوییم دفاع از دولت بود، انتقادی هم نبود. در نهایت هم خیلی از چیزهایی که گفتید خوشایند آقای روحانی و جهانگیری بود. انتظار میرفت دولت توجهی به این موضوع داشته باشد. من خودم فکر میکردم حداقل ریاست کمیته ملی المپیک را به شما بدهد. خودتان علاقهای به این کار داشتید؟
اتفاقا در این مورد هم اقدام کردم. از بعضی از منابع هم به من گفته شد که مخالفتی وجود ندارد. چون بازنشسته بودم، حتی از معاونت حقوقی رئیسجمهوری مکتوب نامه گرفتم که ریاستم در کمیته ملی المپیک بلامانع است. طبق اساسنامه ریاست کمیته شغل تماموقت نیست و مسئولیتی به آن معنا ندارد. من باید عضو مجمع میشدم. هیأت اجرایی باید ۴ نفر را که خبره بازیهای المپیک هستند، انتخاب میکردند، ولی بهجای اینکه من را انتخاب کنند، آقای صالحیامیری را انتخاب کردند.
* ایشان خبره ورزشی بودند؟
از نظر آنها بله. شخصا به آقای صالحی امیری گفتم و حتی نامه هم نوشتم که شما از یک موضع دیگری وارد مجمع بشوید. اصلا من هیچ، ولی این عنوان بهاصطلاح کاذب را از خودتان بردارید. ایشان بهعنوان کسی که خبره بازیهای المپیک است به مجمع رفته. این کاذب است و صادقانه نیست. در این قضیه هم هیأت اجرایی که آدمهای مسئول، متعهد و متدین هستند، ایشان را بهعنوان خبره بازیهای المپیک انتخاب کردند.
* از این دولت بهخاطر شخص خودتان گلایهای دارید؟
نه. اصلا روحیه من با این دولت نمیخواند. دولت جمهوری اسلامی، به معنی دولت کلی و حاکمیت خدمات بسیار بالایی به کشور کرده و میکند. کارمندان هم همینطور. میگویند کارمندان جهادی کار کنند و آنها واقعا این کار را میکنند.
این را که میگویند کارمندان روزی ۱۲ دقیقه کار میکنند، قبول ندارم، اگر برای آنها کار تعریف شود، از صبح تا شب کار میکنند، ولی وقتی یک دفعه کارمندان بخش نخستوزیری سابق که زمان هویدا ۱۰۰ نفر بود، به بیش از ۱۰ هزار نفر میرسد، کاری نیست که به آنها داده شود.
آقای احمدینژاد چهار پنجهزار نفر استخدام کرد که گونی نامهها را بیاورند و نامهها را ردیف و بستهبندی کنند. آنها در این بخش ماندند، ولی اینکه کار نشد.
در بانک صنعت و معدن، در مرکز توسعه صادرات و سازمان تربیت بدنی که بودم، همه کارمندانم صبح تا شب کار میکردند. به قدری کار فراهم و برنامهریزی شده بود که اصلا آدم بیکار در مجموعهمان نداشتیم، ولی وقتی بعضی جاها آدم اضافی دارد و کاری برایشان تعریف نشده، ممکن است یک عده هم بیکار باشند.
اینکه بخواهند دولت را لجنمال کنند، بدترین چیز است. اگر کسی صلاحیت شخصی ندارد، بحث دیگر است. حتی من میگویم آقای روحانی در دوره اولش با امضای برجام خدمت خیلی بزرگی به این مملکت کرد. منتهی بعضی از دلایل هست که...
جالب این است الان که ما مشکلاتی داریم، نمیآیند بگویند بهخاطر خروج ترامپ از برجام است، میگویند بهخاطر برجام است. بهخاطر برجام خیلی از مسائل ما در شرف حل بود، ولی یکی آمد زیر کاسه و کوزه زد. در تاریخ هم همینجوری بوده. معاهده میبستند و یکیشان تخطی میکرد.
* فرض کنیم این حرفها مقدمهای بود تا به نقد دولت دوم آقای روحانی برسیم.این اصلا نقد دولت آقای روحانی نیست. نقد حکمرانی ماست. ما نمیخواهیم واقعیت را به مردم بگوییم. نمیخواهیم بگوییم که بهخاطر عدممراودات بینالمللی ما در تنگنا هستیم؛ در تنگنای واردات هستیم، در تنگنای صادرات، در تنگنای فروش نفت هستیم، درآمدهایمان کم است و سطح زندگیمان باید پایین بیاید. شعار هم میدهیم معیشت بهتر. خب نمیشود.
باید بگوییم با این شرایط معیشتها حتما کمتر میشود. این را چرا به مردم نمیگوییم؟ در نمازجمعه میگوییم؛ای دولت معیشت بهتر برای مردم فراهم شود، مگر میشود؟ وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم، وقتی هزارتا مشکل دیگر داریم و... نمیشود. دولت هم میخواهد بگوید همه چیز خوب است، چون اگر خلاف این را بگوید باید سیستم تغییر کند، سیستم اقتصادی داخل کشور، سیستم تولید و توزیع و خیلی از این چیزها باید دستخوش تحول شود، که نه فقط دولت، که حکمرانی هم نمیخواهند این اتفاق بیفتد. ولی دولت در این موضوع پیشگام است، چون روحیه آقای روحانی این است.
