محمد السلمی - ایندیپندنت فارسی
دولت ایران اخیرا اعلام کرد که پیشنویس برنامه ۲۵ ساله همکاریهای ایران و چین نهایی شده و در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۰ به تصویب هیات دولت رسیده است. البته قبل از این، حسن روحانی رییسجمهوری ایران، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه را مأمور به پیگیری این پرونده کرده بود.
ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، یکشنبه ۱۲ ژوئیه در دفاع از این برنامه گفت: «بنا به درخواست وزیر خارجه، کمیسیون تشکیل جلسه داد، در این جلسه وزیر خارجه و معاونش، کمیسیون را در جریان آخرین خبرها و تحلیلهای مرتبط به فیصله شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی هستهای و برنامه همکاریهای جامع ایران و چین، قرار داد.»
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
عمویی افزود: «در این جلسه، محمد جواد ظریف به تهیه سند همکاریهای ۲۵ ساله میان ایران و چین اشاره کرد و اظهار داشت که روابط ایران با چین، روابط استراتژیک بوده و بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل، استوار است. ظریف اضافه کرد: کار روی این سند از زمان سفر آقای شیجین پینگ، رییس جمهوری چین به تهران در سال ۲۰۱۵ آغاز شده بود؛ در اثنای این سفر، هر دو کشور درباره یک نقشه راه بلندمدت برای همکاریهای متقابل به توافق رسیده بودند و هنوز هم مذاکره پیرامون این سند، میان ایران و چین جریان دارد.»
از جانب دیگر، حسن روحانی در این باره گفت: «برنامه همکاریهای بلندمدت، راه را برای مشارکت ایران و چین در پروژههای اساسی و توسعه زیرساختها از جمله طرح بزرگ راه ابریشم جدید، هموار میکند و فرصتهای خوبی را برای جذب سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی مانند صنعت، جهانگردی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، فراهم میکند.»
در عین حال محمود واعظی رییس دفتر ریاست جمهوری، به هدف فروکاستن از خشم افکار عمومی، اظهار داشت: «ما باید صبر کنیم تا تدوین سند نهایی شود، این سند فعلا برای ما تعهدآور نیست و البته زمانی تعهدآور و الزامی میشود که به مجلس محول شود. نهایی شدن این سند، به پیگیری و گفتوگو نیاز دارد.»
وی افزود: «تردیدی نیست که مذاکرات بررسی این سند به دلیل شیوع بیماری کرونا به تعویق افتاده است و پیگیری این مساله از طریق ویدیو کنفرانس دشوار است، اما امیدوار هستیم سند قرارداد تا پایان سال خورشیدی جاری به مرحله نهایی برسد.»
در کل، رژیم ایران به ویژه جناح اصولگرا، برای ترویج این توافقنامه تلاش میکند؛ برخی از آنها با مظلومنمایی و فرافکنی، میکوشند از تأثیر انتقادهای گسترده بکاهند و آن را دسیسه دشمن قلمداد کنند. به طور مثال، مهدی صفری، سفیر پیشین ایران در چین در مصاحبه با «تسنیم» خبرگزاری نزدیک به سپاه، گفت: «غربیها، اسرائیل و کشورهای مرتجع عربی نگران امضا چنین توافقنامههاییاند که از تأثیر تحریمها و فشارها بر ایران میکاهد؛ از این جهت آنها برای تخریب آن زمینهسازی و تبلیغات سوء میکنند.» این مسؤول ایرانی به جای اینکه حقیقت را شفاف بیان کند، به گونه روشن از انتقادها طفره رفت.
واقعیت این است که رژیم ایران میخواهد حقیقت را بپوشاند، اما شهروندان ایران به این نتیجه پی بردهاند که رژیم میخواهد خود را به طور کامل در آغوش چین بیندازد، مردم ایران میگویند، رژیم میخواهد با بستن این قرار داد، کشور را به چین بفروشد و در ازای آن، حمایت و همکاری چین در شورای امنیت و سازمان ملل متحد را به دست آورد. مردم ایران، بر این باورند که به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی، رژیم قادر نخواهد بود تا به تعهدات مالی خود در برابر چین، عمل کند و در نتیجه دست چین به سرمایههای بزرگ کشور، باز خواهد شد و با توجه به ادامه تحریمها، ممکن است ایران به فقر مطلق دچار شود.
