بیبیسی فارسی - شهیر شهید ثالث - این روزها تلاطم در بازار ارز، نه تنها نظر بسیاری از مردم و کارشناسان را در ایران بلکه نظر کارشناسانی را که تحولات ایران را در خارج از کشور دنبال میکنند به خود جلب کرده است. در همین حال بازار بورس به صعود خود ادامه میدهد، تحریمها روز به روز فشار را بر اقتصاد ایران بیشتر میکنند و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پرونده جدیدی برای ایران گشوده که بسیاری از عواقب آن بیخبرند. واقعا در ایران چه میگذرد؟
عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی ایران، گفته است که برای کنترل بازار ارز، بانک مرکزی "ارزپاشی" نخواهد کرد. این اظهار نظر بیانگر چرخشی ۱۸۰ درجه است. او در آذر ماه ۱۳۹۷ به دستور آیتالله خامنهای، رهبر این کشور، "برای حفظ ارزش پول ملی" اشاره و اعلام کرد "بانک مرکزی تمام توان خود را برای تحقق منویات مقام معظم رهبری بهکار خواهد برد". چرا چنین شد؟
گروهی معتقدند که در افزایش قیمت ارز، دست خود دولت در کار است. به این معنا که با جلوگیری از تزریق ارز باعث افزایش قیمت دلار میشود تا مقداری از دلار خود را، برای جبران کسری بودجه، به قیمت بالا بفروشد. این تئوری، حداقل در شرایط حاضر، چندان دقیق به نظر نمیرسد.
اول اینکه دولت با وجود مسئله کرونا و تحریمها و بیکاری میداند که گران شدن دلار، ریختن بنزین بر آتش تورم است، و گرانی مضاعف آنهم در این شرایط، آخرین چیزی است که دولت خواهان آن است. دوم اینکه علیرغم صحبت آقای همتی، بانک مرکزی تلاش خود را کرد. به گزارش تسنیم، "بازارساز" (که در واقع یعنی بانک مرکزی) ظرف دو روز ۱۸۰ میلیون دلار به بازار تزریق کرد. تسنیم میافزاید "قیمت ارز... با ورود بازارساز و عرضه سنگین ارز، کاهشی شده است". به این ترتیب واقعیت احتمالا این است که دولت مانند دو سال پیش ارز کافی برای فروش و حمایت از ریال ندارد و تزریق ۱۸۰ میلیون دلار تا کنون نتیجه چندانی نداده است.
مطالب بیشتر در سایت بیبیسی فارسی
هم آقای همتی و هم آقای روحانی، رئیس جمهور، دلیل افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال را قطعنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شوک روانی ناشی از آن دانستند. این گفته به شرطی قابل قبول بود که کاهش ارزش پول ملی منحصر به همین مقطع بود. ارزش ریال، از شهریور گذشته که ۱۱۵۰۰ تومان بود ۷۰ درصد کم شده و به گفته خود آقای همتی از سال ۱۳۵۰ تا کنون، پول ملی ۳۵۰۰ برابر سقوط کرده است. به این ترتیب موضوع از دست رفتن ارزش ریال موضعی و مقطعی نیست بلکه یک روند پیوسته در ایران بعد از انقلاب بوده است. ریشه اصلی شکلگیری این روند به سر بردن دائم کشور در بحران سیاسی و در مرکز آن درگیری با آمریکا قرار دارد.
در میان انواع بحرانهائی که ایران با آن درگیر است، بازار بورس خلاف این مسیر حرکت میکند. شاخص کل این بازار ظرف یک سال گذشته ۶۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. نرخ رشد مرکب "روزانه" بورس تهران در بهار ۹۹ به ۶/ ۱ درصد رسید. افزایش ۶/۱ در صد در روز متوسط قیمت سهام! از قضا یکی از دلایل این رشد افزایش قیمت دلار و افزایش قیمت سهام صنایعی است که صادراتمحور هستند مثل فولاد و پتروشیمی و صنایعی از این دست. هرچند که بخشی از آنها دلار نیمایی دریافت میکنند اما همان ارز نیمایی هم متاثر از قیمت بازار است.