همه مردم هم همین هستند، همه سخنرانان و... دنبال این هستند که بگویند وضع مردم بهتر شود، سفره مردم گستردهتر شود، معیشت مردم بهتر شود، ولی نمیشود. وقتی ما داریم میجنگیم، وقتی تحریم میشویم، وقتی خود ما از تحریم استقبال میکنیم، شرایط بهتر نمیشود. الان هم میگویند با خارجیها مراوده نداشته باشیم و وقتی همه داریم این حرفها را میزنیم، باید بدانیم حجم اقتصاد ما پایین میآید و اقتصاد مردم هم کوچکتر میشود و به ضعیفها بیشتر فشار میآید.
کسی که ۱۰۰ میلیارد تومان در حسابش دارد، با هر پولی هر چیزی را میخرد و زندگیاش را تامین میکند. آپارتمان هر قیمتی داشته باشد، برایش مهم نیست. برای اینکه فشار به پایینیها نیاید، دولت باید سیستم جدیدی انتخاب کند. به نوعی باید برای آنهایی که بیشتر دارند، مزایده بگذارد. اینها همهاش تحول در اقتصاد مملکت است و هیچکس هم به این امر تن نمیدهد.
* این سیستمی که شما میگویید مدل موفقی هم دارد یا فقط مجبوریم آن را پیاده کنیم؟ جایی هست که بگوییم با این مدل جلو رفته و نتیجه گرفته؟
مجبوریم. هیچ کشوری بدون مراودات بینالمللی به توسعه نمیرسد. مثالش را هم داریم؛ کوبا و کرهشمالی.
من، چون به این کشورها رفتهام و دیدهام، این را میگویم. با این ریخت و پاشی که ما در این مملکت داریم، تصور کرهشمالی و کوبا برای مردم ما غیرممکن است.
در یک سخنرانی از یک سیدی در شیراز شنیدم که میگفت این ۳ بزرگوار که همدیگر را به فساد متهم میکردند- اشارهاش به آقای جهانگیری، آقای قالیباف و آقای روحانی بود- رسیدگی کنید ببینید اینها یا دروغ میگفتند و تهمت میزدند یا راست میگفتند.
اگر دروغ میگفتند که صلاحیت ندارند. اگر راست میگفتند که باید به این اتهامات رسیدگی شود. اما میبینیم مراجعی که باید تأیید میکردند، تأیید کردند. دفعه گذشته هم همینطور بود. آقای احمدینژاد هر چیزی بلد بود به هم بافت و بعد هم رئیسجمهور شد.
* در انتخابات۹۶ آقای روحانی با ۲۳ میلیون رأی، رئیسجمهور شدند، ولی اغلب گمانهزنیها این است که امروز محبوبیت ایشان خیلی پایین آمده. چه اتفاقی میافتد که یک رئیسجمهور این همه محبوبیتش کم میشود؟ البته برای اغلب رئیسجمهورها در دوره دوم این اتفاق میافتد.
۲ عامل هست. آقای روحانی با مردم حرف نمیزند. حرفزدن غیر از خطابه است.
خطابه این است که چیزی را میگویی و میروی، ولی در حرفزدن است که باید با مردم مسائل را در میان بگذارد. میگویند امسال ۱۸۰ هزار میلیارد کسر بودجه داریم و میخواهند مملکت را با کسر بودجه مثل همیشه اداره کنند.
ایشان باید به مردم بگوید ما پول نداریم، این مشکلات را داریم، باید اولویتبندی کنیم. ولی اینها را نمیگوید. در سخنرانیها هم بعضی وقتها گافهای عجیب و غریب میدهد. اینکه گرانشدن بنزین را من نمیدانستم و از شیشه اتومبیل مردم را میبینم خوشحالند و... مردم عصبی میشوند. دوم اینکه شاید وقتهایش را برای مسائل مختلف خوب تقسیم نمیکند.
آنطور که من خواندهام، آقای پارک که رئیسجمهور کره بود، هر روز با ۲ نفر از صنعتگران جلسه داشت. آقای روحانی با وزرایش هم جلسه ندارد. پارک حرفشان را میشنید و بعد اقدام میکرد. این مختص آقای روحانی نیست.
رئیسجمهورهای قبلی ما همینطور بودند. این وقت باید تقسیم شود و اطلاعات دست اول به رئیسجمهور برسد. اینکه کلیاتی گفته شود، مسئله را حل نمیکند.
یا بگویند ارادهمان این است که این کار را بکنیم، این هم مسئلهای را حل نمیکند. مسئله سوم این است که متأسفانه مخالفان ایشان به هیچوجه رعایت تقوی را نمیکنند. حتما باید انتقاد کرد و ایشان هم قابل انتقاد است، ولی فحشدادن و... درست نیست. آزاد هم هستند و کار خودشان را میکنند. این بحثی است که در فضای مجازی و روی مردم تأثیر میگذارد.
* به هر حال عملکرد دولت روحانی بهحساب اصلاحطلبان نوشته میشود، به همینخاطر بعضی معتقدند دولت بعدی که از دل این دولت بیرون میآید، اصولگرا خواهد بود. پیشبینی شما چیست؟
من میگویم هر دولتی که بیاید هیچکاری نمیتواند بکند. مثلا خود مجلس، مجلس اصولگرا چه کار میتواند بکند؟ نمیتواند هیچکاری کند. حقیقت این است. مجلسیهای ما نه فقط در این دوره، در همه دورهها تفکرات التقاطی دارند. التقاطی نه بهمعنای سیاسیاش، آن یک بحث دیگر است. تفکر اقتصادی و اجتماعیشان التقاطی است.