Sunday, Jul 12, 2020

صفحه نخست » متاسفم که می گویم ولی تکه بزرگ تان گوش تان خواهد بود...؛ ف. م. سخن

8EFF77D8-5BC1-431A-9237-0BAE47D0AD3D.jpegما مردمی وحشی و بی تمدن نیستیم. ما معنی انسانیت و فرهنگ را می دانیم. ما در راهپیمایی سکوت سال ۱۳۸۸، اعجاب انگیز ترین رفتار سیاسی و اجتماعی مردم مان را دیده ایم.

حکومت نکبت در طول ۴۰ سال گذشته، اعصاب و روان ملی را به هم ریخته و این یک واقعیت غیر قابل انکار است.

سالم ترین انسان ها از نظر جسمی و روانی، اگر مدت زمانی طولانی، تحت فشار های غیر انسانی قرار گیرند، جسم و روان شان در هم می شکند. اعصاب شان در هم می ریزد. رفتارهایی از خود نشان می دهند که در زمان سلامت محال است آن رفتارها را از ایشان ببینیم.

فیزیولوژی انسان، پیش از دانسته ها و آموخته ها و فرهنگ او عمل می کند و نمی توان توقع داشت که انسانِ تحت فشار، با اعصاب در هم شکسته، رفتار عادی و مبتنی بر فرهنگ از خود بروز دهد.

دیروز در یکی از کامنت هایی که زیر نوشته ی من درباره ی اعتراف تلویزیونی روح الله زم دریافت کردم، شخص کامنت نویس نوشته بود که:
«ما با حکومتی ها، رفتاری را نخواهیم داشت که آن ها با ما داشته اند. ما آن ها را به پای میز محاکمه خواهیم کشید و آن ها را متناسب با جرم شان مجازات خواهیم کرد.»

در پاسخ به کامنت نویس با فرهنگ مان نوشتم:
«البته اگر مردم خشمگین اجازه دهند که پای مجرمان حکومت نکبت، به دادگاه و میز محاکمه برسد. در حال حاضر وضعی حاکم است که اگر این ها به چنگ مردم بیفتند تکه بزرگ شان گوش شان خواهد بود.»

و این واقعیتی ست که به رغم خواست ما و مردم با فرهنگ شاهد آن خواهیم بود. این را هم برای دوست مان نوشتم که:
«البته متاسفم که چنین خواهد شد. حتی اگر بخواهیم در مقابل کسانی که خواهان تکه پاره کردن مسوولان جمهوری نکبت هستند بایستیم، آن ها ما را هم تکه پاره خواهند کرد.»

کسانی که رویدادهای تاسف بار سال ۵۷ را به چشم دیده اند، دقیقا می دانند که چه می گویم.

در آن سال، مردمی که حکومت وقت، هیچ ظلمی به آن ها نکرده بود، فقط بر اساس شنیده ها و داستان های بیشتر تخیلی، چنان به خشم و خروش آمدند که خدا هم نمی توانست جلوی بروز خشم آن ها را بگیرد.

آن ها، در آن زمان، تنها بر اساس «شنیده ها» و «داستان ها» به خشم آمده بودند و چنان کردند که دیدیم. شنیده ها و داستان هایی که یا اصلا واقعیت نداشتند یا اگر واقعیت داشتند، به آن ها مربوط نمی شد.

ولی همان ها، هر که را گیر انداختند به شدید ترین وجه گوشمالی دادند.

امروز اما، مردم ما ظلم را نه تنها به چشم دیده اند بلکه با پوست و گوشت و روان خود طعم آن را چشیده اند. از عزیز از دست دادگان در سال های بعد از انقلاب تا همین امروز که ۴۰ سال از قدرت گرفتن آخوندها می گذرد.

معلوم است که رفتار چنین مردمی که فنر اعصاب شان تا آخرین حد ممکن فشرده شده، در مقایسه با سال ۵۷ چگونه خواهد بود.

در صدد تهدید تو خالی و یا ترساندن کسی نیستم. در صدد تغییر رفتار حکومتی ها هم نیستم. فقط می خواهم هشدار دهم که اگر حکومتی ها خیلی روی «ببخش و فراموش نکن» و «فرهنگ و تمدن مخالفان» حساب می کنند، زیاد به این حساب مطمئن نباشند.

روزی که ماشین دروکنی مردم خشمگین به راه بیفتد، به صغیر و کبیر حکومت رحم نخواهد شد.

پس امروز زیاد افتخار به این نکنید که جوان ۴۰ ساله ای به نام روح الله زم را دست بسته در مقابل دوربین های تلویزیونی می نشانید و به خیال خود قدرت نمایی می کنید.

روزی که عنان کار از دست تان به در رود، هیچ راه نجاتی نخواهید داشت و هیچ انسان متمدن و با فرهنگی نخواهد توانست با حرف های زیبا، جلوی مردم به خروش آمده را بگیرد و به داد تان برسد. این را مطمئن باشید.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy