انصاف نیوز - علی پاتریک پهلوی که خود را شاخهی اصلی خاندان پهلوی میداند و رضا پهلوی و فرح دیبا را جدا شده از این خاندان، میگوید که آنها بواسطهی دست دادن با ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو خائن به ایران و مردم هستند و ما با اینها کاری نداریم.
علی پاتریک پهلوی، فرزند علیرضا پهلوی و همسر لهستانی اوست که پس از مرگ علیرضا توسط دربار به ایران آورده میشود. او از معدود بازماندگان خاندان پهلوی بود که در دوران انقلاب در ایران ماند؛ حتی ادعا میشود او که از دوستان بهمن حجت کاشانی و کاترین عدل بود، در مبارزات بهمن علیه پهلوی به او کمک کرده و حتی مدتی توسط ساواک بازداشت شده؛ موضوعی که از سوی شخص او و به شدت تکذیب میشود و میگوید که در تلاش برای منصرف کردن بهمن و کاترین بوده است که ساواک دستگیرش میکند.
علی پاتریک در گفتوگویی که با «همشهری ماه» در بهمنماه ۸۹ انجام داده است، روایتی کوتاه از وضعیت دربار، اولین رویارویی با محمدرضا پهلوی و ثریا، زندگیاش پس از کوچ از ایران و دلایل آن داشته است اما از دوران ضدیت خود با خاندان پهلوی چیزی نگفته است. او تنها اشاره کرده است که پس از مسلمان شدنش دیگر با دربار مراودهای نداشته.
او در پاسخ به اینکه چرا از خاندان پهلوی جدا شده است، به انصاف نیوز گفت: «من از پهلوی هیچوقت جدا نشدم، بلکه رضا پهلوی و مامانش از من سوا شدند. این دو شخص خودشان را نوکر فراماسونری کردند و با ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو دست دادند. شاخهی پهلوی هم تشکیل شده از «رضاشاه کبیر»، پدرم «والاحضرت علیرضا پهلوی» -ولیعهد تا ۱۹۵۴- و بنده، ولیعهد بین ۱۹۵۴ و ۱۹۶۰، و ما با این خائنها به ایران کاری نداریم. من رضا پهلوی را خائن به مملکت و مردم میدانم، کسی که با ترامپ و بن سلمان و نتانیاهو دست دهد ضد ایران است و باید اعدام شود.
او دربارهی علت دستگیریاش توسط ساواک، توضیح داد: «بنده در کالیفرنیا مراقبهی بودیست، زیر نظر روشی سوزوکی میورزیدم. وقتیکه در سال ۱۹۷۰ به ایران بازگشتم، سیدحسین نصر من را به قطب صوفی شاه نعمت اللهی، آقای جواد نوربخش؛ گرویدنم به اسلام از این طریق بود.
وقتی که دیدم بهمن [حجت کاشانی] و کاترین [عدل] دارند راه اشتباهی در پیش میگیرند، سعی کردم به آنان کمک کنم که متاسفانه نتوانستم. با اینحال درحالی که در خرمدره بودم و سعی میکردم آنان را منصرف کنم، ساواک آمد و من را دستگیر کرد. ۱۷ روز در زندان اوین بودم و شکنجهی روحی دیدم. اینها فکر میکردند بنده جزو مجاهدین خلق بودم و هرچه میگفتم که من کجاهدین خلق را محکوم میکنم باور نمیکردند. تا بالاخره فهمیدند که اشتباه کردندو من را رها کردند. اما رد حال حاضر روایتهای دروغی از این موضوع هست. مثلا اینکه من هیچوقت به خرمدره کوچ نکردم، بلکه به آنجا رفته بودم که به بهمن و کاترین بگویم به غار کوچ نکنند؛ ولی مثل اینکه دروغها در ایران خیلی زیاد هستند.»
آیا توفان دیگری در راه است؟
حسن آیت و روزی که خمینی خمینی شد