جمهوری اسلامی گرفتار بحران اقتصادی، بحران مشروعیت، بحران ایدئولوژیک، بحران ناکارآمدی، بحران بین المللی، تحریم های فلج کننده اقتصادی، زوال اعتماد، فساد سیستماتیک و مسائل و مشکلات عدیده ی بسیاری است. آیا وجود همین بحران ها برای وقوع انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی کفایت نمی کنند؟ آیا انتظار انقلاب داشتن ناموجه است؟
با توجه به همین شواهد و قرائن عده بسیاری در طی ۴۱ سال گذشته سرنگونی جمهوری اسلامی از راه انقلاب را وعده داده اند و می دهند. اما با صدها شاهد موید سرنگونی و انقلاب، رژیم به دوام خود ادامه داد.
مشکل یا مسأله کجاست؟ مسأله این است که مخالفان و مدعیان هیچ گاه نخواسته اند چشمانشان را به روی دلایل ماندگاری رژیم بگشایند. باید پرسش را تغییر داد: علل و دلایل ماندگاری و بقای حکومت جمهوری اسلامی چیست؟ چه بناهایی این رژیم را پایدار نگاه داشته است؟
در نوبت گذشته ۳ نکته و در این نوبت ۱۱ نکته دیگر را بازگو کرده ام. اگر افراد و گروه هایی به دنبال انقلاب در ایران هستند، باید به ۱۴ شاهد ناقض ارائه شده، به چشم موانع انقلاب بنگرند و راه حل هایی برای آن ها پیشنهاد کنند.
به عنوان مثال، سه طیف اصلاح طلبان، نواندیشان دینی و سرنگونی طلبان در حفظ نظام نقش داشته اند. این نقش خواسته و ناخواسته بوده است. بنابراین، بر نقش ناخواسته ی براندازان و سرنگونی طلبان از طریق رادیو تلویزیون های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی در حفظ نظام تأکید کرده ام. به قول مولوی:
قلعه سلطان عمارت می کند
لیک دعوی عمارت می کند
مخالفان جمهوری اسلامی نیز در عین دعوی حکومت، قلعه سلطان (ولی فقیه) را عمارت کرده اند.
کانال یوتوب اکبر گنجی:
https://www.youtube.com/channel/UCi-wR3aee_iOhXXIUv0PP3g/videos