اما عمدهترین دلیل، جاری شدن سیل نقدینگی سرگردان در کشور به سوی بازار بورس از یکسو و "حمایت تمام قد" دولت است که اطمینان خاطر برای سرمایه گذاران به وجود آورده است. پروژه حفظ بازار بورس به گفته آقای روحانی "اولویت اول اقتصادی است". اما موضوع میتواند فراتر از این و برای حکومت یک اولویت امنیت ملی و مفرّی باشد که با توجه به وضعیت اقتصادی مردم و گستردگی بیکاری، کشور را از بروز ناآرامیها حفظ کند. افزایش قیمت سهام در بازار بورس، دهها میلیون نفر، شامل ۶ دهک اول (کم درآمد) جامعه را که در پی تحولی سیاسی-امنیتی اینک قادرند سهام عدالت خود را در بازار بورس معامله کنند راضی نگه میدارد. تا اواخر خرداد با در نظر گرفتن کد معاملاتی دارندگان سهام عدالت، مجموع دارندگان کد بورسی به ۴۸ میلیون و ۲۱۲ هزار نفر رسیده است.
اگر بتوان این وضعیت را تا انتخابات آمریکا حفظ کرد، امید تهران میتواند این باشد که با پیروزی جو بایدن تحریمها برداشته شود و راه تنفس اقتصاد ایران گشوده شود. اما شاید مسئله به این سادگی هم نباشد.
تونی بلینکن، مشاور ارشد جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات پیشرو آمریکا، از میگوید و چند بار تکرار کرده است که در صورت انتخاب شدن بایدن، اول "ایران باید به رعایت کامل تعهداتش تحت توافق نامه موجود باز گردد. وقتی چنین شد دولت بایدن هم به تعهداتش باز خواهد گشت ... و ما این را بستری قرار میدهیم که قرارداد طولانیتر و طولانیتر ببیندیم". ضمن اینکه همین قسمت آخر، در صورتی که به عنوان شرط مطرح شود میتواند مسئله ساز باشد، مشکل بزرگتری هم وجود دارد.
همزمان آژانس بینالمللی اتمی وارد یک درگیری جدید با ایران شده است. تقاضای آژانس برای بازدید از دو سایت، با سدّ مخالفت ایران برخورد کرده است. در گزارش آژانس صراحتا اسم دو سایت ذکر نشده اما گزارشهائی وجود دارد که نشان میدهد منظور آژانس یکی تورقوزآباد و دیگری آباده است که ظاهرا اسرائیل مدارکی ارائه کرده که ایران در آنجا آزمایشهای انفجاری داشته است.
در مورد تورقوز آباد گزارش هائی حاکی است که آژانس بعد از نمونه برداری در اطراف ساختمان واقع در تورقوزآباد به آثاری از اورانیوم که نتیجه فعالیتهای انسانی است (anthropogenic) دست یافته است. سئوال آژانس این است که داستان پشت این قضیه چیست؟ اگر در اینجا فعالیتهائی در جریان بوده چرا ایران آنرا اعلام نکرده است.
در این شرایط حکومت ایران بع عبارتی دچار یک بن بست شده است. اگر اجازه بازدید بدهد به احتمال قوی در داخل محل های مزبور، به خصوص در توقوزآباد آثار بیشتری به دست خواهد آمد که ظن اینکه ایران فعالیتهائی داشته (و یا شاید دارد) که آنها را پنهان کرده بیشتر خواهد شد. و اگر اجازه بازدید ندهد، پروتکل الحاقی (بندهای ۴ و ۵) که بخشی از برجام است و بر اساس آن ایران باید بعد از ارائه دلایل از سوی آژانس اجازه دسترسی به سایتهای مشکوک را به آژانس بدهد، نقض میشود. معنی این امر این است که ایران برجام را "بطور کامل" رعایت نکرده و لذا حتی اگر بایدن هم پیروز انتخابات آمریکا شود، تا زمانی که آژانس از سایت های مزبور بازدید نکند و متقاعد نشود، او مشکل بتواند تحریمها را بردارد.
معنای همه این تحولات این است که به نظر میرسد معلوم نیست ایران تا کی باید، و می تواند، تحریمهای موجود را تحمل کند.