از سوی دیگر، تعداد زیادی از ایرانیان نارضایتی و خشم خود را نسبت به توافقنامه ایران و چین، از طریق فضای مجازی نیز ابراز کردند و آن را سرآغاز «استعمار چینی» نامیدند. بنا به گزارش بی بی سی فارسی، پیامی که به زبان انگلیسی در شبکه اجتماعی توییتر پست شده بود که: «ایران فروشی نیست، ایران برای اجاره نیست»، در ۲۴ ساعت، ۱۷ هزار بار همرسانی شده بود، به همین ترتیب توییتی به عنوان «ترکمن چای چینی» ۱۰ هزار بار همرسانی شده است.
یکی از مهمترین انتقادهایی که از طرف مردم ایران بر این توافقنامه وارد است، مخفی نگاه داشتن جزییات مفاد این توافقنامه است. رژیم به جای این که جزییات و اهداف اساسی این توافقنامه را به گونه شفاف به مردم اعلام کند، به کلیگویی رو آورده است.
از این جهت جوانان ایرانی این توافقنامه را نوعی استعمار نوین چینی تلقی کرده و نامش را «ترکمنچای دوم» گذاشتهاند. براساس قرارداد صلح ترکمنچای که به جنگ ۱۸۲۶ - ۱۸۲۸ میان روسیه تزاری و دولت قاجاری پایان داد، دولت قاجار منطقه «ایروان» و «نخجوان» را به روسیه واگذار کرد و افزون بر دادن امتیازات اقتصادی و گمرکی به روسیه، ایران ملزم گردید تا ۲۰ میلیون روبل را نیز به عنوان غرامت به روسیه پرداخت کند.
یک جوان ایرانی به نام محمد در اظهارنظر به گزارش برنامه ۲۵ ساله همکاری میان چین و ایران که در سایت «دیپلماسی ایرانی» منتشر شده است چنین نوشته است: «نگرانیهای مردم را نباید یک موضوع حاشیهای تلقی کرد. مردم در برابر هر توافق بلندمدت با هر ابرقدرتی، به دید منفی نگاه میکنند. کشور چین که با صدور کالاهای بیکیفیت خود به ایران، بسیاری از تولیدات کشور مانند لوازم خانگی، لوازم برق، پارچه، قطعات یدکی خودرو و امثال آن را از کار انداخته است، آیا ممکن است به منافع ما بیندیشد؟ این همان چین نبود که از پروژههای نفت و گاز ما، شانه خالی کرد؟ من به چشم خود دیدم که چین برای نصب یک کشوی برقی در ایران از چین کارگر فرستاد. بدین معنا که پروژه چین به اندازه مزد یک کارگر ایرانی، به ما سود ندارد. اخیرا مهمترین نقطهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که در چنین حالاتی، دولتها باید از مردم اجازه بگیرند. باید از ملت پرسیده شود که آیا آمادهاند تا به دلیل دشمنی با غرب، بازار ایران را به گونه کامل در اختیار چین قرار دهند؟»
شایان ذکر است که مقامات و رسانههای چینی، از سخن گفتن درباره جزییات و چندوچون این توافقنامه تاکنون اجتناب کردهاند. به عنوان مثال زمانی که از سخنگوی وزارت خارجه چین، در ۱۳ ژوئیه در باره جزییات این توافقنامه پرسیده شد، وی از پاسخ مستقیم طفره رفت و به جای آن گفت: «چین به همه دوستان خود توجه بسیاری دارد و در تلاش برای توسعه روابط با همه کشورهای جهان است. ایران دوست چین است و روابط میان این دو کشور بر مبنای همکاری و احترام متقابل استوار است. اما در رابطه با سؤال شما، میتوانم بگویم که من هیچ گونه اطلاعی مشخصی در این زمینه ندارم.»
آن چه از شیوه پاسخ دادن این مقام چینی به دست میآید و شبههبرانگیز است؛ این که رژیم ایران توجه و هیجان ویژهای به برنامه همکاری بلندمدت ایران و چین نشان میدهد، در حالیکه برخورد دولت چین با این مساله با خونسردی و کمتوجهی همراه است.
گفتنی است که به رغم ابهامیکه پیرامون این توافقنامه از هر دو طرف ایرانی و چینی، وجود دارد، برخی از جزئیات آن توسط مجله «پترولیم اکونومیست» به زبان انگلیسی منتشر شده است. مجله به نقل از یک منبع بزرگ در وزارت نفت ایران نوشته است که برمبنای این توافق نامه ۵۰۰۰ نفر از نیروهای امنیتی چین در ایران حضور خواهند یافت و چینیها در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خواهند کرد و در مقابل، ایران نیز امتیازاتی به چین خواهد داد. روزنامه «همدلی» وابسته به جریان اصلاحطلبان، امتیازاتی را که قرار است ایران به چین بدهد، به امتیازاتی که در قراردادهای «رویتر» و «دارسی» در زمان ناصرالدین شاه از طرف ایران به بریتانیا داده شده بود، تشبیه کرد و نوشت: «اگر آن چه در مجله پترولیم اکونومیست آمده درست باشد، این توافقنامه یک قرارداد استعماری است و استقلال ایران را زیر پا میگذارد.»
همچنان علی صالحآبادی، سردبیر روزنامه «ستاره صبح» در مقالهای تحت عنوان «نگاه به شرق»، از قرارداد همکاری چین و ایران، به گونه صریح و مستقیم انتقاد کرده و نوشته است: «پس از خروج آمریکا از توافق هستهای، دولت ایران سیاست "نگاه به شرق" را در پیش گرفت. در حالیکه روسیه جز سلاح چیز دیگری ندارد و چین هم علاوه بر سلاح، کالا و فناوریهای بسیار ضعیفی در دست دارد که به هیچ صورت قابل مقایسه با تولیدات غرب نیست. به همین دلیل نخبگان دنیا به جای اینکه به روسیه و چین بروند راهی غرب میشوند. البته عدهای در ایران بوده و هستند که همواره به جای سیاست تعاملی، سیاست تهاجمی را در روابط خارجی دنبال میکنند؛ سیاستی که در عمل منجر به افزایش تحریمها و صدور شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران شده است. هفته گذشته شورای حکام قطعنامهای علیه ایران به تصویب رساند و در شورای امنیت هم دبیر کل سازمان ملل، ایران را به دست داشتن در حملات موشکی به تأسیسات نفتی عربستان سعودی متهم کرد؛ البته در شورای حکام، چین و روسیه به خود زحمت ندادند تا چند عضو دیگر شورا را همراه خود کنند تا قطعنامه به تصویب نرسد.»
فشرده سخن اینکه انگیزههای رژیم ایران برای امضای چنین توافقنامهای تا به حال روشن نیست. آیا ایران با تبلیغ این توافقنامه میخواهد به آمریکا و اروپا پیام بفرستد که اگر آنها موضع کنونی خود در برابر ایران را تغییر ندهند، امتیازات اقتصادی ایران یکسره نصیب چین خواهد شد؟ یا اینکه ایران به حدی از کشورهای غربی ناامید شده که میخواهد پیش از اینکه از درون و بیرون فروبپاشد، با طرح این توافقنامه، زمان بیشتری را برای بقای خود کسب کند؟ و یا اینکه دولت ایران قصد دارد با طرح و تبلیغ چنین برنامههایی، در میان مردم امیدواری و دلگرمی ایجاد کند، تا از گسترش اعتراضات و امواج خشم مردمی جلوگیری کند، همچنانکه در سال ۲۰۱۵ توانست با استفاده از برجام چنین ترفندی را بهکار ببندد.